غزل شماره 76 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 76 دیوان شمس مولانا
آخر بشنید آن مه آه سحر ما را
تا حشر دگر آمد امشب حشر ما را
چون چرخ زند آن مه در سینه من گویم
ای دور قمر بنگر دور قمر ما را
کو رستم دستان تا دستان بنماییمش
کو یوسف تا بیند خوبی و فر ما را
تو لقمه شیرین شو در خدمت قند او
لقمه نتوان کردن کان شکر ما را
ما را کرمش خواهد تا در بر خود گیرد
زین روی دوا سازد هر لحظه گر ما را
چون بینمکی نتوان خوردن جگر بریان
میزن به نمک هر دم بریان جگر ما را
بی پای طواف آریم بیسر به سجود آییم
چون بیسر و پا کرد او این پا و سر ما را
بی پای طواف آریم گرد در آن شاهی
کو مست الست آمد بشکست در ما را
چون زر شد رنگ ما از سینه سیمینش
صد گنج فدا بادا این سیم و زر ما را
در رنگ کجا آید در نقش کجا گنجد
نوری که ملک سازد جسم بشر ما را
تشبیه ندارد او وز لطف روا دارد
زیرا که همیداند ضعف نظر ما را
فرمود که نور من ماننده مصباح است
مشکات و زجاجه گفت سینه و بصر ما را
خامش کن تا هر کس در گوش نیارد این
خود کیست که دریابد او خیر و شر ما را
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 76 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک توصیف عاشقانه و عرفانی از رابطه انسان با خداوند یا معشوق است. شاعر در این غزل، به توصیف حال و هوای خود پس از دیدار با معشوق پرداخته و از شور و شوقی که در دلش ایجاد شده، سخن میگوید. این غزل، یک سفر معنوی را به تصویر میکشد که در آن عاشق به سوی معشوق پرواز میکند و به کمال میرسد.
مفاهیم اصلی:
- وحدت با معشوق: شاعر به دنبال وحدت با معشوق است و احساس میکند که به این وصال رسیده است.
- تحول و دگرگونی: دیدار با معشوق، تحولات عظیمی در زندگی شاعر ایجاد کرده است و او را از حالت قبلی به حالت جدیدی برده است.
- عشق به عنوان نیروی محرک: عشق به معشوق، به عنوان نیرویی محرک و تحولآفرین معرفی شده است.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر میگوید که شب گذشته، شب دیدار با معشوق بوده است و او اکنون در حالتی شبیه به قیامت قرار دارد. شاعر میگوید که معشوق مانند ماه در دل او میگردد و او را دیوانه وار عاشق خود کرده است. شاعر از رستم و یوسف یاد میکند و میگوید که معشوق از همه آنها بهتر است. شاعر میگوید که حاضر است خود را فدای معشوق کند. شاعر میگوید که معشوق برای اصلاح او هر کاری میکند، حتی اگر دردناک باشد. شاعر میگوید که او به قدری عاشق شده که دیگر به پا و سر خود احتیاجی ندارد. شاعر میگوید که او به دور معشوق میگردد و مانند مستی در حال چرخش است. شاعر میگوید که رنگ چهره او به دلیل عشق به معشوق تغییر کرده است. شاعر میگوید که زیبایی معشوق قابل توصیف نیست. شاعر میگوید که معشوق به او گفته است که نور او مانند چراغی است و قلب و چشم انسان ظرف این نور است. شاعر از همه میخواهد که در این راز شریک نشوند، زیرا هر کس نمیتواند آن را درک کند.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از زیباترین غزلهای عاشقانه مولانا است. مولانا در این غزل، به زیبایی و عمق عشقی که به معشوق دارد پرداخته و از حالتی که پس از دیدار با معشوق در او ایجاد شده، سخن گفته است. این غزل، یک توصیف زیبا از عشق و وابستگی انسان به معشوق است.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از احساسات شدید و عمیق است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق و پیچیده است و نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری دارد.
- این غزل، یک توصیف عرفانی از عشق و وحدت با معشوق است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از ادبیات فارسی و شناخت از مفاهیم عشق و عرفان است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به رابطه او با شمس تبریزی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: