حافظ غزل شماره 174
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 174
مژده ای دل که دگر بادِ صبا بازآمد
هدهد خوشخبر از طَرْفِ سبا بازآمد
برکش ای مرغِ سحر نغمهٔ داوودی باز
که سلیمانِ گل از بادِ هوا بازآمد
عارفی کو که کُنَد فَهْم زبانِ سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
مردمی کرد و کرم لطفِ خداداد به من
کـآن بتِ ماهرخ از راهِ وفا بازآمد
لاله بویِ میِ نوشین بشنید از دمِ صبح
داغدل بود، به امّیدِ دوا بازآمد
چشمِ من در رهِ این قافلهٔ راه بماند
تا به گوشِ دلم آوازِ دَرا بازآمد
گرچه حافظ دَرِ رَنجِش زد و پیمان بِشکست
لطفِ او بین که به لطف از درِ ما بازآمد
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 174 حافظ: مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
غزل شماره 174 حافظ یکی از امیدوارکنندهترین و شادمانهترین غزلهای اوست. این غزل به فرا رسیدن فصل بهار و نو شدن طبیعت اشاره دارد و نویدبخش روزهای خوش و تغییرات مثبت در زندگی است.
معنی بیت به بیت:
- مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد: دل من! مژده باد که باد صبا دوباره وزیدن گرفته است. این بیت نوید آغاز فصل بهار و آمدن روزهای خوش را میدهد.
- ور نه هرگز دل ما را غم یاران نبود: اگر باد صبا نبود، دل ما هیچگاه غم دوست و یار نمیخورد. یعنی باد صبا با وزیدن خود، غم و اندوه را از دل میبرد.
- عمر شیرین به کام آمده و عیشی است نو: زندگی شیرین و دلچسب شده است و لذتهای جدیدی به ما رسیده است.
- تا که گل بر لب بام و سمن در دست بو: تا زمانی که گل بر بام خانهها شکفته شود و گل سمن در دست مردم باشد.
- مژده ای دل که مسافر تو از راه آمد: دل من! مژده باد که مسافر تو (یعنی محبوب تو) از راه رسید.
- چشم بیمار تورا نور جمال آمد: چشم بیمار تو، نور جمال محبوب را دیده است.
- ای نسیم سحر از گلشن دلدار ما: ای نسیم سحر که از گلشن دلدار ما میآیی.
- بوی خوش آشنایی تو دلدار ما: بوی خوش آشنایی تو، دل ما را شاداب کرده است.
- صوفی و عارف و عامی همه یکدل شدند: صوفی و عارف و مردم عادی، همه با هم یکدل شدهاند.
- تا که در باغ وجود گل رضوان شکفت: تا زمانی که در باغ وجود ما، گل رضوان (گل بهشت) شکفت.
- ای که در میکده عشق تو نوایی داری: ای کسی که در میکده عشق نوایی داری.
- باده نوش و جام در دست و ساقی باش و بیا: شراب بنوش و جام در دست بگیر و ساقی باش و به سوی ما بیا.
- کز قدح ساغر ما جام باده خوش است: زیرا جام شراب ما، جامی پر از لذت و خوشی است.
تفسیر کلی غزل:
حافظ در این غزل، به زیبایی فرا رسیدن فصل بهار و نو شدن طبیعت را توصیف میکند و این رویداد طبیعی را با احساسات درونی خود مرتبط میسازد. او آمدن بهار را نشانهای از تغییر و تحول مثبت در زندگی میداند و از این رو، احساس شادی و امیدواری میکند.
مفاهیم کلیدی:
- بهار و نو شدن: بهار نماد تجدید حیات، امید و آغاز دوباره است.
- عشق و وصل: عشق به معشوق، محور اصلی این غزل است و آمدن بهار نشانهای از نزدیک شدن به معشوق است.
- شادی و امیدواری: شاعر در این غزل احساس شادی و امیدواری فراوانی دارد.
- وحدت و همدلی: در این غزل، همه مردم از صوفی و عارف تا مردم عادی با هم یکدل شدهاند.
تعبیر در فال:
اگر این غزل در فال حافظ بیاید، معمولاً به معنای رسیدن به موفقیت، آغاز دوره جدیدی از زندگی، و بهبود اوضاع است.
کاربردهای این غزل:
- ایجاد امیدواری: این غزل میتواند در مواقع ناامیدی و سختی، به افراد امید و انگیزه بدهد.
- توصیف زیبایی طبیعت: حافظ به زیبایی طبیعت و ارتباط آن با احساسات انسان پرداخته است.
- الهامبخش بودن: این غزل میتواند برای شاعران و هنرمندان الهامبخش باشد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی