حافظ غزل شماره 98
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 98
اگر به مذهبِ تو خونِ عاشق است مُباح
صلاحِ ما همه آن است کان تو راست صلاح
سَوادِ زلفِ سیاهِ تو جاعِلُ الظُّلُمات
بَیاضِ رویِ چو ماهِ تو، فالِقُ الاَصباح
ز چینِ زلفِ کمندت کسی نیافت خلاص
از آن کمانچهٔ ابرو و تیرِ چشم، نَجاح
ز دیدهام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن، مَلّاح
لبِ چو آبِ حیاتِ تو هست قُوَّتِ جان
وجودِ خاکیِ ما را از اوست ذکرِ رَواح
بداد لعلِ لبت بوسهای به صد زاری
گرفت کام دلم زو به صد هزار اِلحاح
دعای جانِ تو وردِ زبان مشتاقان
همیشه تا که بُوَد متصل مَسا و صَباح
صَلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ
ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح
توضیح . معنی . تفسیر
غزل شماره 98 حافظ: اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
مقدمه
غزل شماره 98 حافظ، یکی از غزلهای مشهور و پر معنا اوست که در آن شاعر به موضوع عشق، دین و عرفان پرداخته است. این غزل، بیانگر تضاد بین عشق و دین و چالشهای درونی شاعر در این رابطه است.
تفسیر بیت به بیت
- اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح/ صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح: اگر در دین تو ریختن خون عاشقان جایز است، پس هر آنچه تو میگویی درست است و به صلاح ماست. شاعر در این بیت با طعنه به دینداران خشکمذهب میگوید که اگر آنها کشتن عاشقان را جایز میدانند، پس هر کاری که انجام میدهند درست است.
- سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات/ بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح: سیاهی زلف تو تاریکی میآفریند و سفیدی روی تو مانند ماه، روشنایی میبخشد. این بیت به تضاد زیباییهای ظاهری معشوق اشاره میکند و نشان میدهد که معشوق همزمان میتواند تاریکی و روشنی را به همراه داشته باشد.
- ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص/ از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح: هیچکس از پیچ و تاب زلف تو رهایی نیافته است و ابرو و چشم تو مانند کمان و تیر، دلها را نشانه میگیرند. این بیت به قدرت اغواگری معشوق اشاره میکند.
- ز دیدهام شده یک چشمه در کنار روان/ که آشنا نکند در میان آن ملاح: از چشمان من چشمهای جاری شده که هیچ ناخدایی نمیتواند در آن راه پیدا کند. این بیت به بیان حالت درونی شاعر و آشفتگی او اشاره دارد.
- لب چو آب حیات تو هست قوت جان/ وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح: لب تو مانند آب حیات، جان ما را تقویت میکند و ذکر روح ماست. این بیت به تأثیر شفابخش لبان معشوق بر روح و جان شاعر اشاره دارد.
- بداد لعل لبت بوسهای به صد زاری/ گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح: من با التماس بسیار از لعل لب تو بوسهای گرفتم و دلم به آن قانع شد. این بیت به بیان شدت علاقه شاعر به معشوق و تلاش او برای رسیدن به او اشاره دارد.
- دعای جان تو ورد زبان مشتاقان/ همیشه تا که بود متصل مسا و صباح: دعای تو ورد زبان همه مشتاقان است و همیشه تا صبح و شام بر زبانها جاری است. این بیت نشان میدهد که معشوق مورد احترام و عشق بسیاری از مردم است.
- صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ/ ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح: حافظ از تو تقوا و پرهیزگاری نمیخواهد، زیرا رند و عاشق و مجنون هرگز به صلاح نرسیدهاند. این بیت به تضاد بین عشق و دین اشاره دارد و نشان میدهد که شاعر عشق را بر دین ترجیح میدهد.
تفسیر کلی
در این غزل، حافظ به بررسی تضاد بین عشق و دین میپردازد. او از یک سو به زیباییهای معشوق و قدرت عشق او اشاره میکند و از سوی دیگر به انتقاد از دینداران خشکمذهب میپردازد که عشق را گناه میدانند. شاعر در این غزل، به دنبال یافتن راهی برای آشتی دادن عشق و دین است، اما به این نتیجه میرسد که عشق و عرفان راهی جدا از دین دارند.
مفاهیم اصلی غزل:
- عشق و دین: تضاد بین عشق و دین و چالشهای درونی شاعر در این رابطه
- زیبایی معشوق: توصیف زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق
- عرفان و عرفانگرایی: اشاره به مفاهیم عرفانی مانند عشق، فنا و بقا
- انتقاد از دینداری خشکمذهب: انتقاد از کسانی که به نام دین، عشق را حرام میشمارند
صنایع ادبی به کار رفته:
- تضاد: تضاد بین تاریکی و روشنی، عشق و دین
- تشبیه: مقایسه چشمها با چشمه، لبها با آب حیات
- استعاره: زلف به معنای اسارت، ابرو به معنای کمان
نتیجهگیری
غزل شماره 98 حافظ، یکی از غزلهای عمیق و پیچیده اوست که به بررسی موضوعات مهمی مانند عشق، دین و عرفان میپردازد. این غزل، نشان میدهد که حافظ شاعری اندیشمند و پرسشگر بوده است که به دنبال یافتن پاسخ سوالات اساسی زندگی بوده است.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: