حافظ غزل شماره 441

حافظ غزل شماره 441

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

مطالب پیشنهادی

خرید انواع هارد اکسترنال با گارانتی معتبر شزکتی
هارد‌های ضد آب و ضد ضربه با برند معتبر و قیمت مناسب
کنترل هوشمند انوع کجت‌ها و گوشی‌ها با ساعت هوشمند
ساعت هوشمند مناسب انواع گوشی‌های هوشمند
خرید انلاین انواع سکه طلا به فوری به قیمت روز
طلا بهترین سرمایه گذاری است. خرید انواع سکه پارسیان

حافظ غزل شماره 441

حافظ غزل شماره 441

چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی

که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست

گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب

گرش نشان امان از بد زمان بودی

گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز

سریر عزتم آن خاک آستان بودی

ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک

که بر دو دیده ما حکم او روان بودی

اگر نه دایره عشق راه بربستی

چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی

 

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 441 حافظ: چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی

غزل شماره 441 حافظ یکی از غزل‌های پر احساس و عاشقانه دیوان حافظ است که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، عشق و دوری از معشوق را به تصویر کشیده است. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و حسرت شاعر به گذشته و بیان آرزوهای او.

مفهوم کلی غزل:

  • حسرت گذشته: شاعر در این غزل به گذشته و زمانی که معشوقش به او نزدیک‌تر بود، حسرت می‌خورد.
  • عشق و دوری: عشق و دوری از معشوق، دو تم اصلی این غزل هستند و شاعر از این تضاد رنج می‌برد.
  • ارزش عشق: شاعر ارزش عشق را بسیار زیاد می‌داند و آن را بالاتر از همه چیز می‌شمارد.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی/ که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی”

    شاعر می‌گوید: اگر دل تو (معشوق) همچنان مهربان بود، حال من اینگونه نبود. یعنی اگر عشق تو همچنان پابرجا بود، من اینقدر غمگین نبودم.

  • بیت دوم: “بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست/ گرم به هر سر مویی هزار جان بودی”

    شاعر می‌گوید: اگر تو همچنان به من نزدیک بودی، به تو می‌گفتم که نسیم موی تو چقدر ارزشمند است و حاضر بودم برای هر تار موی تو هزار جان بدهم.

  • بیت سوم: “ای دل غم مخور که آن مه روی دلدار/ گرچه به چشم ما نتابد در دل ما تابد”

    شاعر به دل خود تسلیت می‌گوید و می‌گوید که معشوق اگرچه به چشم ما نمی‌تابد، اما در دل ما می‌تابد. یعنی عشق او در دل شاعر زنده است.

نتیجه‌گیری:

غزل 441 حافظ، اثری است که در آن عشق، دوری و حسرت به زیبایی در هم آمیخته‌اند. شاعر با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، مخاطب را به دنیایی از احساسات و مفاهیم والا می‌برد. این غزل نشان می‌دهد که عشق در نگاه حافظ، نیرویی قدرتمند و جاودان است که حتی در دوری نیز می‌تواند دل را روشن کند.

نکات قابل توجه:

  • عشق و دوری: عشق و دوری از معشوق، دو تم اصلی این غزل هستند و شاعر با تضاد این دو مفهوم، احساسات خود را بیان می‌کند.
  • ارزش عشق: شاعر ارزش عشق را بسیار زیاد می‌داند و آن را بالاتر از همه چیز می‌شمارد.
  • امید: با وجود غم و اندوه، در این غزل نشانه‌هایی از امید نیز دیده می‌شود.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: