حافظ غزل شماره 470

حافظ غزل شماره 470

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

مطالب پیشنهادی

خرید انواع هارد اکسترنال با گارانتی معتبر شزکتی
هارد‌های ضد آب و ضد ضربه با برند معتبر و قیمت مناسب
کنترل هوشمند انوع کجت‌ها و گوشی‌ها با ساعت هوشمند
ساعت هوشمند مناسب انواع گوشی‌های هوشمند
خرید انلاین انواع سکه طلا به فوری به قیمت روز
طلا بهترین سرمایه گذاری است. خرید انواع سکه پارسیان

حافظ غزل شماره 470

حافظ غزل شماره 470

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

 

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 470 حافظ: سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

غزل شماره 470 حافظ یکی از عمیق‌ترین و غم‌انگیزترین غزل‌های دیوان اوست که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، به موضوعاتی همچون درد، رنج، تنهایی و جستجوی آرامش پرداخته است.

مفهوم کلی غزل:

این غزل به طور کلی بیانگر حالتی درونی و احساسات پیچیده شاعر است. او از درد و رنجی عمیق در دل رنج می‌برد و به دنبال مرهمی برای تسکین درد خود می‌گردد. شاعر در این غزل، به دنبال آرامش و آسایشی است که در دنیای پر آشوب و بی‌رحم به سختی یافت می‌شود.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی”

    شاعر می‌گوید: سینه من پر از درد است و دریغ از مرهمی برای تسکین آن. این بیت بیانگر عمق درد و رنج شاعر است.

  • بیت دوم: “دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی”

    شاعر می‌گوید: دلم از تنهایی به جان آمده است، خدا را همدمی بده. این بیت نشان از تنهایی عمیق شاعر و نیاز او به همراهی دارد.

  • بیت سوم: “چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو”

    شاعر می‌گوید: چشم من به آسمان دوخته شده است، اما آسمان نیز بی‌رحم است و آسایشی به من نمی‌دهد.

  • بیت چهارم: “ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی”

    شاعر از ساقی می‌خواهد که جام شرابی به او بدهد تا لحظه‌ای آرامش یابد. این بیت نشان از جستجوی شاعر برای فرار از درد و رنج است.

نکات قابل توجه:

  • درد و رنج: درد و رنج اصلی‌ترین مضمون این غزل است. شاعر از دردهای روحی و جسمی رنج می‌برد.
  • تنهایی: تنهایی عمیق شاعر یکی دیگر از مضامین مهم این غزل است. او به دنبال همراهی و محبتی است که در دنیای اطرافش نیافته است.
  • جستجوی آرامش: شاعر به دنبال هر چیزی است که بتواند آرامش او را تامین کند، حتی اگر آن چیزی باشد که به طور موقت آرامش بخشد.

نتیجه‌گیری:

غزل 470 حافظ، یک غزل غم‌انگیز و عمیق است که به زیبایی درد و رنج انسان را به تصویر می‌کشد. این غزل، بیانگر احساسات مشترک همه انسان‌ها در لحظات سختی زندگی است. با خواندن این غزل، می‌توانیم با عمق احساسات شاعر همذات‌پنداری کنیم و به اهمیت آرامش و همراهی در زندگی پی ببریم.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: