حافظ غزل شماره 95

حافظ غزل شماره 95

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 95

حافظ غزل شماره 95

مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت

خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت

سوادِ لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم

که جان را نسخه‌ای باشد ز لوحِ خالِ هندویت

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی

صبا را گو که بردارد زمانی بُرقِع از رویت

و گر رسمِ فنا خواهی که از عالم براندازی

برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت

من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بی‌حاصل

من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت

زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی

نیاید هیچ در چشمش به جز خاکِ سرِ کویت

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 95 حافظ: مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

 

نگاه کلی به غزل

این غزل از زیباترین و عاشقانه‌ترین اشعار حافظ است که در آن شاعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر او بر خود می‌پردازد. عشق سوزان و شیفتگی شاعر نسبت به معشوق در تمام ابیات این غزل موج می‌زند.

 

بیت به بیت

  • مدامم مست می‌دارد نسیم جَعدِ گیسویت/ خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت: بوی مشک موهای معشوق و نگاه جادویی او شاعر را مست و شیفته خود کرده است.
  • پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن/ که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت: شاعر آرزو دارد که روزی بتواند شمع چشم خود را در محراب ابروی معشوق روشن کند. این کنایه از رسیدن به وصال معشوق است.
  • سوادِ لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم/ که جان را نسخه‌ای باشد ز لوحِ خالِ هندویت: شاعر به خال هندوی معشوق علاقه زیادی دارد و آن را نسخه یا نسخه ای از لوح محفوظ (لوحی که اعمال انسان در آن ثبت می‌شود) می‌داند.
  • تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی/ صبا را گو که بردارد زمانی بُرقِع از رویت: شاعر می‌گوید اگر بخواهی جهان را جاودانه کنی، به باد صبا بگو که روزی نقاب از چهره معشوق بردارد.
  • و گر رسمِ فنا خواهی که از عالم براندازی/ برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت: اگر بخواهی جهان را نابود کنی، کافی است که موهای معشوق را برافشانی تا جان هزاران نفر از هر تار مویش بگیرد.
  • من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بی‌حاصل/ من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت: شاعر و باد صبا هر دو شیفته معشوق هستند؛ شاعر از نگاه او و باد صبا از بوی موهایش.
  • زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی/ نیاید هیچ در چشمش به جز خاکِ سرِ کویت: شاعر به خود می‌بالد که از دنیا و آخرت گذشته و تنها به خاک پای معشوق نظر دارد.

 

تفسیر کلی

در این غزل، حافظ با زبانی بسیار زیبا و عاشقانه به توصیف عشق خود به معشوق پرداخته است. او از زیبایی‌های ظاهری معشوق مانند مو، چشم و خال او سخن گفته و سپس به تأثیر درونی این زیبایی‌ها بر روح و جان خود اشاره کرده است. شاعر در این غزل، عشق را به عنوان قدرتی عظیم و بی‌حد و حصر توصیف می‌کند که می‌تواند جهان را دگرگون کند.

 

مفاهیم اصلی غزل:

  • عشق و زیبایی: عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و زیبایی به عنوان عامل اصلی جذب و عشق‌ورزی.
  • عرفان و فلسفه: برخی مفاهیم عرفانی مانند وصال، فنا و بقا نیز در این غزل دیده می‌شود.
  • توصیف معشوق: شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارات زیبا، به توصیف زیبایی‌های معشوق پرداخته است.

 

صنایع ادبی به کار رفته:

  • تشخیص: دادن صفات انسانی به اشیاء بی‌جان مانند باد صبا
  • تشبیه: مقایسه خال هندوی معشوق با لوح محفوظ
  • استعاره: محراب ابرو به معنای جایگاه عبادت و عشق
  • تکرار: تکرار کلمه “مست” برای تاکید بر حالت شاعر

این غزل، یکی از عاشقانه‌ترین و زیباترین اشعار حافظ است که نشان از قدرت وصف‌ناپذیر عشق و زیبایی دارد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: