حافظ غزل شماره 442
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 442
به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمیبینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طره او
کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی
به رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 442 حافظ: به جان او که گرم دسترس به جان بودی
غزل 442 حافظ یکی از غزلهای پرشور و عاشقانه دیوان حافظ است که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، عشق و وابستگی خود به معشوق را بیان میکند. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و احساسات عمیق شاعر.
مفهوم کلی غزل:
- عشق و وابستگی عمیق: شاعر در این غزل، عشق و وابستگی عمیقی به معشوق خود دارد و حاضر است هر چیزی را برای او فدا کند.
- ارزش معشوق: معشوق در نظر شاعر، ارزشی بینهایت دارد و او حاضر است برای خاک پای معشوق جان خود را فدا کند.
- تسلیم محض: شاعر خود را کاملاً تسلیم عشق و اراده معشوق کرده است.
تفسیر بیت به بیت:
بیت اول: “به جان او که گرم دسترس به جان بودی”
شاعر میگوید: به جان آن کسی که دسترسی به جان من آسان بود (یعنی آنقدر به او نزدیک بود که به راحتی بر من مسلط شد).
بیت دوم: “کمینه پیشکش بندگانش آن بودی”
شاعر میگوید: من کمترین بنده او بودم و سزاوار هرگونه فرمانبری از او بودم.
بیت سوم: “بگفتمی که بها چیست خاک پایش را”
شاعر میگوید: اگر از من میپرسیدند که خاک پای او چه ارزشی دارد، میگفتم که این خاک بالاتر از هر چیز گرانبهایی است.
بیت چهارم: “اگر حیات گران مایه جاودان بودی”
شاعر میگوید: اگر زندگی جاودانه و بسیار با ارزش بود.
نتیجهگیری:
غزل 442 حافظ، اثری است که در آن عشق، تسلیم و ارزش معشوق به زیبایی در هم آمیختهاند. شاعر با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، مخاطب را به دنیایی از احساسات و مفاهیم والا میبرد. این غزل نشان میدهد که عشق در نگاه حافظ، نیرویی قدرتمند و جاودان است که میتواند انسان را به تسلیم محض برساند.
نکات قابل توجه:
- عشق و تسلیم: عشق و تسلیم دو تم اصلی این غزل هستند و شاعر با تمام وجود خود را تسلیم عشق معشوق کرده است.
- ارزش معشوق: معشوق در نظر شاعر، ارزشی بینهایت دارد و او حاضر است هر چیزی را برای او فدا کند.
- زبان ساده و روان: زبان این غزل بسیار ساده و روان است و مفاهیم آن به راحتی قابل درک هستند.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: