حافظ غزل شماره 10
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 10
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانهٔ خَمّار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاینچنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهٔ شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
توضیح . معنی . تفسیر
غزل شماره 10 حافظ: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
غزل دهم حافظ با بیت آغازین “دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما” یکی از مشهورترین و پر بحثترین غزلهای این شاعر بزرگ است. این غزل به دلیل مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی و همچنین تعارض ظاهری برخی از ابیات آن با مفاهیم دینی، همواره مورد توجه و تفسیرهای مختلفی قرار گرفته است.
معنی بیت به بیت:
- دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما: دیروز پیر ما از مسجد به سوی میخانه آمد.
- چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما: یاران طریق بعد از این چه تصمیمی بگیرند؟
- ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون: ما مریدان چگونه رو به قبله کنیم؟
- روی سوی خانهٔ خمار دارد پیر ما: پیر ما رو به سوی خانهی شراب فروش کرده است.
- در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم: در خرابات طریقت همه با هم منزل شویم.
- کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما: زیرا این چنین تقدیر ما از ازل بوده است.
- عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است: اگر عقل بداند که دل در بند زلف معشوق چقدر خوش است،
- عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما: عاقلان هم دیوانه میشوند تا دنبال زنجیر ما بیایند.
- روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد: روی زیبای تو آیهای از لطف خدا بر ما آشکار کرد.
- زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما: از آن زمان به بعد جز لطف و خوبی در تفسیر ما نیست.
- با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی؟ آیا دل سنگین تو شبی با آه آتشین من میگیرد؟
- آه آتشناک و سوز سینهٔ شبگیر ما: آه آتشین و سوز سینه من در شب.
- باد بر زلف تو آمد شد جهان بر من سیاه: باد بر زلفت وزید و دنیا برایم سیاه شد.
- نیست از سودای زلفات بیش از این توفیر ما: جز سودای زلفت هیچ چیز دیگری مرا آزار نمیدهد.
- مرغ دل را صید جمعیت به دام افتاده بود: پرندهی دل مرا جمعیت به دام انداخته بود.
- زلف بگشادی و باز از دست شد نخجیر ما: تو زلفت را باز کردی و شکار من از دست رفت.
- تیر آه ما ز گردون بگذرد ، حافظ خموش: آه من از آسمانها بگذرد، ای حافظ ساکت باش.
- رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما: به خودت رحم کن و از تیر آه من بپرهیز.
تفسیر کلی:
این غزل یکی از پیچیدهترین و پر رمز و رازترین غزلهای حافظ است. در این غزل، حافظ به موضوعاتی همچون عرفان، عشق، شریعت و حقیقت، و تضاد بین ظواهر و باطن میپردازد.
مفاهیم اصلی غزل:
- عرفان و شراب: شراب در عرفان اسلامی نمادی از معرفت و حقیقت است. پیر طریقت با رفتن به میخانه به دنبال کشف حقیقت است.
- تضاد ظواهر و باطن: ظاهرا پیر از مسجد به میخانه میرود اما باطن این حرکت جستجوی حقیقت است.
- عشق و مجاز: عشق در این غزل به صورت مجاز و نمادین به کار رفته و به عشق الهی اشاره دارد.
- تقدیر و اختیار: تقدیر ازلی انسان را به سوی حقیقت میکشاند.
- عقل و عشق: عقل و عشق در تضاد با هم نیستند بلکه مکمل هم هستند.
- انتقاد از ظاهرگرایی: حافظ به ظاهرگرایی و خشکمغزی برخی افراد انتقاد میکند.
تفسیرهای مختلف:
- تفسیر عرفانی: در این تفسیر، کل غزل به عنوان یک سفر عرفانی تفسیر میشود و شراب نماد معرفت است.
- تفسیر اجتماعی: در این تفسیر، غزل به عنوان انتقادی از جامعه و روحانیون خشکمغز تفسیر میشود.
- تفسیر عاشقانه: در این تفسیر، غزل به عنوان یک غزل عاشقانه تفسیر میشود و شراب نماد عشق است.
نکات مهم:
- تفسیر این غزل بسیار گسترده و پیچیده است و هر کس میتواند تفسیر متفاوتی از آن داشته باشد.
- حافظ از نمادها و کنایهها بسیار استفاده میکند و درک کامل این غزل نیازمند آشنایی با مفاهیم عرفانی و ادبیات فارسی است.
- این غزل به دلیل ظرافتهای ادبی و عمق مفاهیم آن همواره مورد توجه شاعران و عارفان بوده است.
نتیجه گیری:
غزل شماره 10 حافظ یک اثر هنری پیچیده و چند لایه است که تفسیر آن نیازمند دقت و شناخت عمیق از ادبیات و عرفان فارسی است. این غزل به دلیل مفاهیم عمیق و زیبایی هنری آن همواره مورد توجه بوده و خواهد بود.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: