غزل شماره 58 دیوان شمس مولانا
![فال مولانا](https://fallonline.ir/wp-content/uploads/2024/08/72.jpg)
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 58 دیوان شمس مولانا
رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را
چو آمد جان جان جان نشاید برد نام جان
به پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان را
بدم بیعشق گمراهی درآمد عشق ناگاهی
بدم کوهی شدم کاهی برای اسب سلطان را
اگر ترکست و تاجیکست بدو این بنده نزدیکست
چو جان با تن ولیکن تن نبیند هیچ مر جان را
هلا یاران که بخت آمد گه ایثار رخت آمد
سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را
بجه از جا چه میپایی چرا بیدست و بیپایی
نمیدانی ز هدهد جو ره قصر سلیمان را
بکن آن جا مناجاتت بگو اسرار و حاجاتت
سلیمان خود همیداند زبان جمله مرغان را
سخن بادست ای بنده کند دل را پراکنده
ولیکن اوش فرماید که گرد آور پریشان را
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 58 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک توصیف عاشقانه و عرفانی از آمدن معشوق است. شاعر در این غزل، آمدن معشوق را به آمدن پادشاهی مقتدر تشبیه میکند که همه چیز را دگرگون میکند. این غزل، بیانگر شور و شوق عرفانی شاعر نسبت به معشوق و رسیدن به کمال است.
مفاهیم اصلی:
- آمدن معشوق به عنوان تحول: شاعر در این غزل، آمدن معشوق را به عنوان تحولی عظیم توصیف میکند که همه چیز را دگرگون میکند.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که انسان میتواند با طی مراحل عرفانی، به مقام قرب الهی برسد.
- عشق به عنوان نیروی محرک: عشق در این غزل، به عنوان نیرویی محرک و تحولآفرین معرفی شده است.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر از آمدن معشوق با شوق و ذوق سخن میگوید و میگوید که همه چیز برای استقبال از او آماده شده است.
شاعر میگوید که با آمدن معشوق، همه چیز دگرگون میشود و انسان به مقام والایی دست مییابد.
شاعر میگوید که در حضور معشوق، همه چیز به فراموشی سپرده میشود و تنها عشق اهمیت دارد.
شاعر میگوید که عشق او را از گمراهی نجات داده است و او را به سوی کمال هدایت کرده است.
شاعر میگوید که عشق هیچ فرقی بین انسانها نمیگذارد و همه را به یک اندازه دوست دارد.
شاعر به انسان توصیه میکند که از فرصت آمدن معشوق استفاده کند و به سوی او بشتابد.
شاعر میگوید که معشوق همه چیز را میداند و از نیازهای بندگان آگاه است.
شاعر به انسان توصیه میکند که با معشوق راز و نیاز کند و از او طلب کمک کند.
شاعر میگوید که سخن دل انسان را آشفته میکند اما معشوق میتواند دلهای آشفته را آرام کند.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی پرداخته است. این غزل، یک سفر عرفانی کامل از آغاز تا انتها را توصیف میکند و برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از نمادها و استعارههای عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یک سفر عرفانی کامل را توصیف میکند.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به عرفان اسلامی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: