غزل شماره 26 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 26 دیوان شمس مولانا
هر لحظه وحی آسمان آید به سر جانها
کاخر چو دردی بر زمین تا چند میباشی برآ
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود
آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا
گل را مجنبان هر دمی تا آب تو صافی شود
تا درد تو روشن شود تا درد تو گردد دوا
جانیست چون شعله ولی دودش ز نورش بیشتر
چون دود از حد بگذرد در خانه ننماید ضیا
گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری
از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا
در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک
خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا
باد شمالی میوزد کز وی هوا صافی شود
وز بهر این صیقل سحر در میدمد باد صبا
باد نفس مر سینه را ز اندوه صیقل میزند
گر یک نفس گیرد نفس مر نفس را آید فنا
جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان
نفس بهیمی در چرا چندین چرا باشد چرا
ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر
تو باز شاهی بازپر سوی صفیر پادشا
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 26 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک دعوت به عرفان و سیر و سلوک معنوی است. شاعر در این غزل، به رابطه انسان با خداوند، به عشق عرفانی و به دردهای ناشی از دوری از معشوق اشاره میکند. او از طریق تشبیهات و استعارههای زیبا، به توصیف حال عاشقان و سالکان راه حق میپردازد. این غزل، بیانگر شور و شوق عرفانی شاعر نسبت به معشوق و جستجوی او برای وصال است.
مفاهیم اصلی:
- عشق الهی: عشق به عنوان نیروی محرکه اصلی در این غزل مطرح شده است. شاعر با تمام وجود به معشوق عشق میورزد و این عشق، درد و رنج بسیاری را برای او به همراه دارد.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که انسان میتواند با طی مراحل عرفانی، به مقام قرب الهی برسد.
- سیر و سلوک معنوی: شاعر به اهمیت سیر و سلوک معنوی و تزکیه نفس اشاره میکند. او میگوید که انسان باید با زدودن زنگارهای نفسانی، به مقام قرب الهی برسد.
- نمادها: در این غزل، از نمادهایی مانند نور، ظلمت، آتش، باد، خورشید، ماه و… استفاده شده است که هر کدام نماد مفاهیم خاصی هستند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر در این غزل، از وحی و الهام الهی سخن میگوید و میگوید که این وحی، انسان را به سوی کمال و سعادت هدایت میکند. او میگوید که درد و رنج، میتواند انسان را به سوی خدا نزدیکتر کند.
شاعر به اهمیت صبر و استقامت در مسیر عرفان اشاره میکند و میگوید که سالک باید با صبر و شکیبایی، سختیهای راه را تحمل کند. او میگوید که درد و رنج، در نهایت به شادی و سعادت خواهد انجامید.
شاعر به نور و ظلمت اشاره میکند و میگوید که نور، نماد معرفت و خداوند است و ظلمت، نماد جهل و نادانی است. او میگوید که انسان باید با زدودن ظلمت از درون خود، به نور الهی دست یابد.
در ادامه، شاعر به اهمیت نفس و تزکیه نفس اشاره میکند. او میگوید که نفس، مانعی بزرگ در مسیر عرفان است و انسان باید با مبارزه با نفس، به کمال برسد.
در نهایت، شاعر به سالک توصیه میکند که به سوی معشوق بشتابد و از تعلقات دنیوی دست بردارد. او میگوید که هدف نهایی انسان، وصال با خداوند است.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی پرداخته است. این غزل، برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، یک دعوت به عرفان و سیر و سلوک معنوی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است. برای درک کامل این غزل، بهتر است به تفسیرهای مختلفی که از این غزل ارائه شده است، مراجعه کنید.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: