غزلیات دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزلیات دیوان شمس مولانا
لیست غزلیات دیوان شمس مولانا
غزل شماره ۱: ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
غزل شماره ۲: ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها،
غزل شماره ۳: ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟
غزل شماره ۴: ای یوسف خوشنام ما، خوش میروی بر بام ما
غزل شماره ۵: آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
غزل شماره ۶: بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
غزل شماره ۷: بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
غزل شماره ۸: جزوی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما
غزل شماره ۹: من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا
غزل شماره ۱۰: مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
غزل شماره ۱۱: ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا
غزل شماره ۱۲: ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
غزل شماره ۱۳: ای باد بیآرام ما با گل بگو پیغام ما
غزل شماره ۱۴: ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
غزل شماره ۱۵: ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را
غزل شماره ۱۶: ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا
غزل شماره ۱۷: آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
غزل شماره ۱۸: ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
غزل شماره ۱۹: امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
غزل شماره ۲۰: چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را
غزل شماره ۲۱: جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
غزل شماره ۲۲: چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها
غزل شماره ۲۳: چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها
غزل شماره ۲۴: چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را؟
غزل شماره ۲۵: من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا
غزل شماره ۲۶: هر لحظه وحی آسمان آید به سر جانها
غزل شماره ۲۷: آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتهست پا
غزل شماره ۲۸: ای شاه جسم و جان ما خندانکن دندان ما
غزل شماره ۲۹: ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
غزل شماره ۳۰: ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
غزل شماره ۳۱: بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما
غزل شماره ۳۲: دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
غزل شماره ۳۳: می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا
غزل شماره ۳۴: ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
غزل شماره ۳۵: ای یار ما، دلدار ما، ای عالم اسرار ما
غزل شماره ۳۶: خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگر بار بیا
غزل شماره ۳۷: یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
غزل شماره ۳۸: رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
غزل شماره ۳۹: آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
غزل شماره ۴۰: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
غزل شماره ۴۱: شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
غزل شماره ۴۲: کار تو داری صنما قدر تو باری صنما
غزل شماره ۴۳: کاهل و ناداشت بدم کام درآورد مرا
غزل شماره ۴۴: در دو جهان لطیف و خوش، همچو امیر ما کجا
غزل شماره ۴۵: با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا
غزل شماره ۴۶: دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را
غزل شماره ۴۷: ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا
غزل شماره ۴۸: ماه درست را ببین کاو بشکست خواب ما
غزل شماره ۴۹: با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا
غزل شماره ۵۰: ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا
غزل شماره ۵۱: گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا
غزل شماره ۵۲: چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما
غزل شماره ۵۳: عشق تو آورد قدح پر ز بلاها
غزل شماره ۵۴: از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها
غزل شماره ۵۵: شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها
غزل شماره ۵۶: عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را
غزل شماره ۵۷: مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را
غزل شماره ۵۸: رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
غزل شماره ۵۹: تو از خواری همی نالی نمیبینی عنایتها
غزل شماره ۶۰: ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
غزل شماره ۶۱: هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را
غزل شماره ۶۲: بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
غزل شماره ۶۳: چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را
غزل شماره ۶۴: تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
غزل شماره ۶۵: ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا
غزل شماره ۶۶: تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را
غزل شماره ۶۷: از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا
غزل شماره ۶۸: چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را
غزل شماره ۶۹: چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا
غزل شماره ۷۰: برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
غزل شماره ۷۱: اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را
غزل شماره ۷۲: به خانهخانه میآرد چو بیذق شاه جان ما را
غزل شماره ۷۳: آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
غزل شماره ۷۴: گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما
غزل شماره ۷۵: ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را ؟
غزل شماره ۷۶: آخر بشنید آن مه آه سحر ما را
غزل شماره ۷۷: آب حیوان باید مر روح فزایی را
غزل شماره ۷۸: ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را
غزل شماره ۷۹: ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را
غزل شماره ۸۰: امروز گزافی ده آن باده نابی را
غزل شماره ۸۱: ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
غزل شماره ۸۲: معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
غزل شماره ۸۳: ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا
غزل شماره ۸۴: چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
غزل شماره ۸۵: از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا
غزل شماره ۸۶: ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
غزل شماره ۸۷: جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را
غزل شماره ۸۸: شاد آمدی ای مهرو ای شادی جان شاد آ
غزل شماره ۸۹: یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
غزل شماره ۹۰: ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا
غزل شماره ۹۱: در آب فکن ساقی بط زاده آبی را
غزل شماره ۹۲: زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
غزل شماره ۹۳: میندیش میندیش که اندیشه گریها
غزل شماره ۹۴: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
غزل شماره ۹۵: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
غزل شماره ۹۶: لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا
غزل شماره ۹۷: رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
غزل شماره ۹۸: ای از نظرت مست شده اسم و مسما
غزل شماره ۹۹: دلارام نهان گشته ز غوغا
غزل شماره ۱۰۰: بیا ای جان نو داده جهان را
غزل شماره ۱۰۱: بسوزانیم سودا و جنون را
غزل شماره ۱۰۲: سلیمانا بیار انگشتری را
غزل شماره ۱۰۳: دل و جان را در این حضرت بپالا
غزل شماره ۱۰۴: خبر کن ای ستاره یار ما را
غزل شماره ۱۰۵: چو او باشد دل دلسوز ما را
غزل شماره ۱۰۶: مرا حلوا هوس کردست حلوا
غزل شماره ۱۰۷: امیر حسن خندان کن حشم را
غزل شماره ۱۰۸: به برج دل رسیدی بیست این جا
غزل شماره ۱۰۹: بکت عینی غداه البین دمعا
غزل شماره ۱۱۰: تو بشکن چنگ ما را ای معلا!
غزل شماره ۱۱۱: برای تو فدا کردیم جانها
غزل شماره ۱۱۲: ز روی تست عید آثار ما را
غزل شماره ۱۱۳: ای مطرب دل برای یاری را
غزل شماره ۱۱۴: اندر دل ما توی نگارا
غزل شماره ۱۱۵: ای جان و قوام جمله جانها
غزل شماره ۱۱۶: ای سخت گرفته جادوی را
غزل شماره ۱۱۷: از دور بدیده شمس دین را
غزل شماره ۱۱۸: بنمود وفا از این جا
غزل شماره ۱۱۹: برخیز و صبوح را بیارا
غزل شماره ۱۲۰: تا چند تو پس روی به پیش آ
غزل شماره ۱۲۱: چون خانه روی ز خانه ما
غزل شماره ۱۲۲: دیدم رخ خوب گلشنی را
غزل شماره ۱۲۳: دیدم شه خوب خوش لقا را
غزل شماره ۱۲۴: ساقی تو شراب لامکان را
غزل شماره ۱۲۵: گفتی که گزیدهای تو بر ما
غزل شماره ۱۲۶: گستاخ مکن تو ناکسان را
غزل شماره ۱۲۷: کو مطرب عشق چست دانا
غزل شماره ۱۲۸: ما را سفری فتاد بیما
غزل شماره ۱۲۹: مشکن دل مرد مشتری را
غزل شماره ۱۳۰: بیدار کنید مستیان را
غزل شماره ۱۳۱: من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا
غزل شماره ۱۳۲: در میان پرده خون عشق را گلزارها
غزل شماره ۱۳۳: غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را
غزل شماره ۱۳۴: ساقیا در نوش آور شیره عنقود را
غزل شماره ۱۳۵: ساقیا گردان کن آخر آن شراب صاف را
غزل شماره ۱۳۶: پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
غزل شماره ۱۳۷: با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا ؟
غزل شماره ۱۳۸: سکه رخسار ما جز زر مبادا بیشما
غزل شماره ۱۳۹: رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
غزل شماره ۱۴۰: درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما
غزل شماره ۱۴۱: جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا ؟
غزل شماره ۱۴۲: دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
غزل شماره ۱۴۳: دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را
غزل شماره ۱۴۴: عقل دریابد تو را یا عشق یا جان صفا ؟
غزل شماره ۱۴۵: ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها
غزل شماره ۱۴۶: در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
غزل شماره ۱۴۷: آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا
غزل شماره ۱۴۸: از پی شمس حق و دین دیده گریان ما
غزل شماره ۱۴۹: خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا
غزل شماره ۱۵۰: درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما
غزل شماره ۱۵۱: سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را
غزل شماره ۱۵۲: دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا
غزل شماره ۱۵۳: شمع دیدم گرد او پروانهها چون جمعها
غزل شماره ۱۵۴: دیده حاصل کن دلا آن گه ببین تبریز را
غزل شماره ۱۵۵: از فراق شمس دین افتادهام در تنگنا
غزل شماره ۱۵۶: ای هوسهای دلم بیا بیا بیا بیا
غزل شماره ۱۵۷: ای هوسهای دلم باری بیا رویی نما
غزل شماره ۱۵۸: امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها
غزل شماره ۱۵۹: ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را
غزل شماره ۱۶۰: مفروشید کمان و زره و تیغ ، زنان را
غزل شماره ۱۶۱: چو فرستاد عنایت به زمین مشعلهها را
غزل شماره ۱۶۲: تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
غزل شماره ۱۶۳: بروید ای حریفان بکشید یار ما را
غزل شماره ۱۶۴: چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا
غزل شماره ۱۶۵: اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا
غزل شماره ۱۶۶: چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا
غزل شماره ۱۶۷: کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
غزل شماره ۱۶۸: ای بروییده به ناخواست به مانند گیا
غزل شماره ۱۶۹: رو ترش کن که همه روترشانند این جا
غزل شماره ۱۷۰: تا به شب ای عارف شیرین نوا
غزل شماره ۱۷۱: چون نمایی آن رخ گلرنگ را
غزل شماره ۱۷۲: در میان عاشقان عاقل مبا
غزل شماره ۱۷۳: از یکی آتش برآوردم تو را
غزل شماره ۱۷۴: ز آتش شهوت برآوردم تو را
غزل شماره ۱۷۵: از ورای سر دل بین شیوهها
غزل شماره ۱۷۶: روح زیتونیست عاشق نار را
غزل شماره ۱۷۷: ای بگفته در دلم اسرارها
غزل شماره ۱۷۸: میشدی غافل ز اسرار قضا
غزل شماره ۱۷۹: گر تو عودی سوی این مجمر بیا
غزل شماره ۱۸۰: ای تو آب زندگانی فاسقنا
غزل شماره ۱۸۱: دل چو دانه ، ما مثال آسیا
غزل شماره ۱۸۲: در میان عاشقان عاقل مبا
غزل شماره ۱۸۳: ای دل رفته ز جا باز میا
غزل شماره ۱۸۴: من رسیدم به لب جوی وفا
غزل شماره ۱۸۵: از بس که ریخت جرعه بر خاک ما ز بالا
غزل شماره ۱۸۶: ای میرآب بگشا آن چشمه روان را
غزل شماره ۱۸۷: از سینه پاک کردم افکار فلسفی را
غزل شماره ۱۸۸: اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
غزل شماره ۱۸۹: آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
غزل شماره ۱۹۰: با آن که میرسانی، آن باده بقا را
غزل شماره ۱۹۱: بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را
غزل شماره ۱۹۲: بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها
غزل شماره ۱۹۳: جانا قبول گردان این جست و جوی ما را
غزل شماره ۱۹۴: خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را
غزل شماره ۱۹۵: شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را
غزل شماره ۱۹۶: در جنبش اندرآور زلف عبرفشان را
غزل شماره ۱۹۷: ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
غزل شماره ۱۹۸: ای صوفیان عشق بدرید خرقهها
غزل شماره ۱۹۹: ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا
غزل شماره ۲۰۰: نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
غزل شماره ۲۰۱: شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما
غزل شماره ۲۰۲: هر روز بامداد سلام علیکما
غزل شماره ۲۰۳: آمد بهار خرم آمد نگار ما
غزل شماره ۲۰۴: سر به گریبان درست صوفی اسرار را
غزل شماره ۲۰۵: چند گریزی ز ما ؟ چند روی جا به جا ؟
غزل شماره ۲۰۶: ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ؟
غزل شماره ۲۰۷: ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
غزل شماره ۲۰۸: از جهت ره زدن راه درآرد مرا
غزل شماره ۲۰۹: ای در ما را زده شمع سرایی درآ
غزل شماره ۲۱۰: گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها
غزل شماره ۲۱۱: باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا
غزل شماره ۲۱۲: اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
غزل شماره ۲۱۳: اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا
غزل شماره ۲۱۴: درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا
غزل شماره ۲۱۵: من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا
غزل شماره ۲۱۶: روم به حجره خیاط عاشقان فردا
غزل شماره ۲۱۷: چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را
غزل شماره ۲۱۸: ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را
غزل شماره ۲۱۹: چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا
غزل شماره ۲۲۰: ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا
غزل شماره ۲۲۱: مرا تو گوش گرفتی همیکشی به کجا
غزل شماره ۲۲۲: رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا
غزل شماره ۲۲۳: کجاست مطرب جان تا ز نعرههای صلا
غزل شماره ۲۲۴: چه خیره مینگری در رخ من ای برنا
غزل شماره ۲۲۵: بپخته است خدا بهر صوفیان حلوا
غزل شماره ۲۲۶: برفت یار من و یادگار ماند مرا
غزل شماره ۲۲۷: به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا
غزل شماره ۲۲۸: بیار آن که قرین را سوی قرین کشدا
غزل شماره ۲۲۹: شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا
غزل شماره ۲۳۰: ز سوز شوق دل من همیزند عللا
غزل شماره ۲۳۱: سبکتری تو از آن دم که میرسد ز صبا
غزل شماره ۲۳۲: چو عشق را تو ندانی بپرس از شبها
غزل شماره ۲۳۳: کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را
غزل شماره ۲۳۴: ز جام ساقی باقی چو خوردهای تو دلا
غزل شماره ۲۳۵: مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا
غزل شماره ۲۳۶: مبارکی که بود در همه عروسیها
غزل شماره ۲۳۷: یار ما دلدار ما، عالم اسرار ما
غزل شماره ۲۳۸: هله ای کیا نفسی بیا
غزل شماره ۲۳۹: کرانی ندارد بیابان ما
غزل شماره ۲۴۰: تو جان و جهانی کریما مرا
غزل شماره ۲۴۱: نرد کف تو بردست مرا
غزل شماره ۲۴۲: خیک دل ما مشک تن ما
غزل شماره ۲۴۳: بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما
غزل شماره ۲۴۴: چه شدی گر تو همچو من شدییی عاشق ای فتا
غزل شماره ۲۴۵: از برای صلاح مجنون را
غزل شماره ۲۴۶: صد دهل میزنند در دل ما
غزل شماره ۲۴۷: بانگ تسبیح بشنو از بالا
غزل شماره ۲۴۸: گوش من منتظر پیام تو را
غزل شماره ۲۴۹: دل بر ما شدهست دلبر ما
غزل شماره ۲۵۰: هین که منم بر در در برگشا
غزل شماره ۲۵۱: پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
غزل شماره ۲۵۲: نذر کند یار که امشب تو را
غزل شماره ۲۵۳: چند نهان داری آن خنده را؟
غزل شماره ۲۵۴: باده ده آن یار قدح باره را
غزل شماره ۲۵۵: خیز صبوحی کن و درده صلا
غزل شماره ۲۵۶: داد دهی ساغر و پیمانه را
غزل شماره ۲۵۷: لعل لبش داد کنون مر مرا
غزل شماره ۲۵۸: گر بنخسبی شبی ای مه لقا
غزل شماره ۲۵۹: پیش کش آن شاه شکرخانه را
غزل شماره ۲۶۰: چرخ فلک با همه کار و کیا
غزل شماره ۲۶۱: هان ای طبیب عاشقان سودایییی دیدی چو ما؟
غزل شماره ۲۶۲: فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری
غزل شماره ۲۶۳: به شکرخنده اگر میببرد جان مرا
غزل شماره ۲۶۴: لی حبیب حبه یشوی الحشا
غزل شماره ۲۶۵: راح بفیها و الروح فیها
غزل شماره ۲۶۶: هیج نومی و نفی ریح علی الغور هفا
غزل شماره ۲۶۷: قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا
غزل شماره ۲۶۸: فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری
غزل شماره ۲۶۹: تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا
غزل شماره ۲۷۰: افدی قمرا لاح علینا و تلالا
غزل شماره ۲۷۱: تعالوا کلنا ذا الیوم سکری
غزل شماره ۲۷۲: حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا
غزل شماره ۲۷۳: طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا
غزل شماره ۲۷۴: ایه یا اهل الفرادیس اقرؤا منشورنا
غزل شماره ۲۷۵: ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها
غزل شماره ۲۷۶: یا خفی الحسن بین الناس یا نور الدجی
غزل شماره ۲۷۷: سبق الجد الینا نزل الحب علینا
غزل شماره ۲۷۸: انا لا اقسم الا برجال صدقونا
غزل شماره ۲۷۹: مولانا مولانا اغنانا اغنانا
غزل شماره ۲۸۰: یا منیر الخد یا روح البقا
غزل شماره ۲۸۱: یا ساقی المدامه حی علی الصلا
غزل شماره ۲۸۲: یا من لواء عشقک لا زال عالیا
غزل شماره ۲۸۳: جاء الربیع مفتخرا فی جوارنا
غزل شماره ۲۸۴: اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
غزل شماره ۲۸۵: اتاک عید وصال فلا تذق حزنا
غزل شماره ۲۸۶: یا من بنا قصر الکمال مشیدا
غزل شماره ۲۸۷: ورد البشیر مبشرا ببشاره
غزل شماره ۲۸۸: یا کالمینا یا حاکمینا
غزل شماره ۲۸۹: یا مخجل البدر اشرقنا بلالا
ب
غزل شماره ۲۹۰: بی یار مهل ما را بییار مخسب امشب
غزل شماره ۲۹۱: ای خواب! به جان تو! زحمت ببری امشب
غزل شماره ۲۹۲: زان شاهد شکرلب زان ساقی خوشمذهب
غزل شماره ۲۹۳: مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
غزل شماره ۲۹۴: بریده شد از این جوی جهان آب
غزل شماره ۲۹۵: الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
غزل شماره ۲۹۶: مخسب ای یار مهمان دار امشب
غزل شماره ۲۹۷: ای در غم تو به سوز و یارب
غزل شماره ۲۹۸: آه از این زشتان که مهرو مینمایند از نقاب
غزل شماره ۲۹۹: یا وصال یار باید یا حریفان را شراب
غزل شماره ۳۰۰: کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
غزل شماره ۳۰۱: هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
غزل شماره ۳۰۲: در هوایت بیقرارم روز و شب
غزل شماره ۳۰۳: مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب
غزل شماره ۳۰۴: هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
غزل شماره ۳۰۵: آواز داد اختر بس روشنست امشب
غزل شماره ۳۰۶: رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب
غزل شماره ۳۰۷: کار همه محبان همچون زرست امشب
غزل شماره ۳۰۸: خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب
غزل شماره ۳۰۹: واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب
غزل شماره ۳۱۰: بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب
غزل شماره ۳۱۱: زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب
غزل شماره ۳۱۲: به جان تو که مرو از میان کار مخسب
غزل شماره ۳۱۳: رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب
غزل شماره ۳۱۴: تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
غزل شماره ۳۱۵: چشمها وا نمیشود از خواب
غزل شماره ۳۱۶: چونک درآییم به غوغای شب
غزل شماره ۳۱۷: یار آمد به صلح ای اصحاب
غزل شماره ۳۱۸: علونا سماء الود من غیر سلم
غزل شماره ۳۱۹: امسی و اصبح بالجوی اتعذب
غزل شماره ۳۲۰: ابشروا یا قوم هذا فتح باب
ت
غزل شماره ۳۲۱: آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شدهست
غزل شماره ۳۲۲: آمدهام که تا به خود گوش کشان کشانمت
غزل شماره ۳۲۳: آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
غزل شماره ۳۲۴: درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت
غزل شماره ۳۲۵: که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست
غزل شماره ۳۲۶: حالت ده و حیرت ده ای مبدع بیحالت
غزل شماره ۳۲۷: از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست
غزل شماره ۳۲۸: بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت
غزل شماره ۳۲۹: بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
غزل شماره ۳۳۰: بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت
غزل شماره ۳۳۱: زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست
غزل شماره ۳۳۲: این خانه که پیوسته در او بانگ چغانهست
غزل شماره ۳۳۳: اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست
غزل شماره ۳۳۴: از اول امروز حریفان خرابات
غزل شماره ۳۳۵: همه خوف آدمی را از درونست
غزل شماره ۳۳۶: بده یک جام ای پیر خرابات
غزل شماره ۳۳۷: ببستی چشم یعنی وقت خواب است
غزل شماره ۳۳۸: سماع از بهر جان بیقرارست
غزل شماره ۳۳۹: سماع آرام جان زندگانست
غزل شماره ۳۴۰: دگربار این دلم آتش گرفتهست
غزل شماره ۳۴۱: بیا کامروز ما را روز عیدست
غزل شماره ۳۴۲: مرا چون تا قیامت یار اینست
غزل شماره ۳۴۳: ز همراهان جدایی مصلحت نیست
غزل شماره ۳۴۴: به جان تو که سوگند عظیمست
غزل شماره ۳۴۵: بگو ای یار همراز این چه شیوهست
غزل شماره ۳۴۶: شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت
غزل شماره ۳۴۷: قرار زندگانی آن نگارست
غزل شماره ۳۴۸: صدایی کز کمان آید نذیریست
غزل شماره ۳۴۹: مبر رنج ای برادر خواجه سخت است
غزل شماره ۳۵۰: ز بعد وقت نومیدی امیدیست
غزل شماره ۳۵۱: طبیب درد بیدرمان کدامست
غزل شماره ۳۵۲: چو با ما یار ما امروز جفتست
غزل شماره ۳۵۳: زهی می کاندر آن دستست هیهات
غزل شماره ۳۵۴: ز میخانه دگربار این چه بویست
غزل شماره ۳۵۵: در این خانه کژی ای دل گهی راست
غزل شماره ۳۵۶: تو را در دلبری دستی تمامست
غزل شماره ۳۵۷: چو آن کان کرم ما را شکارست
غزل شماره ۳۵۸: نگار خوب شکربار چونست
غزل شماره ۳۵۹: در این جو دل چو دولاب خرابست
غزل شماره ۳۶۰: ایا ساقی توی قاضی حاجات
غزل شماره ۳۶۱: اگر حوا بدانستی ز رنگت
غزل شماره ۳۶۲: دو چشم آهوانش شیرگیرست
غزل شماره ۳۶۳: چنان کاین دل از آن دلدار مستست
غزل شماره ۳۶۴: تا نقش خیال دوست با ماست
غزل شماره ۳۶۵: میدان که زمانه نقش سوداست
غزل شماره ۳۶۶: دود دل ما نشان سوداست
غزل شماره ۳۶۷: دل آمد و دی به گوش جان گفت
غزل شماره ۳۶۸: گویم سخن شکرنباتت
غزل شماره ۳۶۹: در شهر شما یکی نگاریست
غزل شماره ۳۷۰: آمد رمضان و عید با ماست
غزل شماره ۳۷۱: گر جام سپهر، زهرپیماست
غزل شماره ۳۷۲: من سر نخورم که سر گرانست
غزل شماره ۳۷۳: گر مینکند لبم بیانت
غزل شماره ۳۷۴: پرسید کسی که ره کدامست
غزل شماره ۳۷۵: مر عاشق را ز ره چه بیمست
غزل شماره ۳۷۶: امروز جنون نو رسیدهست
غزل شماره ۳۷۷: آن را که در آخرش خری هست
غزل شماره ۳۷۸: ای گشته ز شاه عشق شهمات
غزل شماره ۳۷۹: ای کرده میان سینه غارت
غزل شماره ۳۸۰: آن خواجه اگر چه تیزگوش است
غزل شماره ۳۸۱: آن ره که بیامدم کدامست
غزل شماره ۳۸۲: ای از کرم تو کار ما راست
غزل شماره ۳۸۳: هین که گردن سستکردی، کو کبابت؟ کو شرابت؟
غزل شماره ۳۸۴: عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست
غزل شماره ۳۸۵: خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات
غزل شماره ۳۸۶: چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات
غزل شماره ۳۸۷: خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست
غزل شماره ۳۸۸: خدمت بیدوستی را قدر و قیمت هست نیست
غزل شماره ۳۸۹: چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
غزل شماره ۳۹۰: ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
غزل شماره ۳۹۱: مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
غزل شماره ۳۹۲: گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست
غزل شماره ۳۹۳: جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست
غزل شماره ۳۹۴: چشمهای خواهم که از وی جمله را افزایش است
غزل شماره ۳۹۵: عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
غزل شماره ۳۹۶: در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست
غزل شماره ۳۹۷: آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدهست
غزل شماره ۳۹۸: از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست
غزل شماره ۳۹۹: آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست
غزل شماره ۴۰۰: چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست
غزل شماره ۴۰۱: اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست
غزل شماره ۴۰۲: نقشبند جان که جانها جانب او مایلست
غزل شماره ۴۰۳: گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست
غزل شماره ۴۰۴: هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت
غزل شماره ۴۰۵: به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت
غزل شماره ۴۰۶: چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست
غزل شماره ۴۰۷: چشم پرنور که مست نظر جانانست
غزل شماره ۴۰۸: آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست
غزل شماره ۴۰۹: تا نلغزی که ز خون راه پس و پیش ترست
غزل شماره ۴۱۰: دوش آمد بر من آنکه شب افروز منست
غزل شماره ۴۱۱: عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست
غزل شماره ۴۱۲: آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست
غزل شماره ۴۱۳: من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست
غزل شماره ۴۱۴: روز و شب خدمت تو بیسر و بیپا چه خوشست
غزل شماره ۴۱۵: تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست
غزل شماره ۴۱۶: مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است
غزل شماره ۴۱۷: من پری زادهام و خواب ندانم که کجاست
غزل شماره ۴۱۸: سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت توست
غزل شماره ۴۱۹: بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت
غزل شماره ۴۲۰: ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت
غزل شماره ۴۲۱: ساقیا این می از انگور کدامین پشتهست
غزل شماره ۴۲۲: ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست
غزل شماره ۴۲۳: مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است
غزل شماره ۴۲۴: دلبری و بیدلی اسرار ماست
غزل شماره ۴۲۵: عاشقان را جست و جو از خویش نیست
غزل شماره ۴۲۶: غیر عشقت راه بین جستیم نیست
غزل شماره ۴۲۷: در دل و جان خانه کردی عاقبت
غزل شماره ۴۲۸: این چنین پابند جان میدان کیست
غزل شماره ۴۲۹: عاشقی و بیوفایی کار ماست
غزل شماره ۴۳۰: گم شدن در گم شدن دین منست
غزل شماره ۴۳۱: عشوه دشمن بخوردی عاقبت
غزل شماره ۴۳۲: این چنین پابند جان میدان کیست
غزل شماره ۴۳۳: اندر این جمع شررها ز کجاست
غزل شماره ۴۳۴: هم به بر این بت زیبا خوشکست
غزل شماره ۴۳۵: هر که بالاست مر او را چه غم است
غزل شماره ۴۳۶: گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
غزل شماره ۴۳۷: هر جور کهز تو آید بر خود نهم غرامت
غزل شماره ۴۳۸: هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست
غزل شماره ۴۳۹: بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
غزل شماره ۴۴۰: امروز شهر ما را صد رونقست و جانست
غزل شماره ۴۴۱: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
غزل شماره ۴۴۲: بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
غزل شماره ۴۴۳: از دل به دل برادر گویند روزنیست
غزل شماره ۴۴۴: ساقی بیار باده که ایام بس خوشست
غزل شماره ۴۴۵: این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست
غزل شماره ۴۴۶: گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست
غزل شماره ۴۴۷: ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست
غزل شماره ۴۴۸: امروز روز نوبت دیدار دلبرست
غزل شماره ۴۴۹: جانا جمال روح بسی خوب و بافرست
غزل شماره ۴۵۰: از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
غزل شماره ۴۵۱: پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
غزل شماره ۴۵۲: ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست
غزل شماره ۴۵۳: بد دوش بیتو تیره شب و روشنی نداشت
غزل شماره ۴۵۴: جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت
غزل شماره ۴۵۵: آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
غزل شماره ۴۵۶: ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست
غزل شماره ۴۵۷: ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست
غزل شماره ۴۵۸: امروز چرخ را ز مه ما تحیریست
غزل شماره ۴۵۹: ای مردهای که در تو ز جان هیچ بوی نیست
غزل شماره ۴۶۰: عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست
غزل شماره ۴۶۱: شاه گشادست رو، دیده شه بین که راست ؟
غزل شماره ۴۶۲: یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
غزل شماره ۴۶۳: هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
غزل شماره ۴۶۴: نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
غزل شماره ۴۶۵: کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست
غزل شماره ۴۶۶: باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست
غزل شماره ۴۶۷: آنک چنان میرود ای عجب او جان کیست
غزل شماره ۴۶۸: با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
غزل شماره ۴۶۹: ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
غزل شماره ۴۷۰: ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
غزل شماره ۴۷۱: پیش چنین ماهرو گیج شدن واجبست
غزل شماره ۴۷۲: کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست
غزل شماره ۴۷۳: هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
غزل شماره ۴۷۴: ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
غزل شماره ۴۷۵: بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست
غزل شماره ۴۷۶: بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست
غزل شماره ۴۷۷: ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
غزل شماره ۴۷۸: وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
غزل شماره ۴۷۹: ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
غزل شماره ۴۸۰: به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست
غزل شماره ۴۸۱: چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست
غزل شماره ۴۸۲: برات عاشق نو کن رسید روز برات
غزل شماره ۴۸۳: هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست
غزل شماره ۴۸۴: هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست
غزل شماره ۴۸۵: سه روز شد که نگارین من دگرگونست
غزل شماره ۴۸۶: به حق چشم خمار لطیف تابانت
غزل شماره ۴۸۷: چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات
غزل شماره ۴۸۸: در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست
غزل شماره ۴۸۹: اگر تو مست وصالی، رخ تو ترش چراست؟
غزل شماره ۴۹۰: مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست
غزل شماره ۴۹۱: جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست
غزل شماره ۴۹۲: ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست
غزل شماره ۴۹۳: تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
غزل شماره ۴۹۴: به شاه نهانی رسیدی که نوشت
غزل شماره ۴۹۵: اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
غزل شماره ۴۹۶: طرب ای بحر اصل آب حیات
غزل شماره ۴۹۷: صوفیان آمدند از چپ و راست
غزل شماره ۴۹۸: فعل نیکان محرض نیکیست
غزل شماره ۴۹۹: عشق جز دولت و عنایت نیست
غزل شماره ۵۰۰: قبله امروز جز شهنشه نیست
غزل شماره ۵۰۱: امشب از چشم و مغز خواب گریخت
غزل شماره ۵۰۲: اندرآ عیش بیتو شادان نیست
غزل شماره ۵۰۳: بر شکرت جمع مگسها چراست
غزل شماره ۵۰۴: خیز که امروز جهان آن ماست
غزل شماره ۵۰۵: پیشتر آ روی تو جز نور نیست
غزل شماره ۵۰۶: کار من اینست که کاریم نیست
غزل شماره ۵۰۷: کیست که او بنده رای تو نیست
غزل شماره ۵۰۸: شیر خدا بند گسستن گرفت
غزل شماره ۵۰۹: مرغ دلم باز پریدن گرفت
غزل شماره ۵۱۰: باز به بط گفت که «صحرا خوشست»
غزل شماره ۵۱۱: همچو گل سرخ برو دست دست
غزل شماره ۵۱۲: صبر مرا آینه بیماریست
غزل شماره ۵۱۳: کیست در این شهر که او مست نیست
غزل شماره ۵۱۴: قصد سرم داری خنجر به مشت
غزل شماره ۵۱۵: خانه دل باز کبوتر گرفت
غزل شماره ۵۱۶: بازرسیدیم ز میخانه مست
غزل شماره ۵۱۷: ای ز بگه خاسته سر مست مست
غزل شماره ۵۱۸: نفسی بهوی الحبیب فارت
ج
غزل شماره ۵۱۹: ای دل فرورو در غمش کالصبر مفتاح الفرج
ح
غزل شماره ۵۲۰: ای مبارک ز تو صبوح و صباح
غزل شماره ۵۲۱: یا راهبا انظر الی مصباح
خ
غزل شماره ۵۲۲: ماه دیدم شد مرا سودای چرخ
د
غزل شماره ۵۲۳: ای بیوفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد
غزل شماره ۵۲۴: بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شماره ۵۲۵: بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شماره ۵۲۶: ای لولیان ای لولیان یک لولییی دیوانه شد
غزل شماره ۵۲۷: گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
غزل شماره ۵۲۸: آن کیست آن آن کیست آن کاو سینه را غمگین کند
غزل شماره ۵۲۹: خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد
غزل شماره ۵۳۰: امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد
غزل شماره ۵۳۱: صوفی چرا هشیار شد ساقی چرا بیکار شد
غزل شماره ۵۳۲: مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
غزل شماره ۵۳۳: رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
غزل شماره ۵۳۴: رو آن ربابی را بگو مستان سلامت میکنند
غزل شماره ۵۳۵: سودای تو در جوی جان چون آب حیوان میرود
غزل شماره ۵۳۶: آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود
غزل شماره ۵۳۷: کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود
غزل شماره ۵۳۸: گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
غزل شماره ۵۳۹: مستی سلامت میکند، پنهان پیامت میکند
غزل شماره ۵۴۰: مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند
غزل شماره ۵۴۱: صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود
غزل شماره ۵۴۲: بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شماره ۵۴۳: یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
غزل شماره ۵۴۴: ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود
غزل شماره ۵۴۵: بی تو به سر می نشود با دگری مینشود
غزل شماره ۵۴۶: هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
غزل شماره ۵۴۷: سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود
غزل شماره ۵۴۸: چشم تو ناز میکند ناز جهان تو را رسد
غزل شماره ۵۴۹: آب زنید راه را، هین که نگار میرسد
غزل شماره ۵۵۰: پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات میرسد
غزل شماره ۵۵۱: جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
غزل شماره ۵۵۲: چیست صلای چاشتگه خواجه به گور میرود
غزل شماره ۵۵۳: بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
غزل شماره ۵۵۴: این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود
غزل شماره ۵۵۵: چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند
غزل شماره ۵۵۶: جور و جفا و دوریی کان کنکار میکند
غزل شماره ۵۵۷: دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود
غزل شماره ۵۵۸: یار مرا چو اشتران باز مهار میکشد
غزل شماره ۵۵۹: زهره عشق هر سحر بر در ما چه میکند
غزل شماره ۵۶۰: عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود
غزل شماره ۵۶۱: طوطی جان مست من از شکری چه میشود
غزل شماره ۵۶۲: خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد
غزل شماره ۵۶۳: دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
غزل شماره ۵۶۴: همیبینیم ساقی را که گرد جام میگردد
غزل شماره ۵۶۵: اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
غزل شماره ۵۶۶: بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد
غزل شماره ۵۶۷: نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
غزل شماره ۵۶۸: چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
غزل شماره ۵۶۹: بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
غزل شماره ۵۷۰: بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
غزل شماره ۵۷۱: بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار میماند
غزل شماره ۵۷۲: ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند
غزل شماره ۵۷۳: برآمد بر شجر طوطی که تا خطبهی شکر گوید
غزل شماره ۵۷۴: مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
غزل شماره ۵۷۵: ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد
غزل شماره ۵۷۶: دل من چون صدف باشد، خیال دوست در باشد
غزل شماره ۵۷۷: چو برقی میجهد چیزی عجب آن دلستان باشد
غزل شماره ۵۷۸: مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
غزل شماره ۵۷۹: دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد
غزل شماره ۵۸۰: صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد
غزل شماره ۵۸۱: مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد
غزل شماره ۵۸۲: اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند
غزل شماره ۵۸۳: رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید
غزل شماره ۵۸۴: یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد
غزل شماره ۵۸۵: مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
غزل شماره ۵۸۶: سعادتجو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد
غزل شماره ۵۸۷: صلا جانهای مشتاقان که نک دلدار خوب آمد
غزل شماره ۵۸۸: صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد
غزل شماره ۵۸۹: شکایتها همیکردی که بهمن برگ ریز آمد
غزل شماره ۵۹۰: سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود
غزل شماره ۵۹۱: چه بویست این چه بویست این مگر آن یار میآید
غزل شماره ۵۹۲: اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
غزل شماره ۵۹۳: برون شو ای غم از سینه، که لطف یار میآید
غزل شماره ۵۹۴: امروز جمال تو سیمای دگر دارد
غزل شماره ۵۹۵: آن را که درون دل عشق و طلبی باشد
غزل شماره ۵۹۶: آن مه که ز پیدایی در چشم نمیآید
غزل شماره ۵۹۷: امروز جمال تو بر دیده مبارک باد
غزل شماره ۵۹۸: یاران سحر خیزان تا صبح که دریابد؟
غزل شماره ۵۹۹: امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد
غزل شماره ۶۰۰: جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد
غزل شماره ۶۰۱: آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد
غزل شماره ۶۰۲: آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
غزل شماره ۶۰۳: گویند به بلاساغون، ترکی دو کمان دارد
غزل شماره ۶۰۴: هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد
غزل شماره ۶۰۵: ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
غزل شماره ۶۰۶: با تلخی معزولی میری بنمی ارزد
غزل شماره ۶۰۷: ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد
غزل شماره ۶۰۸: ایمان بر کفر تو ای شاه چه کس باشد
غزل شماره ۶۰۹: در خانه غم بودن از همت دون باشد
غزل شماره ۶۱۰: نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
غزل شماره ۶۱۱: ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
غزل شماره ۶۱۲: بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
غزل شماره ۶۱۳: ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد
غزل شماره ۶۱۴: آن بنده آواره بازآمد و بازآمد
غزل شماره ۶۱۵: خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
غزل شماره ۶۱۶: چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند
غزل شماره ۶۱۷: چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
غزل شماره ۶۱۸: چون جغد بود اصلش کی صورت باز آید
غزل شماره ۶۱۹: آن صبح سعادتها چون نورفشان آید
غزل شماره ۶۲۰: از سرو مرا بوی بالای تو میآید
غزل شماره ۶۲۱: در تابش خورشیدش رقصم به چه میباید
غزل شماره ۶۲۲: جان پیش تو هر ساعت میریزد و میروید
غزل شماره ۶۲۳: عاشق شدهای ای دل سودات مبارک باد
غزل شماره ۶۲۴: هر ذره که بر بالا می نوشد و پا کوبد
غزل شماره ۶۲۵: گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
غزل شماره ۶۲۶: هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد
غزل شماره ۶۲۷: عاشق به سوی عاشق زنجیر همیدرد
غزل شماره ۶۲۸: ای دوست! شکر بهتر یا آنک شکر سازد؟
غزل شماره ۶۲۹: عاشق چو منی باید میسوزد و میسازد
غزل شماره ۶۳۰: گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
غزل شماره ۶۳۱: نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
غزل شماره ۶۳۲: عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
غزل شماره ۶۳۳: شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
غزل شماره ۶۳۴: نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند
غزل شماره ۶۳۵: مستان می ما را هم ساقی ما باید
غزل شماره ۶۳۶: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
غزل شماره ۶۳۷: برانید برانید که تا بازنمانید
غزل شماره ۶۳۸: ملولان همه رفتند در خانه ببندید
غزل شماره ۶۳۹: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
غزل شماره ۶۴۰: تا باد سعادت ز محمد خبر افکند
غزل شماره ۶۴۱: در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
غزل شماره ۶۴۲: در خانه نشسته بت عیار که دارد
غزل شماره ۶۴۳: در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
غزل شماره ۶۴۴: تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
غزل شماره ۶۴۵: بار دگر آن آب به دولاب درآمد
غزل شماره ۶۴۶: بار دگر آن مست به بازار درآمد
غزل شماره ۶۴۷: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
غزل شماره ۶۴۸: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
غزل شماره ۶۴۹: بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
غزل شماره ۶۵۰: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
غزل شماره ۶۵۱: مهتاب برآمد کلک از گور برآمد
غزل شماره ۶۵۲: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
غزل شماره ۶۵۳: چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
غزل شماره ۶۵۴: هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
غزل شماره ۶۵۵: از بهر خدا عشق دگر یار مدارید
غزل شماره ۶۵۶: مرغان که کنون از قفس خویش جدایید
غزل شماره ۶۵۷: گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
غزل شماره ۶۵۸: بگو دل را که گرد غم نگردد
غزل شماره ۶۵۹: دلم امروز خوی یار دارد
غزل شماره ۶۶۰: نثرنا فی ربیع الوصل بالورد
غزل شماره ۶۶۱: بیا ای زیرک و بر گول میخند
غزل شماره ۶۶۲: اگر عالم همه پرخار باشد
غزل شماره ۶۶۳: توی نقشی که جانها برنتابد
غزل شماره ۶۶۴: دلی دارم که گرد غم نگردد
غزل شماره ۶۶۵: خنک جانی که او یاری پسندد
غزل شماره ۶۶۶: چمن جز عشق تو کاری ندارد
غزل شماره ۶۶۷: سماع صوفیان می درنگیرد
غزل شماره ۶۶۸: رجب بیرون شد و شعبان درآمد
غزل شماره ۶۶۹: چو شب شد جملگان در خواب رفتند
غزل شماره ۶۷۰: پریر آن چهره یارم چه خوش بود
غزل شماره ۶۷۱: دلم را ناله سرنای باید
غزل شماره ۶۷۲: بگویم خفیه تا خواجه نرنجد
غزل شماره ۶۷۳: کسی کز غمزهای صد عقل بندد
غزل شماره ۶۷۴: چنان کز غم دل دانا گریزد
غزل شماره ۶۷۵: هر آن دلها که بیتو شاد باشد
غزل شماره ۶۷۶: سگ ار چه بیفغان و شر نباشد
غزل شماره ۶۷۷: عجب آن دلبر زیبا کجا شد
غزل شماره ۶۷۸: به صورت یار من چون خشمگین شد
غزل شماره ۶۷۹: چو دیوم عاشق آن یک پری شد
غزل شماره ۶۸۰: نگارا مردگان از جان چه دانند
غزل شماره ۶۸۱: کسی که غیر این سوداش نبود
غزل شماره ۶۸۲: یکی لحظه از او دوری نباید
غزل شماره ۶۸۳: ز خاک من اگر گندم برآید
غزل شماره ۶۸۴: ز رویت دسته گل میتوان کرد
غزل شماره ۶۸۵: دل با دل دوست در حنین باشد
غزل شماره ۶۸۶: ای مطرب جان چو دف به دست آمد
غزل شماره ۶۸۷: کی باشد کاین قفس چمن گردد
غزل شماره ۶۸۸: روی تو به رنگریز کان ماند
غزل شماره ۶۸۹: دوش از بت من جهان چه میشد
غزل شماره ۶۹۰: ای عشق که جمله از تو شادند
غزل شماره ۶۹۱: هر چند که بلبلان گزینند
غزل شماره ۶۹۲: رفتیم بقیه را بقا باد
غزل شماره ۶۹۳: جانی که ز نور مصطفی زاد
غزل شماره ۶۹۴: آن کز دهن تو رنگ دارد
غزل شماره ۶۹۵: این قافله بار ما ندارد
غزل شماره ۶۹۶: بیچاره کسی که زر ندارد
غزل شماره ۶۹۷: دل بیلطف تو جان ندارد
غزل شماره ۶۹۸: آن کس که ز تو نشان ندارد
غزل شماره ۶۹۹: بیچاره کسی که می ندارد
غزل شماره ۷۰۰: آن خواجه خوش لقا چه دارد
غزل شماره ۷۰۱: آن خواجه خوش لقا چه دارد
غزل شماره ۷۰۲: پرکندگی از نفاق خیزد
غزل شماره ۷۰۳: آن کس که ز جان خود نترسد
غزل شماره ۷۰۴: آن جا که چو تو نگار باشد
غزل شماره ۷۰۵: ای کز تو همه جفا وفا شد
غزل شماره ۷۰۶: روزم به عیادت شب آمد
غزل شماره ۷۰۷: آن یوسف خوش عذار آمد
غزل شماره ۷۰۸: برخیز که ساقی اندرآمد
غزل شماره ۷۰۹: جان از سفر دراز آمد
غزل شماره ۷۱۰: آن شعله نور میخرامد
غزل شماره ۷۱۱: امروز نگار ما نیامد
غزل شماره ۷۱۲: خوش باش که هر که راز داند
غزل شماره ۷۱۳: ساقی زان می که میچریدند
غزل شماره ۷۱۴: اول نظر ار چه سرسری بود
غزل شماره ۷۱۵: اول نظر ار چه سرسری بود
غزل شماره ۷۱۶: دیر آمدهای سفر مکن زود
غزل شماره ۷۱۷: آن کس که به بندگیت آید
غزل شماره ۷۱۸: آخر گهر وفا ببارید
غزل شماره ۷۱۹: ای اهل صبوح در چه کارید
غزل شماره ۷۲۰: از بهر چه در غم و زحیرید
غزل شماره ۷۲۱: هر سینه که سیمبر ندارد
غزل شماره ۷۲۲: ما مست شدیم و دل جدا شد
غزل شماره ۷۲۳: ساقی برخیز کان مه آمد
غزل شماره ۷۲۴: گر مایه دهر جان فزا بود
غزل شماره ۷۲۵: کس با چو تو یار راز گوید
غزل شماره ۷۲۶: شب رفت حریفکان کجایید
غزل شماره ۷۲۷: از دلبر ما نشان کی دارد
غزل شماره ۷۲۸: دشمن خویشیم و یار آنک ما را میکشد
غزل شماره ۷۲۹: اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند
غزل شماره ۷۳۰: اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند
غزل شماره ۷۳۱: پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
غزل شماره ۷۳۲: دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
غزل شماره ۷۳۳: ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد
غزل شماره ۷۳۴: مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد
غزل شماره ۷۳۵: دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
غزل شماره ۷۳۶: گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد
غزل شماره ۷۳۷: نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد
غزل شماره ۷۳۸: مطربم سرمست شد انگشت بر رق میزند
غزل شماره ۷۳۹: قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند
غزل شماره ۷۴۰: مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند
غزل شماره ۷۴۱: پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند
غزل شماره ۷۴۲: عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند
غزل شماره ۷۴۳: آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود
غزل شماره ۷۴۴: رو ترش کردی مگر دی بادهات گیرا نبود
غزل شماره ۷۴۵: آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
غزل شماره ۷۴۶: برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید
غزل شماره ۷۴۷: ای طربناکان ز مطرب التماس میکنید
غزل شماره ۷۴۸: فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد
غزل شماره ۷۴۹: مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد
غزل شماره ۷۵۰: شاد شد جانم که چشمت وعده احسان نهاد
غزل شماره ۷۵۱: هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد
غزل شماره ۷۵۲: هم دلم ره مینماید هم دلم ره میزند
غزل شماره ۷۵۳: هم لبان میفروشت باده را ارزان کند
غزل شماره ۷۵۴: میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید
غزل شماره ۷۵۵: شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود
غزل شماره ۷۵۶: علتی باشد که آن اندر بهاران بد شود
غزل شماره ۷۵۷: وصف آن مخدوم میکن گرچه میرنجد حسود
غزل شماره ۷۵۸: دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
غزل شماره ۷۵۹: دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
غزل شماره ۷۶۰: خنک آنکسکه چو ما شد، همه تسلیم و رضا شد
غزل شماره ۷۶۱: چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد
غزل شماره ۷۶۲: بدرد مرده کفن را به سر گور برآید
غزل شماره ۷۶۳: خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد
غزل شماره ۷۶۴: مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند
غزل شماره ۷۶۵: هله نومید نباشی که تو را یار براند
غزل شماره ۷۶۶: خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد
غزل شماره ۷۶۷: صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
غزل شماره ۷۶۸: چمنی که جمله گلها به پناه او گریزد
غزل شماره ۷۶۹: چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد
غزل شماره ۷۷۰: همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
غزل شماره ۷۷۱: هله عاشقان بکوشید، که چو جسم و جان نماند
غزل شماره ۷۷۲: صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد
غزل شماره ۷۷۳: سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد
غزل شماره ۷۷۴: به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
غزل شماره ۷۷۵: هله هش دار که در شهر دو سه طرارند
غزل شماره ۷۷۶: عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند
غزل شماره ۷۷۷: ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند
غزل شماره ۷۷۸: از دلم صورت آن خوب ختن مینرود
غزل شماره ۷۷۹: همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
غزل شماره ۷۸۰: بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
غزل شماره ۷۸۱: در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد
غزل شماره ۷۸۲: خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
غزل شماره ۷۸۳: ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
غزل شماره ۷۸۴: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
غزل شماره ۷۸۵: ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
غزل شماره ۷۸۶: آنک عکس رخ او راه ثریا بزند
غزل شماره ۷۸۷: آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند
غزل شماره ۷۸۸: آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
غزل شماره ۷۸۹: از دلم صورت آن خوب ختن مینرود
غزل شماره ۷۹۰: واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود
غزل شماره ۷۹۱: این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
غزل شماره ۷۹۲: هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
غزل شماره ۷۹۳: هست مستی که مرا جانب میخانه برد
غزل شماره ۷۹۴: هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد
غزل شماره ۷۹۵: وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد
غزل شماره ۷۹۶: وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
غزل شماره ۷۹۷: ز اول روز که مخموری مستان باشد
غزل شماره ۷۹۸: ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
غزل شماره ۷۹۹: سفره کهنه کجا درخور نان تو بود
غزل شماره ۸۰۰: گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود
غزل شماره ۸۰۱: عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید
غزل شماره ۸۰۲: میرسد یوسف مصری همه اقرار دهید
غزل شماره ۸۰۳: بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد
غزل شماره ۸۰۴: صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
غزل شماره ۸۰۵: یا رب این بوی که امروز به ما میآید
غزل شماره ۸۰۶: یا رب این بوی خوش از روضه جان میآید
غزل شماره ۸۰۷: لحظهای قصه کنان قصه تبریز کنید
غزل شماره ۸۰۸: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
غزل شماره ۸۰۹: طرفه گرمابه بانی کو ز خلوت برآید
غزل شماره ۸۱۰: باز شیری با شکر آمیختند
غزل شماره ۸۱۱: آن شکرپاسخ نباتم میدهد
غزل شماره ۸۱۲: خنبهای لایزالی جوش باد
غزل شماره ۸۱۳: موشکی صندوق را سوراخ کرد
غزل شماره ۸۱۴: بار دیگر یار ما هنباز کرد
غزل شماره ۸۱۵: شهر پر شد لولیان عقل دزد
غزل شماره ۸۱۶: خلق میجنبند مانا روز شد
غزل شماره ۸۱۷: چون مرا جمعی خریدار آمدند
غزل شماره ۸۱۸: ساقیان سرمست در کار آمدند
غزل شماره ۸۱۹: اندک اندک جمع مستان میرسند
غزل شماره ۸۲۰: هر چه آن خسرو کند شیرین کند
غزل شماره ۸۲۱: خنده از لطفت حکایت میکند
غزل شماره ۸۲۲: عشق اکنون مهربانی میکند
غزل شماره ۸۲۳: عمر بر اومید فردا میرود
غزل شماره ۸۲۴: عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
غزل شماره ۸۲۵: برنشین ای عزم و منشین ای امید
غزل شماره ۸۲۶: ای خدا از عاشقان خشنود باد
غزل شماره ۸۲۷: نه فلک مر عاشقان را بنده باد
غزل شماره ۸۲۸: هر که را اسرار عشق اظهار شد
غزل شماره ۸۲۹: هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود
غزل شماره ۸۳۰: صاف جانها سوی گردون میرود
غزل شماره ۸۳۱: هر زمان لطفت همی در پی رسد
غزل شماره ۸۳۲: شب شد و هنگام خلوتگاه شد
غزل شماره ۸۳۳: مرگ ما هست عروسی ابد
غزل شماره ۸۳۴: از دل رفته نشان میآید
غزل شماره ۸۳۵: گل خندان که نخندد چه کند
غزل شماره ۸۳۶: گر نخسپی شبکی جان چه شود
غزل شماره ۸۳۷: هر کجا بوی خدا میآید
غزل شماره ۸۳۸: گر نخسپی شبکی جان چه شود
غزل شماره ۸۳۹: خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد
غزل شماره ۸۴۰: بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد
غزل شماره ۸۴۱: باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد
غزل شماره ۸۴۲: آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند
غزل شماره ۸۴۳: در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
غزل شماره ۸۴۴: گر ساعتی ببری ز اندیشهها چه باشد
غزل شماره ۸۴۵: مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد
غزل شماره ۸۴۶: بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند
غزل شماره ۸۴۷: پیمانه ایست این جان پیمانه این چه داند
غزل شماره ۸۴۸: از چشم پرخمارت دل را قرار ماند
غزل شماره ۸۴۹: ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند
غزل شماره ۸۵۰: یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
غزل شماره ۸۵۱: ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید
غزل شماره ۸۵۲: جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید
غزل شماره ۸۵۳: مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد
غزل شماره ۸۵۴: گفتم مکن چنینها ای جان چنین نباشد
غزل شماره ۸۵۵: عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد
غزل شماره ۸۵۶: برجه ز خواب و بنگر نک روز روشن آمد
غزل شماره ۸۵۷: گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند
غزل شماره ۸۵۸: وقتی خوش است ما را، لابد نبید باید
غزل شماره ۸۵۹: نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
غزل شماره ۸۶۰: ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد
غزل شماره ۸۶۱: لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
غزل شماره ۸۶۲: قومی که بر براق بصیرت سفر کنند
غزل شماره ۸۶۳: آتش پریر گفت نهانی به گوش دود
غزل شماره ۸۶۴: بلبل نگر که جانب گلزار میرود
غزل شماره ۸۶۵: جانا بیار باده که ایام میرود
غزل شماره ۸۶۶: چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
غزل شماره ۸۶۷: چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
غزل شماره ۸۶۸: به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد
غزل شماره ۸۶۹: خیاط روزگار به بالای هیچ مرد
غزل شماره ۸۷۰: چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد
غزل شماره ۸۷۱: آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
غزل شماره ۸۷۲: این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد
غزل شماره ۸۷۳: خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود
غزل شماره ۸۷۴: امروز مرده بین که چه سان زنده میشود
غزل شماره ۸۷۵: گر عید وصل تست منم خود غلام عید
غزل شماره ۸۷۶: تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
غزل شماره ۸۷۷: امسال بلبلان چه خبرها همیدهند
غزل شماره ۸۷۸: صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
غزل شماره ۸۷۹: صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید
غزل شماره ۸۸۰: صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد
غزل شماره ۸۸۱: آه که بار دگر آتش در من فتاد
غزل شماره ۸۸۲: جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید
غزل شماره ۸۸۳: جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
غزل شماره ۸۸۴: پرده دل میزند زهره هم از بامداد
غزل شماره ۸۸۵: بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد
غزل شماره ۸۸۶: از رسن زلف تو خلق به جان آمدند
غزل شماره ۸۸۷: روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود
غزل شماره ۸۸۸: زهره من بر فلک شکل دگر میرود
غزل شماره ۸۸۹: روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید
غزل شماره ۸۹۰: صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید
غزل شماره ۸۹۱: دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
غزل شماره ۸۹۲: آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
غزل شماره ۸۹۳: نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد
غزل شماره ۸۹۴: نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید
غزل شماره ۸۹۵: وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید
غزل شماره ۸۹۶: غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
غزل شماره ۸۹۷: شرح دهم من که شب از چه سیهدل بود
غزل شماره ۸۹۸: بانگ زدم من که دل مست کجا میرود
غزل شماره ۸۹۹: یار مرا عارض و عذار نه این بود
غزل شماره ۹۰۰: بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد
غزل شماره ۹۰۱: اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد
غزل شماره ۹۰۲: ز سر بگیرم عیشی چو پا به گنج فروشد
غزل شماره ۹۰۳: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد
غزل شماره ۹۰۴: ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه میشد
غزل شماره ۹۰۵: شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند
غزل شماره ۹۰۶: گرفت خشم ز بستان سرخری و برون شد
غزل شماره ۹۰۷: مده به دست فراقت دل مرا که نشاید
غزل شماره ۹۰۸: چو درد گیرد دندان تو عدو گردد
غزل شماره ۹۰۹: چه پادشاست که از خاک پادشا سازد
غزل شماره ۹۱۰: بر آستانه اسرار آسمان نرسد
غزل شماره ۹۱۱: به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
غزل شماره ۹۱۲: نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند
غزل شماره ۹۱۳: بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
غزل شماره ۹۱۴: ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود
غزل شماره ۹۱۵: بیا که ساقی عشق شرابباره رسید
غزل شماره ۹۱۶: درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
غزل شماره ۹۱۷: به یارکان صفا جز می صفا مدهید
غزل شماره ۹۱۸: چو کارزار کند شاه روم با شمشاد
غزل شماره ۹۱۹: ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد
غزل شماره ۹۲۰: کسی که عاشق آن رونق چمن باشد
غزل شماره ۹۲۱: سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند
غزل شماره ۹۲۲: چو عشق را هوس بوسه و کنار بود
غزل شماره ۹۲۳: رسید ساقی جان ما خمار خوابآلود
غزل شماره ۹۲۴: به روحهای مقدس ز من سلام برید
غزل شماره ۹۲۵: دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید
غزل شماره ۹۲۶: حبیب کعبه جانست اگر نمیدانید
غزل شماره ۹۲۷: به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید
غزل شماره ۹۲۸: هزار جان مقدس فدای روی تو باد
غزل شماره ۹۲۹: ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد
غزل شماره ۹۳۰: سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد
غزل شماره ۹۳۱: مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
غزل شماره ۹۳۲: مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
غزل شماره ۹۳۳: میان باغ گل سرخهای و هو دارد
غزل شماره ۹۳۴: میان باغ، گل سرخ، های و هو دارد
غزل شماره ۹۳۵: مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد
غزل شماره ۹۳۶: مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
غزل شماره ۹۳۷: فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند
غزل شماره ۹۳۸: سخن به نزد سخندان بزرگوار بود
غزل شماره ۹۳۹: به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود
غزل شماره ۹۴۰: ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود
غزل شماره ۹۴۱: ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود
غزل شماره ۹۴۲: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد
غزل شماره ۹۴۳: نماز شام چو خورشید در غروب آید
غزل شماره ۹۴۴: به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید
غزل شماره ۹۴۵: ندا رسید به جانها که چند میپایید
غزل شماره ۹۴۶: میان باغ گل سرخهای و هو دارد
غزل شماره ۹۴۷: مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد
غزل شماره ۹۴۸: کسی خراب خرابات و مست میباشد
غزل شماره ۹۴۹: مرا وصال تو باید صبا چه سود کند
غزل شماره ۹۵۰: سپاس آن عدمی را که هست ما بربود
غزل شماره ۹۵۱: هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود
غزل شماره ۹۵۲: ز شمس دین طرب نوبهار بازآید
غزل شماره ۹۵۳: سپیده دم بدمید و سپیده میساید
غزل شماره ۹۵۴: فزود آتش من آب را خبر ببرید
غزل شماره ۹۵۵: سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید
غزل شماره ۹۵۶: ز جان سوختهام خلق را حذار کنید
غزل شماره ۹۵۷: هزار جان مقدس فدای روی تو باد
غزل شماره ۹۵۸: کدام لب که از او بوی جان نمیآید
غزل شماره ۹۵۹: اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
غزل شماره ۹۶۰: به حارسان نکوروی من خطاب کنید
غزل شماره ۹۶۱: جهان را بدیدم وفایی ندارد
غزل شماره ۹۶۲: سحر این دل من ز سودا چه میشد
غزل شماره ۹۶۳: دل من که باشد که تو را نباشد
غزل شماره ۹۶۴: گفتم که ای جان خود جان چه باشد
غزل شماره ۹۶۵: دل گردون خلل کند چو مه تو نهان شود
غزل شماره ۹۶۶: دیده خون گشت و خون نمیخسبد
غزل شماره ۹۶۷: رسم نو بین که شهریار نهاد
غزل شماره ۹۶۸: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد
غزل شماره ۹۶۹: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد
غزل شماره ۹۷۰: دیدهها شب فراز باید کرد
غزل شماره ۹۷۱: عشق تو مست و کف زنانم کرد
غزل شماره ۹۷۲: عاشقانی که باخبر میرند
غزل شماره ۹۷۳: صوفیان در دمی دو عید کنند
غزل شماره ۹۷۴: گر تو را بخت یار خواهد بود
غزل شماره ۹۷۵: آتش افکند در جهان جمشید
غزل شماره ۹۷۶: خسروانی که فتنهای چینید
غزل شماره ۹۷۷: عید بر عاشقان مبارک باد
غزل شماره ۹۷۸: زندگانی صدر عالی باد
غزل شماره ۹۷۹: شاهدی بین که در زمانه بزاد
غزل شماره ۹۸۰: مادر عشق طفل عاشق را
غزل شماره ۹۸۱: شعر من نان مصر را ماند
غزل شماره ۹۸۲: یوسف آخرزمان خرامان شد
غزل شماره ۹۸۳: هر کی در ذوق عشق دنگ آمد
غزل شماره ۹۸۴: هین که هنگام صابران آمد
غزل شماره ۹۸۵: هر که بهر تو انتظار کند
غزل شماره ۹۸۶: عشق را جان بیقرار بود
غزل شماره ۹۸۷: هر که را ذوق دین پدید آید
غزل شماره ۹۸۸: بوی دلدار ما نمیآید
غزل شماره ۹۸۹: صبر با عشق بس نمیآید
غزل شماره ۹۹۰: من بسازم ولیک کی شاید
غزل شماره ۹۹۱: عشق جانان مرا ز جان ببرید
غزل شماره ۹۹۲: خسروانی که فتنهای چینید
غزل شماره ۹۹۳: زان ازلی نور که پروردهاند
غزل شماره ۹۹۴: دوست همان به که بلاکش بود
غزل شماره ۹۹۵: دیدن روی تو هم از بامداد
غزل شماره ۹۹۶: گفت کسی خواجه سنایی بمرد
غزل شماره ۹۹۷: پیرهن یوسف و بو میرسد
غزل شماره ۹۹۸: آتش عشق تو قلاووز شد
غزل شماره ۹۹۹: از سوی دل لشکر جان آمدند
غزل شماره ۱۰۰۰: آنچ گل سرخ قبا میکند
غزل شماره ۱۰۰۱: آه در آن شمع منور چه بود
غزل شماره ۱۰۰۲: چونک کمند تو دلم را کشید
غزل شماره ۱۰۰۳: شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد
غزل شماره ۱۰۰۴: دوش دل عربده گر با کی بود
غزل شماره ۱۰۰۵: هر که ز عشاق گریزان شود
غزل شماره ۱۰۰۶: عشق مرا بر همگان برگزید
غزل شماره ۱۰۰۷: گفت کسی خواجه سنایی بمرد
غزل شماره ۱۰۰۸: یا من نعماه غیر معدود
غزل شماره ۱۰۰۹: طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد
غزل شماره ۱۰۱۰: من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد
غزل شماره ۱۰۱۱: میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید
غزل شماره ۱۰۱۲: یا شبه الطیف لی انت قریب بعید
غزل شماره ۱۰۱۳: اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود
غزل شماره ۱۰۱۴: حکم البین بموتی و عمد
ر
غزل شماره ۱۰۱۵: ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر
غزل شماره ۱۰۱۶: انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر
غزل شماره ۱۰۱۷: آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر
غزل شماره ۱۰۱۸: رو چشم جان را برگشا در بیدلان اندرنگر
غزل شماره ۱۰۱۹: ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر
غزل شماره ۱۰۲۰: ای تو نگار خانگی خانه درآ از این سفر
غزل شماره ۱۰۲۱: گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر
غزل شماره ۱۰۲۲: دی سحری بر گذری گفت مرا یار
غزل شماره ۱۰۲۳: اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور
غزل شماره ۱۰۲۴: مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر
غزل شماره ۱۰۲۵: مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر
غزل شماره ۱۰۲۶: گرچه نه به دریاییم دانه گهریم آخر
غزل شماره ۱۰۲۷: یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر
غزل شماره ۱۰۲۸: ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر
غزل شماره ۱۰۲۹: جان بر کف خود داری ای مونس جان زوتر
غزل شماره ۱۰۳۰: نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر
غزل شماره ۱۰۳۱: جان من و جان تو بستست به همدیگر
غزل شماره ۱۰۳۲: تا چند زنی بر من ز انکار تو خار آخر
غزل شماره ۱۰۳۳: ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر
غزل شماره ۱۰۳۴: مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار
غزل شماره ۱۰۳۵: ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر
غزل شماره ۱۰۳۶: ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر
غزل شماره ۱۰۳۷: گیرم که بود میر تو را زر به خروار
غزل شماره ۱۰۳۸: به حسن تو نباشد یار دیگر
غزل شماره ۱۰۳۹: بگرد فتنه میگردی دگربار
غزل شماره ۱۰۴۰: جفا از سر گرفتی یاد میدار
غزل شماره ۱۰۴۱: مرا یارا چنین بییار مگذار
غزل شماره ۱۰۴۲: منم از جان خود بیزار بیزار
غزل شماره ۱۰۴۳: مرا اقبال خندانید آخر
غزل شماره ۱۰۴۴: به ساقی درنگر در مست منگر
غزل شماره ۱۰۴۵: بگردان ساقیا آن جام دیگر
غزل شماره ۱۰۴۶: نگشتم از تو هرگز ای صنم سیر
غزل شماره ۱۰۴۷: در این سرما و باران یار خوشتر
غزل شماره ۱۰۴۸: خداوند خداوندان اسرار
غزل شماره ۱۰۴۹: صد بار بگفتمت نگهدار
غزل شماره ۱۰۵۰: کی باشد اختری در اقطار
غزل شماره ۱۰۵۱: شب گشت ولیک پیش اغیار
غزل شماره ۱۰۵۲: نوریست میان شعر احمر
غزل شماره ۱۰۵۳: نزدیک توام مرا مبین دور
غزل شماره ۱۰۵۴: ای یار شگرف در همه کار
غزل شماره ۱۰۵۵: انجیرفروش را چه بهتر
غزل شماره ۱۰۵۶: انجیرفروش را چه بهتر
غزل شماره ۱۰۵۷: دارد درویش نوش دیگر
غزل شماره ۱۰۵۸: آخر کی شود از آن لقا سیر
غزل شماره ۱۰۵۹: گفتی که زیان کنی زیان گیر
غزل شماره ۱۰۶۰: عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار
غزل شماره ۱۰۶۱: عرض لشکر میدهد مر عاشقان را عشق یار
غزل شماره ۱۰۶۲: چون نبینم من جمالت صد جهان خود دیده گیر
غزل شماره ۱۰۶۳: عزم رفتن کردهای چون عمر شیرین یاد دار
غزل شماره ۱۰۶۴: مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار
غزل شماره ۱۰۶۵: یا ربا این لطفها را از لبش پاینده دار
غزل شماره ۱۰۶۶: مرحبا ای جان باقی پادشاه کامیار
غزل شماره ۱۰۶۷: سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر
غزل شماره ۱۰۶۸: نیشکر باید که بندد پیش آن لبها کمر
غزل شماره ۱۰۶۹: در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر
غزل شماره ۱۰۷۰: گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر
غزل شماره ۱۰۷۱: معده را پر کردهای دوش از خمیر و از فطیر
غزل شماره ۱۰۷۲: گر خورد آن شیر عشقت خون ما را خورده گیر
غزل شماره ۱۰۷۳: خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار
غزل شماره ۱۰۷۴: گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار
غزل شماره ۱۰۷۵: آینه چینی تو را با زنگی اعشی چه کار؟
غزل شماره ۱۰۷۶: لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار
غزل شماره ۱۰۷۷: از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار
غزل شماره ۱۰۷۸: شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر
غزل شماره ۱۰۷۹: بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور
غزل شماره ۱۰۸۰: ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور
غزل شماره ۱۰۸۱: ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار
غزل شماره ۱۰۸۲: عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر
غزل شماره ۱۰۸۳: هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر
غزل شماره ۱۰۸۴: مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر
غزل شماره ۱۰۸۵: همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر
غزل شماره ۱۰۸۶: هله زیرک هله زیرک هله زیرک زوتر
غزل شماره ۱۰۸۷: بده آن باده به ما باده به ما اولیتر
غزل شماره ۱۰۸۸: سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر
غزل شماره ۱۰۸۹: هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر
غزل شماره ۱۰۹۰: صنما این چه گمانست فرودست حقیر
غزل شماره ۱۰۹۱: نه که مهمان غریبم تو مرا یار مگیر
غزل شماره ۱۰۹۲: اختران را شب وصلست و نثارست و نثار
غزل شماره ۱۰۹۳: روستایی بچهای هست درون بازار
غزل شماره ۱۰۹۴: پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر
غزل شماره ۱۰۹۵: داد جاروبی به دستم آن نگار
غزل شماره ۱۰۹۶: گر ز سر عشق او داری خبر
غزل شماره ۱۰۹۷: عقل بند رهروانست ای پسر
غزل شماره ۱۰۹۸: آمدم من بیدل و جان ای پسر
غزل شماره ۱۰۹۹: ای نهاده بر سر زانو تو سر
غزل شماره ۱۱۰۰: بس که میانگیخت آن مه شور و شر
غزل شماره ۱۱۰۱: نرم نرمک سوی رخسارش نگر
غزل شماره ۱۱۰۲: عشق را با گفت و با ایما چه کار
غزل شماره ۱۱۰۳: رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار
غزل شماره ۱۱۰۴: باز شد در عاشقی بابی دگر
غزل شماره ۱۱۰۵: ای خیالت در دل من هر سحور
غزل شماره ۱۱۰۶: راز را اندر میان نه وامگیر
غزل شماره ۱۱۰۷: در چمن آیید و بربندید دید
غزل شماره ۱۱۰۸: ساقیا باده چون نار بیار
غزل شماره ۱۱۰۹: ساقیا باده گلرنگ بیار
غزل شماره ۱۱۱۰: از لب یار شکر را چه خبر
غزل شماره ۱۱۱۱: روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر
غزل شماره ۱۱۱۲: بر منبرست این دم مذکر مذکر
غزل شماره ۱۱۱۳: ای جان جان جانها جانی و چیز دیگر
غزل شماره ۱۱۱۴: ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر
غزل شماره ۱۱۱۵: ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر
غزل شماره ۱۱۱۶: هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار
غزل شماره ۱۱۱۷: دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار
غزل شماره ۱۱۱۸: میر شکار من که مرا کردهای شکار
غزل شماره ۱۱۱۹: کس بیکسی نماند میدان تو این قدر
غزل شماره ۱۱۲۰: مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در
غزل شماره ۱۱۲۱: آمد بهار خرم و آمد رسول یار
غزل شماره ۱۱۲۲: اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر
غزل شماره ۱۱۲۳: پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار
غزل شماره ۱۱۲۴: تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
غزل شماره ۱۱۲۵: چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر
غزل شماره ۱۱۲۶: سست مکن زه که من تیر توام چارپر
غزل شماره ۱۱۲۷: وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر
غزل شماره ۱۱۲۸: بر سر ره دیدمش تیزروان چون قمر
غزل شماره ۱۱۲۹: عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر
غزل شماره ۱۱۳۰: آید هر دم رسول از طرف شهر یار
غزل شماره ۱۱۳۱: گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر
غزل شماره ۱۱۳۲: چون سر کس نیستت، فتنه مکن دل مبر
غزل شماره ۱۱۳۳: نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار
غزل شماره ۱۱۳۴: چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار
غزل شماره ۱۱۳۵: بیار ساقی بادت فدا سر و دستار
غزل شماره ۱۱۳۶: نبشتهست خدا گرد چهره دلدار
غزل شماره ۱۱۳۷: شدهست نور محمد هزار شاخ هزار
غزل شماره ۱۱۳۸: چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار
غزل شماره ۱۱۳۹: مجوی شادی چون در غمست میل نگار
غزل شماره ۱۱۴۰: بیامدیم دگربار چون نسیم بهار
غزل شماره ۱۱۴۱: ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار
غزل شماره ۱۱۴۲: درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر
غزل شماره ۱۱۴۳: تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر
غزل شماره ۱۱۴۴: ندا رسید به جانها ز خسرو منصور
غزل شماره ۱۱۴۵: به من نگر که منم مونس تو اندر گور
غزل شماره ۱۱۴۶: مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار
غزل شماره ۱۱۴۷: بکش بکش که چه خوش میکشی بیار بیار
غزل شماره ۱۱۴۸: کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر
غزل شماره ۱۱۴۹: فغان فغان که ببست آن نگار بار سفر
غزل شماره ۱۱۵۰: به خدمت لبت آمد به انتجاع شکر
غزل شماره ۱۱۵۱: قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور
غزل شماره ۱۱۵۲: ببین دلی که نگردد ز جان سپاری سیر
غزل شماره ۱۱۵۳: مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر
غزل شماره ۱۱۵۴: چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر
غزل شماره ۱۱۵۵: از آن مقام که نبود گشاد زود گذر
غزل شماره ۱۱۵۶: مطرب عاشقان بجنبان تار
غزل شماره ۱۱۵۷: گر تو خواهی وطن پر از دلدار
غزل شماره ۱۱۵۸: رحم بر یار کی کند هم یار
غزل شماره ۱۱۵۹: عشق جانست عشق تو جانتر
غزل شماره ۱۱۶۰: روی بنما به ما مکن مستور
غزل شماره ۱۱۶۱: مطربا عیش و نوش از سر گیر
غزل شماره ۱۱۶۲: مطربا عشقبازی از سر گیر
غزل شماره ۱۱۶۳: عار بادا جهانیان را عار
غزل شماره ۱۱۶۴: خلق را زیر گنبد دوار
غزل شماره ۱۱۶۵: میر خرابات توی ای نگار
غزل شماره ۱۱۶۶: چند از این راه نو روزگار
غزل شماره ۱۱۶۷: مست توام نه از می و نه از کوکنار
غزل شماره ۱۱۶۸: جان خراباتی و عمر بهار
غزل شماره ۱۱۶۹: هست کسی صافی و زیبانظر
غزل شماره ۱۱۷۰: رحم کن ار زخم شوم سر به سر
غزل شماره ۱۱۷۱: در بگشا کآمد خامی دگر
غزل شماره ۱۱۷۲: جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر
غزل شماره ۱۱۷۳: بشنو خبر صادق از گفته پیغامبر
غزل شماره ۱۱۷۴: مرا میگفت دوش آن یار عیار
غزل شماره ۱۱۷۵: انجیرفروش را چه بهتر
غزل شماره ۱۱۷۶: انتم الشمس و القمر منکم السمع و البصر
غزل شماره ۱۱۷۷: آفتابی برآمد از اسرار
غزل شماره ۱۱۷۸: جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر
غزل شماره ۱۱۷۹: غره وجه سلبت قلب جمیع البشر
غزل شماره ۱۱۸۰: سیدی انی کلیل انت فی زی النهار
ز
غزل شماره ۱۱۸۱: به سوی ما نگر چشمی برانداز
غزل شماره ۱۱۸۲: تو چشم شیخ را دیدن میاموز
غزل شماره ۱۱۸۳: اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز
غزل شماره ۱۱۸۴: بیا با تو مرا کارست امروز
غزل شماره ۱۱۸۵: چنان مستم چنان مستم من امروز
غزل شماره ۱۱۸۶: چنان مستم چنان مستم من امروز
غزل شماره ۱۱۸۷: در این سرما سر ما داری امروز
غزل شماره ۱۱۸۸: الا ای شمع گریان گرم میسوز
غزل شماره ۱۱۸۹: در این سرما سر ما داری امروز
غزل شماره ۱۱۹۰: ای خفته به یاد یار برخیز
غزل شماره ۱۱۹۱: ماییم فداییان جانباز
غزل شماره ۱۱۹۲: برخیز و صبوح را برانگیز
غزل شماره ۱۱۹۳: من از سخنان مهرانگیز
غزل شماره ۱۱۹۴: گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
غزل شماره ۱۱۹۵: سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز
غزل شماره ۱۱۹۶: عاشقان را شد مسلم شب نشستن تا به روز
غزل شماره ۱۱۹۷: اگر آتش است یارت تو برو در او همیسوز
غزل شماره ۱۱۹۸: سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز
غزل شماره ۱۱۹۹: یا مکثر الدلال علی الخلق بالنشوز
غزل شماره ۱۲۰۰: ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز
غزل شماره ۱۲۰۱: برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز
غزل شماره ۱۲۰۲: به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز
غزل شماره ۱۲۰۳: برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز
س
غزل شماره ۱۲۰۴: عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس
غزل شماره ۱۲۰۵: سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس
غزل شماره ۱۲۰۶: سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس
غزل شماره ۱۲۰۷: نیم شب از عشق تا دانی چه میگوید خروس
غزل شماره ۱۲۰۸: حال ما بیآن مه زیبا مپرس
غزل شماره ۱۲۰۹: ای دل بیبهره از بهرام ترس
غزل شماره ۱۲۱۰: نیست در آخرزمان فریادرس
غزل شماره ۱۲۱۱: ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس
غزل شماره ۱۲۱۲: دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس
غزل شماره ۱۲۱۳: ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس
غزل شماره ۱۲۱۴: بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس
ش
غزل شماره ۱۲۱۵: ای مست ماه روی تو استاره و گردون، خوش
غزل شماره ۱۲۱۶: گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش
غزل شماره ۱۲۱۷: الحذر از عشق حذر هر کی نشانی بودش
غزل شماره ۱۲۱۸: ای شب خوش رو که توی مهتر و سالار حبش
غزل شماره ۱۲۱۹: یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش
غزل شماره ۱۲۲۰: دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش
غزل شماره ۱۲۲۱: اگر گم گردد این بیدل از آن دلدار جوییدش
غزل شماره ۱۲۲۲: چه دارد در دل آن خواجه که میتابد ز رخسارش
غزل شماره ۱۲۲۳: قرین مه دو مریخند و آن دو چشمت ای دلکش
غزل شماره ۱۲۲۴: پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
غزل شماره ۱۲۲۵: ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
غزل شماره ۱۲۲۶: آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش
غزل شماره ۱۲۲۷: رویش خوش و مویش خوش وآن طره جعدینش
غزل شماره ۱۲۲۸: ای یوسف مهرویان! ای جاه و جمالت خوش
غزل شماره ۱۲۲۹: زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش
غزل شماره ۱۲۳۰: جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش
غزل شماره ۱۲۳۱: وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
غزل شماره ۱۲۳۲: هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش
غزل شماره ۱۲۳۳: درون ظلمتی میجو صفاتش
غزل شماره ۱۲۳۴: قضا آمد شنو طبل نفیرش
غزل شماره ۱۲۳۵: نگاری را که میجویم به جانش
غزل شماره ۱۲۳۶: برفتم دی به پیشش سخت پرجوش
غزل شماره ۱۲۳۷: شنو پندی ز من ای یار خوش کیش
غزل شماره ۱۲۳۸: امروز خوش است دل که تو دوش
غزل شماره ۱۲۳۹: ای خواجه تو عاقلانه میباش
غزل شماره ۱۲۴۰: آن مطرب ما خوشست و چنگش
غزل شماره ۱۲۴۱: ما نعره به شب زنیم و خاموش
غزل شماره ۱۲۴۲: گر لاش نمود راه قلاش
غزل شماره ۱۲۴۳: اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
غزل شماره ۱۲۴۴: ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش
غزل شماره ۱۲۴۵: آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش
غزل شماره ۱۲۴۶: دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش
غزل شماره ۱۲۴۷: عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
غزل شماره ۱۲۴۸: ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باش
غزل شماره ۱۲۴۹: شدهام سپند حسنت وطنم میان آتش
غزل شماره ۱۲۵۰: به شکرخنده اگر میببرد جان رسدش
غزل شماره ۱۲۵۱: گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش
غزل شماره ۱۲۵۲: آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش
غزل شماره ۱۲۵۳: بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش
غزل شماره ۱۲۵۴: من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش
غزل شماره ۱۲۵۵: اندک اندک راه زد سیم و زرش
غزل شماره ۱۲۵۶: آنک جانش دادهای آن را مکش
غزل شماره ۱۲۵۷: چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
غزل شماره ۱۲۵۸: آن مایی همچو ما دلشاد باش
غزل شماره ۱۲۵۹: عقل آمد عاشقا خود را بپوش
غزل شماره ۱۲۶۰: اندرآمد شاه شیرینان ترش
غزل شماره ۱۲۶۱: روی تو جان جانست از جان نهان مدارش
غزل شماره ۱۲۶۲: گر جان به جز تو خواهد از خویش برکنیمش
غزل شماره ۱۲۶۳: سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
غزل شماره ۱۲۶۴: میگفت چشم شوخش با طره سیاهش
غزل شماره ۱۲۶۵: آن مه که هست گردون گردان و بیقرارش
غزل شماره ۱۲۶۶: روحیست بینشان و ما غرقه در نشانش
غزل شماره ۱۲۶۷: در عشق آتشینش آتش نخورده آتش
غزل شماره ۱۲۶۸: صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش
غزل شماره ۱۲۶۹: آینهام من آینهام من تا که بدیدم روی چو ماهش
غزل شماره ۱۲۷۰: مستی امروز من نیست چو مستی دوش
غزل شماره ۱۲۷۱: باز درآمد طبیب از در رنجور خویش
غزل شماره ۱۲۷۲: باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش
غزل شماره ۱۲۷۳: ما به سلیمان خوشیم دیو و پری گو مباش
غزل شماره ۱۲۷۴: خواجه چرا کردهای روی تو بر ما ترش
غزل شماره ۱۲۷۵: چون بزند گردنم سجده کند گردنش
غزل شماره ۱۲۷۶: باز درآمد ز راه بیخود و سرمست دوش
غزل شماره ۱۲۷۷: خواجه غلط کردهای در صفت یار خویش
غزل شماره ۱۲۷۸: یار درآمد ز باغ بیخود و سرمست دوش
غزل شماره ۱۲۷۹: باز درآمد طبیب از در ایوب خویش
غزل شماره ۱۲۸۰: جان منست او هی مزنیدش
غزل شماره ۱۲۸۱: ز هدهدان تفکر چو دررسید نشانش
غزل شماره ۱۲۸۲: تمام اوست که فانی شدست آثارش
غزل شماره ۱۲۸۳: ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
غزل شماره ۱۲۸۴: سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش
غزل شماره ۱۲۸۵: شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش
غزل شماره ۱۲۸۶: شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش
غزل شماره ۱۲۸۷: مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
غزل شماره ۱۲۸۸: چو رو نمود به منصور وصل دلدارش
غزل شماره ۱۲۸۹: دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش
غزل شماره ۱۲۹۰: مست گشتم ز ذوق دشنامش
غزل شماره ۱۲۹۱: توبه من درست نیست خموش
غزل شماره ۱۲۹۲: آمد آن خواجه سیماترش
غزل شماره ۱۲۹۳: علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش
غزل شماره ۱۲۹۴: کل عقل بوصلکم مدهش
ع
غزل شماره ۱۲۹۵: بیا بیا که توی جان جان جان سماع
غزل شماره ۱۲۹۶: بیا بیا که توی جان جان جان سماع
غ
غزل شماره ۱۲۹۷: مدارم یک زمان از کار فارغ
غزل شماره ۱۲۹۸: امروز روز شادی و امسال سال لاغ
غزل شماره ۱۲۹۹: گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
غزل شماره ۱۳۰۰: عیسی روح گرسنهست چو زاغ
ف
غزل شماره ۱۳۰۱: ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف
غزل شماره ۱۳۰۲: ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف
غزل شماره ۱۳۰۳: گر تو تنگ آیی ز ما زوتر برون رو ای حریف
غزل شماره ۱۳۰۴: باده نمیبایدم فارغم از درد و صاف
غزل شماره ۱۳۰۵: کعبه جانها توی گرد تو آرم طواف
غزل شماره ۱۳۰۶: بیا بیا که توی شیر شیر شیر مصاف
ق
غزل شماره ۱۳۰۷: ای مونس و غمگسار عاشق
غزل شماره ۱۳۰۸: گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق
غزل شماره ۱۳۰۹: ای جهان را دلگشا اقبال عشق
غزل شماره ۱۳۱۰: ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
غزل شماره ۱۳۱۱: باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق
غزل شماره ۱۳۱۲: فریفت یار شکربار من مرا به طریق
غزل شماره ۱۳۱۳: جان و سر تو که بگو بینفاق
ک
غزل شماره ۱۳۱۴: به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک
غزل شماره ۱۳۱۵: روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک
غزل شماره ۱۳۱۶: رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک
غزل شماره ۱۳۱۷: آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک
غزل شماره ۱۳۱۸: هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک
غزل شماره ۱۳۱۹: بباید عشق را ای دوست دردک
غزل شماره ۱۳۲۰: اندرآ با ما نشان ده راستک
غزل شماره ۱۳۲۱: ایا هوای تو در جانها سلام علیک
غزل شماره ۱۳۲۲: ای ظریف جهان سلام علیک
غزل شماره ۱۳۲۳: ای ظریف جهان سلام علیک
گ
غزل شماره ۱۳۲۴: برخیز ز خواب و ساز کن چنگ
غزل شماره ۱۳۲۵: عشق خامش طرفهتر یا نکتههای چنگ چنگ
غزل شماره ۱۳۲۶: عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
غزل شماره ۱۳۲۷: تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ
غزل شماره ۱۳۲۸: حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ
غزل شماره ۱۳۲۹: چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ
غزل شماره ۱۳۳۰: بگردان شراب ای صنم بیدرنگ
غزل شماره ۱۳۳۱: هر کی در او نیست از این عشق رنگ
غزل شماره ۱۳۳۲: توبه سفر گیرد با پای لنگ
ل
غزل شماره ۱۳۳۳: ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل
غزل شماره ۱۳۳۴: این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل
غزل شماره ۱۳۳۵: بانگ زدم نیم شبان کیست در این خانه دل
غزل شماره ۱۳۳۶: حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل
غزل شماره ۱۳۳۷: الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل
غزل شماره ۱۳۳۸: بقا اندر بقا باشد طریق کم زنان ای دل
غزل شماره ۱۳۳۹: مهم را لطف در لطفست از آنم بیقرار ای دل
غزل شماره ۱۳۴۰: هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوتها در این منزل
غزل شماره ۱۳۴۱: امروز بحمدالله از دی بترست این دل
غزل شماره ۱۳۴۲: چه کارستان که داری اندر این دل
غزل شماره ۱۳۴۳: صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل
غزل شماره ۱۳۴۴: شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
غزل شماره ۱۳۴۵: تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل
غزل شماره ۱۳۴۶: رفت عمرم در سر سودای دل
غزل شماره ۱۳۴۷: سوی آن سلطان خوبان الرحیل
غزل شماره ۱۳۴۸: امروز روز شادی و امسال سال گل
غزل شماره ۱۳۴۹: تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
غزل شماره ۱۳۵۰: چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال
غزل شماره ۱۳۵۱: شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال
غزل شماره ۱۳۵۲: چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال
غزل شماره ۱۳۵۳: چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال
غزل شماره ۱۳۵۴: تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال
غزل شماره ۱۳۵۵: دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال
غزل شماره ۱۳۵۶: اگر درآید ناگه صنم زهی اقبال
غزل شماره ۱۳۵۷: پیام کرد مرا بامداد بحر عسل
غزل شماره ۱۳۵۸: به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل
غزل شماره ۱۳۵۹: ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل
غزل شماره ۱۳۶۰: باده ده ای ساقی جان باده بیدرد و دغل
غزل شماره ۱۳۶۱: عمرک یا واحدا فی درجات الکمال
غزل شماره ۱۳۶۲: لجکنن اغلن هی بزه کلکل
غزل شماره ۱۳۶۳: کجکنن اغلن اودیا کلکل
غزل شماره ۱۳۶۴: ایها النور فی الفؤاد تعال
غزل شماره ۱۳۶۵: یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال
غزل شماره ۱۳۶۶: یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال
غزل شماره ۱۳۶۷: رشاء العشق حبیبی لشرود و مضل
غزل شماره ۱۳۶۸: عمرک یا واحدا فی درجات الکمال
غزل شماره ۱۳۶۹: تعال یا مدد العیش و السرور تعال
م
غزل شماره ۱۳۷۰: آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم
غزل شماره ۱۳۷۱: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهام
غزل شماره ۱۳۷۲: این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
غزل شماره ۱۳۷۳: هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم
غزل شماره ۱۳۷۴: ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
غزل شماره ۱۳۷۵: باز آمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنم
غزل شماره ۱۳۷۶: کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم
غزل شماره ۱۳۷۷: ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
غزل شماره ۱۳۷۸: ای آسمان این چرخ من زان ماه رو آموختم
غزل شماره ۱۳۷۹: آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم
غزل شماره ۱۳۸۰: دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم
غزل شماره ۱۳۸۱: هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم
غزل شماره ۱۳۸۲: ای ساقی روشن دلان بردار سغراق کرم
غزل شماره ۱۳۸۳: تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
غزل شماره ۱۳۸۴: عشقا تو را قاضی برم کاشکستیم همچون صنم
غزل شماره ۱۳۸۵: بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم
غزل شماره ۱۳۸۶: آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
غزل شماره ۱۳۸۷: هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم
غزل شماره ۱۳۸۸: ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم
غزل شماره ۱۳۸۹: ای پاک رو چون جام جم وز عشق آن مه متهم
غزل شماره ۱۳۹۰: باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم
غزل شماره ۱۳۹۱: تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم
غزل شماره ۱۳۹۲: یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم
غزل شماره ۱۳۹۳: مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
غزل شماره ۱۳۹۴: دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
غزل شماره ۱۳۹۵: مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم
غزل شماره ۱۳۹۶: باز در اسرار روم جانب آن یار روم
غزل شماره ۱۳۹۷: زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
غزل شماره ۱۳۹۸: جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم
غزل شماره ۱۳۹۹: هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم
غزل شماره ۱۴۰۰: تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
غزل شماره ۱۴۰۱: کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم
غزل شماره ۱۴۰۲: دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
غزل شماره ۱۴۰۳: آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
غزل شماره ۱۴۰۴: کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم
غزل شماره ۱۴۰۵: میل هواش می کنم طال بقاش می زنم
غزل شماره ۱۴۰۶: هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم
غزل شماره ۱۴۰۷: دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
غزل شماره ۱۴۰۸: تا به کی ای شکر چو تن بیدل و جان فغان کنم
غزل شماره ۱۴۰۹: ای تو بداده در سحر از کف خویش بادهام
غزل شماره ۱۴۱۰: تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
غزل شماره ۱۴۱۱: گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم
غزل شماره ۱۴۱۲: بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم
غزل شماره ۱۴۱۳: کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم
غزل شماره ۱۴۱۴: درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
غزل شماره ۱۴۱۵: ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم
غزل شماره ۱۴۱۶: ترش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیدهستم
غزل شماره ۱۴۱۷: به حق روی تو که من چنین رویی ندیدستم
غزل شماره ۱۴۱۸: دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
غزل شماره ۱۴۱۹: بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم
غزل شماره ۱۴۲۰: اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم
غزل شماره ۱۴۲۱: بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم
غزل شماره ۱۴۲۲: طواف حاجیان دارم به گرد یار میگردم
غزل شماره ۱۴۲۳: تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم
غزل شماره ۱۴۲۴: بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم
غزل شماره ۱۴۲۵: دعا گویی است کار من بگویم تا نطق دارم
غزل شماره ۱۴۲۶: چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم
غزل شماره ۱۴۲۷: من از اقلیم بالایم سر عالم نمیدارم
غزل شماره ۱۴۲۸: همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم
غزل شماره ۱۴۲۹: نه آن بیبهره دلدارم که از دلدار بگریزم
غزل شماره ۱۴۳۰: نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم
غزل شماره ۱۴۳۱: مرا چون کم فرستی غم حزین و تنگ دل باشم
غزل شماره ۱۴۳۲: تو خود دانی که من بیتو عدم باشم عدم باشم
غزل شماره ۱۴۳۳: من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم
غزل شماره ۱۴۳۴: چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم
غزل شماره ۱۴۳۵: به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
غزل شماره ۱۴۳۶: تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم
غزل شماره ۱۴۳۷: چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم
غزل شماره ۱۴۳۸: ندارد پای عشق او دل بیدست و بیپایم
غزل شماره ۱۴۳۹: من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم
غزل شماره ۱۴۴۰: بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم
غزل شماره ۱۴۴۱: بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم
غزل شماره ۱۴۴۲: زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
غزل شماره ۱۴۴۳: بشستم تخته هستی سر عالم نمیدارم
غزل شماره ۱۴۴۴: ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم
غزل شماره ۱۴۴۵: من دلق گرو کردم عریان خراباتم
غزل شماره ۱۴۴۶: گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
غزل شماره ۱۴۴۷: رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
غزل شماره ۱۴۴۸: در مجلس آن رستم در عربده بنشستم
غزل شماره ۱۴۴۹: زان می که ز بوی او شوریده و سرمستم
غزل شماره ۱۴۵۰: بستان قدح از دستم ای مست که من مستم
غزل شماره ۱۴۵۱: گر تو بنمی خسپی بنشین تو که من خفتم
غزل شماره ۱۴۵۲: ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم
غزل شماره ۱۴۵۳: در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم
غزل شماره ۱۴۵۴: گفتم به مهی کز تو صد گونه طرب دارم
غزل شماره ۱۴۵۵: ای خواجه سلام علیک من عزم سفر دارم
غزل شماره ۱۴۵۶: توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم
غزل شماره ۱۴۵۷: من خفته وشم اما بس آگه و بیدارم
غزل شماره ۱۴۵۸: یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم
غزل شماره ۱۴۵۹: تا عاشق آن یارم بیکارم و بر کارم
غزل شماره ۱۴۶۰: بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم
غزل شماره ۱۴۶۱: پایی به میان درنه تا عیش ز سر گیرم
غزل شماره ۱۴۶۲: صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
غزل شماره ۱۴۶۳: شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم
غزل شماره ۱۴۶۴: سر برمزن از هستی تا راه نگردد گم
غزل شماره ۱۴۶۵: ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم
غزل شماره ۱۴۶۶: در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
غزل شماره ۱۴۶۷: این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم
غزل شماره ۱۴۶۸: امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم
غزل شماره ۱۴۶۹: بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم
غزل شماره ۱۴۷۰: جانم به فدا بادا آن را که نمیگویم
غزل شماره ۱۴۷۱: مخمورم پرخواره اندازه نمیدانم
غزل شماره ۱۴۷۲: دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
غزل شماره ۱۴۷۳: بیایید بیایید به گلزار بگردیم
غزل شماره ۱۴۷۴: حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
غزل شماره ۱۴۷۵: بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم
غزل شماره ۱۴۷۶: طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم
غزل شماره ۱۴۷۷: از اول امروز چو آشفته و مستیم
غزل شماره ۱۴۷۸: المنه لله که ز پیکار رهیدیم
غزل شماره ۱۴۷۹: آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم
غزل شماره ۱۴۸۰: خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
غزل شماره ۱۴۸۱: ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
غزل شماره ۱۴۸۲: چون در عدم آییم و سر از یار برآریم
غزل شماره ۱۴۸۳: امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
غزل شماره ۱۴۸۴: بشکن قدح باده که امروز چنانیم
غزل شماره ۱۴۸۵: صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
غزل شماره ۱۴۸۶: چون آینه رازنما باشد جانم
غزل شماره ۱۴۸۷: امروز چنانم که خر از بار ندانم
غزل شماره ۱۴۸۸: ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم
غزل شماره ۱۴۸۹: ساقی ز پی عشق روان است روانم
غزل شماره ۱۴۹۰: از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم
غزل شماره ۱۴۹۱: خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
غزل شماره ۱۴۹۲: بار دگر از راه سوی چاه رسیدیم
غزل شماره ۱۴۹۳: ما عاشق و سرگشته و شیدای دمشقیم
غزل شماره ۱۴۹۴: افتادم افتادم در آبی افتادم
غزل شماره ۱۴۹۵: اگر تو نیستی در عاشقی خام
غزل شماره ۱۴۹۶: چه دیدم خواب شب کامروز مستم
غزل شماره ۱۴۹۷: به جان جمله مستان که مستم
غزل شماره ۱۴۹۸: بیا کز غیر تو بیزار گشتم
غزل شماره ۱۴۹۹: بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
غزل شماره ۱۵۰۰: چنان مست است از آن دم جان آدم
غزل شماره ۱۵۰۱: منم فتنه هزاران فتنه زادم
غزل شماره ۱۵۰۲: ز زندان خلق را آزاد کردم
غزل شماره ۱۵۰۳: غلامم خواجه را آزاد کردم
غزل شماره ۱۵۰۴: حسودان را ز غم آزاد کردم
غزل شماره ۱۵۰۵: یکی مطرب همیخواهم در این دم
غزل شماره ۱۵۰۶: همیشه من چنین مجنون نبودم
غزل شماره ۱۵۰۷: ایا یاری که در تو ناپدیدم
غزل شماره ۱۵۰۸: سفر کردم به هر شهری دویدم
غزل شماره ۱۵۰۹: سفر کردم به هر شهری دویدم
غزل شماره ۱۵۱۰: اگر عشقت به جای جان ندارم
غزل شماره ۱۵۱۱: بیا ای آنک بردی تو قرارم
غزل شماره ۱۵۱۲: گهی در گیرم و گه بام گیرم
غزل شماره ۱۵۱۳: اگر سرمست اگر مخمور باشم
غزل شماره ۱۵۱۴: خداوندا مده آن یار را غم
غزل شماره ۱۵۱۵: چه نزدیک است جان تو به جانم
غزل شماره ۱۵۱۶: چه نزدیک است جان تو به جانم
غزل شماره ۱۵۱۷: مرا گویی کهرایی من چه دانم
غزل شماره ۱۵۱۸: من آن ماهم که اندر لامکانم
غزل شماره ۱۵۱۹: بیا کامروز بیرون از جهانم
غزل شماره ۱۵۲۰: مرا پرسی که چونی؟ بین که چونم
غزل شماره ۱۵۲۱: من از عالم تو را تنها گزینم
غزل شماره ۱۵۲۲: ورا خواهم دگر یاری نخواهم
غزل شماره ۱۵۲۳: نه آن شیرم که با دشمن برآیم
غزل شماره ۱۵۲۴: چو آب آهسته زیر که درآیم
غزل شماره ۱۵۲۵: ز قند یار تا شاخی نخایم
غزل شماره ۱۵۲۶: از آن باده ندانم چون فنایم
غزل شماره ۱۵۲۷: بیا کامروز گرد یار گردیم
غزل شماره ۱۵۲۸: به پیش باد تو ما همچو گردیم
غزل شماره ۱۵۲۹: شب دوشینه ما بیدار بودیم
غزل شماره ۱۵۳۰: من و تو دوش شب بیدار بودیم
غزل شماره ۱۵۳۱: بیا کامروز شه را ما شکاریم
غزل شماره ۱۵۳۲: بیا تا عاشقی از سر بگیریم
غزل شماره ۱۵۳۳: بیا امروز ما مهمان میریم
غزل شماره ۱۵۳۴: بیا ما چند کس با هم بسازیم
غزل شماره ۱۵۳۵: بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
غزل شماره ۱۵۳۶: میان ما درآ ما عاشقانیم
غزل شماره ۱۵۳۷: چرا شاید چو ما شه زادگانیم
غزل شماره ۱۵۳۸: بر آن بودم که فرهنگی بجویم
غزل شماره ۱۵۳۹: مگردان روی خود ای دیده رویم
غزل شماره ۱۵۴۰: بیا با هم سخن از جان بگوییم
غزل شماره ۱۵۴۱: مرا خواندی ز در تو خستی از بام
غزل شماره ۱۵۴۲: چنان مستم چنان مستم من این دم
غزل شماره ۱۵۴۳: کجایی ساقیا درده مدامم
غزل شماره ۱۵۴۴: مرا گویی چه سانی من چه دانم
غزل شماره ۱۵۴۵: شراب شیره انگور خواهم
غزل شماره ۱۵۴۶: رفتم تصدیع از جهان بردم
غزل شماره ۱۵۴۷: من با تو حدیث بیزبان گویم
غزل شماره ۱۵۴۸: روی تو چو نوبهار دیدم
غزل شماره ۱۵۴۹: زنهار مرا مگو که پیرم
غزل شماره ۱۵۵۰: گر از غم عشق عار داریم
غزل شماره ۱۵۵۱: از اصل چو حورزاد باشیم
غزل شماره ۱۵۵۲: ما آفت جان عاشقانیم
غزل شماره ۱۵۵۳: ما صحبت همدگر گزینیم
غزل شماره ۱۵۵۴: چون ذره به رقص اندرآییم
غزل شماره ۱۵۵۵: جز جانب دل به دل نیاییم
غزل شماره ۱۵۵۶: ای برده نماز من ز هنگام
غزل شماره ۱۵۵۷: یا رب توبه چرا شکستم
غزل شماره ۱۵۵۸: دانی کامروز از چه زردم
غزل شماره ۱۵۵۹: من دوش به تازه عهد کردم
غزل شماره ۱۵۶۰: تا عشق تو سوخت همچو عودم
غزل شماره ۱۵۶۱: تا چهره آن یگانه دیدم
غزل شماره ۱۵۶۲: گر ناز تو را به گفت نارم
غزل شماره ۱۵۶۳: من اشتر مست شهریارم
غزل شماره ۱۵۶۴: روزی که گذر کنی به گورم
غزل شماره ۱۵۶۵: ای دشمن روزه و نمازم
غزل شماره ۱۵۶۶: تا با تو قرین شدهست جانم
غزل شماره ۱۵۶۷: امروز مرا چه شد چه دانم
غزل شماره ۱۵۶۸: ای جان لطیف و ای جهانم
غزل شماره ۱۵۶۹: ناآمده سیل تر شدستیم
غزل شماره ۱۵۷۰: آن عشرت نو که برگرفتیم
غزل شماره ۱۵۷۱: در عشق قدیم سال خوردیم
غزل شماره ۱۵۷۲: گر گمشدگان روزگاریم
غزل شماره ۱۵۷۳: ما عاشق و بیدل و فقیریم
غزل شماره ۱۵۷۴: نی سیم و نه زر نه مال خواهیم
غزل شماره ۱۵۷۵: ما شاخ گلیم نی گیاهیم
غزل شماره ۱۵۷۶: ما زنده به نور کبریاییم
غزل شماره ۱۵۷۷: امروز نیم ملول شادم
غزل شماره ۱۵۷۸: من جز احد صمد نخواهم
غزل شماره ۱۵۷۹: ما آب دریم ما چه دانیم
غزل شماره ۱۵۸۰: تا دلبر خویش را نبینیم
غزل شماره ۱۵۸۱: گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم
غزل شماره ۱۵۸۲: هرچ گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم
غزل شماره ۱۵۸۳: می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام
غزل شماره ۱۵۸۴: هر که گوید کان چراغ دیدهها را دیدهام
غزل شماره ۱۵۸۵: ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم
غزل شماره ۱۵۸۶: خویش را چون خار دیدم سوی گل بگریختم
غزل شماره ۱۵۸۷: عشوه دادستی که من در بیوفایی نیستم
غزل شماره ۱۵۸۸: من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم
غزل شماره ۱۵۸۹: چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم
غزل شماره ۱۵۹۰: چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم
غزل شماره ۱۵۹۱: وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم
غزل شماره ۱۵۹۲: نی تو گفتی از جفای آن جفاگر نشکنم
غزل شماره ۱۵۹۳: روی نیکت بد کند من نیک را بر بد نهم
غزل شماره ۱۵۹۴: ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم
غزل شماره ۱۵۹۵: سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم
غزل شماره ۱۵۹۶: چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم
غزل شماره ۱۵۹۷: این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم
غزل شماره ۱۵۹۸: ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
غزل شماره ۱۵۹۹: چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم
غزل شماره ۱۶۰۰: از شهنشه شمس دین من ساغری را یافتم
غزل شماره ۱۶۰۱: بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم
غزل شماره ۱۶۰۲: می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام
غزل شماره ۱۶۰۳: چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم
غزل شماره ۱۶۰۴: بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم
غزل شماره ۱۶۰۵: بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم
غزل شماره ۱۶۰۶: هله دوشت یله کردم شب دوشت یله کردم
غزل شماره ۱۶۰۷: ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم
غزل شماره ۱۶۰۸: چه کس ام من؟ چه کس ام من؟ که بسی وسوسهمند ام
غزل شماره ۱۶۰۹: چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم
غزل شماره ۱۶۱۰: منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم
غزل شماره ۱۶۱۱: مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم
غزل شماره ۱۶۱۲: منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم
غزل شماره ۱۶۱۳: به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
غزل شماره ۱۶۱۴: بزن آن پرده دوشین که من امروز خموشم
غزل شماره ۱۶۱۵: من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم
غزل شماره ۱۶۱۶: ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم
غزل شماره ۱۶۱۷: بت بینقش و نگارم جز تو یار ندارم
غزل شماره ۱۶۱۸: علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم
غزل شماره ۱۶۱۹: تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم
غزل شماره ۱۶۲۰: هوسی است در سر من که سر بشر ندارم
غزل شماره ۱۶۲۱: چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
غزل شماره ۱۶۲۲: تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم
غزل شماره ۱۶۲۳: هذیان که گفت دشمن به درون دل شنیدم
غزل شماره ۱۶۲۴: خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم
غزل شماره ۱۶۲۵: دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم
غزل شماره ۱۶۲۶: فلکا بگو که تا کی گلههای یار گویم
غزل شماره ۱۶۲۷: نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
غزل شماره ۱۶۲۸: دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم
غزل شماره ۱۶۲۹: دل چه خوردهست عجب دوش که من مخمورم
غزل شماره ۱۶۳۰: گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم
غزل شماره ۱۶۳۱: در فروبند که ما عاشق این میکدهایم
غزل شماره ۱۶۳۲: هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
غزل شماره ۱۶۳۳: در فروبند که ما عاشق این انجمنیم
غزل شماره ۱۶۳۴: عقل گوید که من او را به زبان بفریبم
غزل شماره ۱۶۳۵: دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم
غزل شماره ۱۶۳۶: از بت باخبر من خبری می رسدم
غزل شماره ۱۶۳۷: منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم
غزل شماره ۱۶۳۸: مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم
غزل شماره ۱۶۳۹: ای خوشا روز که پیش چو تو سلطان میرم
غزل شماره ۱۶۴۰: گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم
غزل شماره ۱۶۴۱: من چو در گور درون خفته همیفرسایم
غزل شماره ۱۶۴۲: ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم
غزل شماره ۱۶۴۳: چند خسپیم صبوح است صلا برخیزیم
غزل شماره ۱۶۴۴: جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم
غزل شماره ۱۶۴۵: گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
غزل شماره ۱۶۴۶: روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم
غزل شماره ۱۶۴۷: روز شادی است بیا تا همگان یار شویم
غزل شماره ۱۶۴۸: ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم
غزل شماره ۱۶۴۹: وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
غزل شماره ۱۶۵۰: خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم
غزل شماره ۱۶۵۱: ما سر و پنجه و قوت نه از این جان داریم
غزل شماره ۱۶۵۲: ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم
غزل شماره ۱۶۵۳: من از این خانه پرنور به در می نروم
غزل شماره ۱۶۵۴: تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
غزل شماره ۱۶۵۵: دوش می گفت جانم کی سپهر معظم
غزل شماره ۱۶۵۶: هم بهدرد این درد را درمان کنم
غزل شماره ۱۶۵۷: می رسد بوی جگر از دو لبم
غزل شماره ۱۶۵۸: عاشقم از عاشقان نگریختم
غزل شماره ۱۶۵۹: دست من گیر ای پسر خوش نیستم
غزل شماره ۱۶۶۰: ای گزیده یار چونت یافتم
غزل شماره ۱۶۶۱: سالکان راه را محرم شدم
غزل شماره ۱۶۶۲: بوی آن خوب ختن می آیدم
غزل شماره ۱۶۶۳: نو به نو هر روز باری می کشم
غزل شماره ۱۶۶۴: می شناسد پرده جان آن صنم
غزل شماره ۱۶۶۵: عاشقی بر من پریشانت کنم
غزل شماره ۱۶۶۶: گفتهای من یار دیگر می کنم
غزل شماره ۱۶۶۷: من ز وصلت چون به هجران می روم
غزل شماره ۱۶۶۸: من به سوی باغ و گلشن می روم
غزل شماره ۱۶۶۹: آتشی نو در وجود اندرزدیم
غزل شماره ۱۶۷۰: ما به خرمنگاه جان بازآمدیم
غزل شماره ۱۶۷۱: گر دم از شادی وگر از غم زنیم
غزل شماره ۱۶۷۲: روز باران است و ما جو می کنیم
غزل شماره ۱۶۷۳: امشب ای دلدار مهمان توییم
غزل شماره ۱۶۷۴: ما ز بالاییم و بالا میرویم
غزل شماره ۱۶۷۵: دوش عشق شمس دین می باختیم
غزل شماره ۱۶۷۶: عاقبت ای جان فزا نشکیفتم
غزل شماره ۱۶۷۷: یک دمی خوش چو گلستان کندم
غزل شماره ۱۶۷۸: من اگر نالم اگر عذر آرم
غزل شماره ۱۶۷۹: من اگر مستم اگر هشیارم
غزل شماره ۱۶۸۰: من اگر پرغم اگر شادانم
غزل شماره ۱۶۸۱: من از این خانه به در می نروم
غزل شماره ۱۶۸۲: من اگر پرغم اگر خندانم
غزل شماره ۱۶۸۳: من که حیران ز ملاقات توام
غزل شماره ۱۶۸۴: من از این خانه به در می نروم
غزل شماره ۱۶۸۵: ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم
غزل شماره ۱۶۸۶: گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم
غزل شماره ۱۶۸۷: گر جان منکرانت شد خصم جان مستم
غزل شماره ۱۶۸۸: رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم
غزل شماره ۱۶۸۹: صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم
غزل شماره ۱۶۹۰: اندر دو کون جانا بیتو طرب ندیدم
غزل شماره ۱۶۹۱: خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم
غزل شماره ۱۶۹۲: یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم
غزل شماره ۱۶۹۳: من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
غزل شماره ۱۶۹۴: بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم
غزل شماره ۱۶۹۵: پیش چنین جمال جان بخش چون نمیرم
غزل شماره ۱۶۹۶: ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم
غزل شماره ۱۶۹۷: آری ستیزه می کن تا من همیستیزم
غزل شماره ۱۶۹۸: ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
غزل شماره ۱۶۹۹: دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم
غزل شماره ۱۷۰۰: عالم گرفت نورم بنگر به چشمهایم
غزل شماره ۱۷۰۱: آوازه جمالت از جان خود شنیدیم
غزل شماره ۱۷۰۲: درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم
غزل شماره ۱۷۰۳: من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم
غزل شماره ۱۷۰۴: اشکم دهل شدهست از این جام دم به دم
غزل شماره ۱۷۰۵: از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم
غزل شماره ۱۷۰۶: برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم
غزل شماره ۱۷۰۷: چیزی مگو که گنج نهانی خریدهام
غزل شماره ۱۷۰۸: ای گوش من گرفته توی چشم روشنم
غزل شماره ۱۷۰۹: ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم
غزل شماره ۱۷۱۰: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
غزل شماره ۱۷۱۱: بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم
غزل شماره ۱۷۱۲: ما در جهان موافقت کس نمیکنیم
غزل شماره ۱۷۱۳: خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
غزل شماره ۱۷۱۴: چند روی بیخبر آخر بنگر به بام
غزل شماره ۱۷۱۵: هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام
غزل شماره ۱۷۱۶: امشب جان را ببر از تن چاکر تمام
غزل شماره ۱۷۱۷: لولیکان تویم در بگشا ای صنم
غزل شماره ۱۷۱۸: ای تو ترش کرده رو تا که بترسانیم
غزل شماره ۱۷۱۹: پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم
غزل شماره ۱۷۲۰: بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم
غزل شماره ۱۷۲۱: خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم
غزل شماره ۱۷۲۲: بدار دست ز ریشم که بادهای خوردم
غزل شماره ۱۷۲۳: نیم ز کار تو فارغ، همیشه در کارم
غزل شماره ۱۷۲۴: همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم
غزل شماره ۱۷۲۵: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
غزل شماره ۱۷۲۶: بیار باده که دیر است در خمار توام
غزل شماره ۱۷۲۷: به غم فرونروم باز سوی یار روم
غزل شماره ۱۷۲۸: مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم
غزل شماره ۱۷۲۹: اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم
غزل شماره ۱۷۳۰: چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم
غزل شماره ۱۷۳۱: اگر زمین و فلک را پر از سلام کنیم
غزل شماره ۱۷۳۲: به حق آنک بخواندی مرا ز گوشه بام
غزل شماره ۱۷۳۳: به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام
غزل شماره ۱۷۳۴: سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام
غزل شماره ۱۷۳۵: به گوش من برسانید هجر تلخ پیام
غزل شماره ۱۷۳۶: به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
غزل شماره ۱۷۳۷: بیار باده که اندر خمار خمارم
غزل شماره ۱۷۳۸: به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم
غزل شماره ۱۷۳۹: زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم
غزل شماره ۱۷۴۰: خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
غزل شماره ۱۷۴۱: به کوی عشق تو من نامدم که بازروم
غزل شماره ۱۷۴۲: ببسته است پری نهانیی پایم
غزل شماره ۱۷۴۳: اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم
غزل شماره ۱۷۴۴: بیار مطرب بر ما کریم باش کریم
غزل شماره ۱۷۴۵: فضول گشتهام امروز جنگ میجویم
غزل شماره ۱۷۴۶: بر آن شدهست دلم کآتشی بگیرانم
غزل شماره ۱۷۴۷: اگر به عقل و کفایت پی جنون باشم
غزل شماره ۱۷۴۸: می گریزد از ما و ما قوامش داریم
غزل شماره ۱۷۴۹: گه چرخ زنان همچون فلکم
غزل شماره ۱۷۵۰: تلخی نکند شیرینذقنم
غزل شماره ۱۷۵۱: تشنه خویش کن مده آبم
غزل شماره ۱۷۵۲: کون خر را نظام دین گفتم
غزل شماره ۱۷۵۳: آمدم باز تا چنان گردم
غزل شماره ۱۷۵۴: آتشی از تو در دهان دارم
غزل شماره ۱۷۵۵: در طریقت دو صد کمین دارم
غزل شماره ۱۷۵۶: تا به جان مست عشق آن یارم
غزل شماره ۱۷۵۷: همتم شد بلند و تدبیرم
غزل شماره ۱۷۵۸: در وصالت چه را بیاموزم
غزل شماره ۱۷۵۹: اه چه بیرنگ و بینشان که منم
غزل شماره ۱۷۶۰: به خدایی که در ازل بودهست
غزل شماره ۱۷۶۱: ما همه از الست همدستیم
غزل شماره ۱۷۶۲: آمدستیم تا چنان گردیم
غزل شماره ۱۷۶۳: ما که باده ز دست یار خوریم
غزل شماره ۱۷۶۴: ناله بلبل بهار کنیم
غزل شماره ۱۷۶۵: عاشق روی جان فزای توییم
غزل شماره ۱۷۶۶: خیز تا فتنهای برانگیزیم
غزل شماره ۱۷۶۷: تو چه دانی که ما چه مرغانیم
غزل شماره ۱۷۶۸: چند قبا بر قد دل دوختم
غزل شماره ۱۷۶۹: ای دل صافی دم ثابت قدم
غزل شماره ۱۷۷۰: آمد سرمست سحر دلبرم
غزل شماره ۱۷۷۱: شد ز غمت خانه سودا دلم
غزل شماره ۱۷۷۲: چند گهی فاتحه خوانت کنم
غزل شماره ۱۷۷۳: بار دگر جانب یار آمدیم
غزل شماره ۱۷۷۴: ما به تماشای تو بازآمدیم
غزل شماره ۱۷۷۵: گر تو کنی روی ترش زحمت از این جا ببرم
غزل شماره ۱۷۷۶: منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم
غزل شماره ۱۷۷۷: انا فتحنا بابکم لا تهجروا اصحابکم
غزل شماره ۱۷۷۸: رحت انا من بینکم غبت کذا من عینکم
غزل شماره ۱۷۷۹: اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم
غزل شماره ۱۷۸۰: اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام
غزل شماره ۱۷۸۱: قد رجعنا قد رجعنا جائیا من طورکم
غزل شماره ۱۷۸۲: ظننتم ایا عذال ان قد عدلتم
غزل شماره ۱۷۸۳: فان وفق الله الکریم وصالکم
غزل شماره ۱۷۸۴: علی اهل نجد الثنا و سلام
غزل شماره ۱۷۸۵: بیا بیا دلدار من دلدار من
ن
غزل شماره ۱۷۸۶: دزدیده چون جان میروی اندر میان جان من
غزل شماره ۱۷۸۷: گر آخر آمد عشق تو گردد ز اولها فزون
غزل شماره ۱۷۸۸: تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون
غزل شماره ۱۷۸۹: ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
غزل شماره ۱۷۹۰: دلدار من در باغ دی میگشت و میگفت ای چمن
غزل شماره ۱۷۹۱: بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من
غزل شماره ۱۷۹۲: این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
غزل شماره ۱۷۹۳: این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
غزل شماره ۱۷۹۴: ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
غزل شماره ۱۷۹۵: هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن
غزل شماره ۱۷۹۶: دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن
غزل شماره ۱۷۹۷: ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
غزل شماره ۱۷۹۸: ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من
غزل شماره ۱۷۹۹: در غیب پر، این سو مپر ای طایر چالاک من
غزل شماره ۱۸۰۰: هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین
غزل شماره ۱۸۰۱: آن شاخ خشک است و سیههان ای صبا بر وی مزن
غزل شماره ۱۸۰۲: چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من
غزل شماره ۱۸۰۳: بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن
غزل شماره ۱۸۰۴: با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن
غزل شماره ۱۸۰۵: پوشیده چون جان میروی، اندر میان جان من
غزل شماره ۱۸۰۶: آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
غزل شماره ۱۸۰۷: ای بس که از آواز دش واماندهام زین راه من
غزل شماره ۱۸۰۸: با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من
غزل شماره ۱۸۰۹: بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من
غزل شماره ۱۸۱۰: من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان
غزل شماره ۱۸۱۱: خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن
غزل شماره ۱۸۱۲: ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین
غزل شماره ۱۸۱۳: کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من
غزل شماره ۱۸۱۴: عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من
غزل شماره ۱۸۱۵: من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان
غزل شماره ۱۸۱۶: آینهای بزدایم از جهت منظر من
غزل شماره ۱۸۱۷: قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
غزل شماره ۱۸۱۸: قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
غزل شماره ۱۸۱۹: کافرم ار در دو جهان عشق بود خوشتر از این
غزل شماره ۱۸۲۰: هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین
غزل شماره ۱۸۲۱: آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
غزل شماره ۱۸۲۲: ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
غزل شماره ۱۸۲۳: سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من
غزل شماره ۱۸۲۴: سیر نمیشوم ز تو ای مه جان فزای من
غزل شماره ۱۸۲۵: من طربم طرب منم زهره زند نوای من
غزل شماره ۱۸۲۶: هر کی ز حور پرسدت، رخ بنما که همچنین
غزل شماره ۱۸۲۷: دوش چه خوردهای دلا؟ راست بگو نهان مکن
غزل شماره ۱۸۲۸: باز نگار می کشد چون شتران مهار من
غزل شماره ۱۸۲۹: گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من
غزل شماره ۱۸۳۰: تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
غزل شماره ۱۸۳۱: راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
غزل شماره ۱۸۳۲: مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
غزل شماره ۱۸۳۳: آمدهام به عذر تو ای طرب و قرار جان
غزل شماره ۱۸۳۴: عید نمای عید را ای تو هلال عید من
غزل شماره ۱۸۳۵: گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من
غزل شماره ۱۸۳۶: باز بهار می کشد زندگی از بهار من
غزل شماره ۱۸۳۷: یا رب من بدانمیچیست مراد یار من
غزل شماره ۱۸۳۸: چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
غزل شماره ۱۸۳۹: واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین
غزل شماره ۱۸۴۰: مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین
غزل شماره ۱۸۴۱: تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من
غزل شماره ۱۸۴۲: چهره شرمگین تو بستد شرمگان من
غزل شماره ۱۸۴۳: دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
غزل شماره ۱۸۴۴: مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان
غزل شماره ۱۸۴۵: عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان
غزل شماره ۱۸۴۶: حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن
غزل شماره ۱۸۴۷: خرامان میروی در دل، چراغافروز جان و تن
غزل شماره ۱۸۴۸: چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن
غزل شماره ۱۸۴۹: چرا کوشد مسلمان در مسلمان را فریبیدن
غزل شماره ۱۸۵۰: چراغ عالم افروزم نمیتابد چنین روشن
غزل شماره ۱۸۵۱: نشانیهاست در چشمش نشانش کن نشانش کن
غزل شماره ۱۸۵۲: چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من
غزل شماره ۱۸۵۳: چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
غزل شماره ۱۸۵۴: چه دانی تو خراباتی که هست از شش جهت بیرون
غزل شماره ۱۸۵۵: چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
غزل شماره ۱۸۵۶: مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین
غزل شماره ۱۸۵۷: توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین
غزل شماره ۱۸۵۸: چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
غزل شماره ۱۸۵۹: منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین
غزل شماره ۱۸۶۰: الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین
غزل شماره ۱۸۶۱: ای قاعده مستان در همدگر افتادن
غزل شماره ۱۸۶۲: چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
غزل شماره ۱۸۶۳: ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین
غزل شماره ۱۸۶۴: در پرده دل بنگر صد دختر آبستان
غزل شماره ۱۸۶۵: ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان
غزل شماره ۱۸۶۶: ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان
غزل شماره ۱۸۶۷: ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
غزل شماره ۱۸۶۸: دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
غزل شماره ۱۸۶۹: رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان
غزل شماره ۱۸۷۰: ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان
غزل شماره ۱۸۷۱: دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان
غزل شماره ۱۸۷۲: ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان
غزل شماره ۱۸۷۳: دانی که کجا جویی ما را به گه جستن
غزل شماره ۱۸۷۴: از آتش روی خود اندر دلم آتش زن
غزل شماره ۱۸۷۵: ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن
غزل شماره ۱۸۷۶: بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن
غزل شماره ۱۸۷۷: ای دل چو نمیگردد در شرح زبان من
غزل شماره ۱۸۷۸: من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
غزل شماره ۱۸۷۹: آرایش باغ آمد این روی چه روی است این
غزل شماره ۱۸۸۰: در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین
غزل شماره ۱۸۸۱: از چشمه جان ره شد در خانه هر مسکین
غزل شماره ۱۸۸۲: آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن
غزل شماره ۱۸۸۳: بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن
غزل شماره ۱۸۸۴: آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن
غزل شماره ۱۸۸۵: ای سرده صد سودا دستار چنین می کن
غزل شماره ۱۸۸۶: نی نی به از این باید با دوست وفا کردن
غزل شماره ۱۸۸۷: گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان
غزل شماره ۱۸۸۸: بیا بوسه به چند است از آن لعل مثمن
غزل شماره ۱۸۸۹: دل دل دل تو دل مرا مرنجان
غزل شماره ۱۸۹۰: با روی تو کفر است به معنی نگریدن
غزل شماره ۱۸۹۱: ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن
غزل شماره ۱۸۹۲: هر شب که بود قاعده سفره نهادن
غزل شماره ۱۸۹۳: صد گوش نوم باز شد از راز شنودن
غزل شماره ۱۸۹۴: گر زانک ملولی ز من ای فتنه حوران
غزل شماره ۱۸۹۵: بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان
غزل شماره ۱۸۹۶: نشاید از تو چندین جور کردن
غزل شماره ۱۸۹۷: در این دم همدمی آمد خمش کن
غزل شماره ۱۸۹۸: ندا آمد به جان از چرخ پروین
غزل شماره ۱۸۹۹: دل خون خواره را یک باره بستان
غزل شماره ۱۹۰۰: بیا ای مونس جانهای مستان
غزل شماره ۱۹۰۱: ز زخم دف کفم بدرید ای جان
غزل شماره ۱۹۰۲: چرا منکر شدی ای میر کوران
غزل شماره ۱۹۰۳: شنیدی تو که خط آمد ز خاقان
غزل شماره ۱۹۰۴: کجا خواهی ز چنگ ما پریدن
غزل شماره ۱۹۰۵: اگر تو عاشقی غم را رها کن
غزل شماره ۱۹۰۶: تو نقد قلب را از زر برون کن
غزل شماره ۱۹۰۷: گر این جا حاضری سر همچنین کن
غزل شماره ۱۹۰۸: نتانی آمدن این راه با من
غزل شماره ۱۹۰۹: دل معشوق سوزیده است بر من
غزل شماره ۱۹۱۰: تو هر جزو جهان را بر گذر بین
غزل شماره ۱۹۱۱: تو را پندی دهم ای طالب دین
غزل شماره ۱۹۱۲: بیا ساقی می ما را بگردان
غزل شماره ۱۹۱۳: به باغ آییم فردا جمله یاران
غزل شماره ۱۹۱۴: اگر خواهی مرا می در هوا کن
غزل شماره ۱۹۱۵: برو ای دل به سوی دلبر من
غزل شماره ۱۹۱۶: برآ بر بام و اکنون ماه نو بین
غزل شماره ۱۹۱۷: چو بربندند ناگاهت زنخدان
غزل شماره ۱۹۱۸: فرود آ تو ز مرکب بار میبین
غزل شماره ۱۹۱۹: عشق است بر آسمان پریدن
غزل شماره ۱۹۲۰: دیر آمدهای مرو شتابان
غزل شماره ۱۹۲۱: ای ساقی و دستگیر مستان
غزل شماره ۱۹۲۲: ما شادتریم یا تو ای جان
غزل شماره ۱۹۲۳: ای روی مه تو شاد خندان
غزل شماره ۱۹۲۴: ای روی تو نوبهار خندان
غزل شماره ۱۹۲۵: بازآمد آستین فشانان
غزل شماره ۱۹۲۶: مال است و زر است مکسب تن
غزل شماره ۱۹۲۷: وقت آمد توبه را شکستن
غزل شماره ۱۹۲۸: ای دوست عتاب را رها کن
غزل شماره ۱۹۲۹: ای عربده کرده دوش با من
غزل شماره ۱۹۳۰: امروز تو خوشتری و یا من
غزل شماره ۱۹۳۱: عقل از کف عشق خورد افیون
غزل شماره ۱۹۳۲: ای دشمن عقل و جان شیرین
غزل شماره ۱۹۳۳: برخیز و صبوح را برنجان
غزل شماره ۱۹۳۴: از ما مرو ای چراغ روشن
غزل شماره ۱۹۳۵: دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان
غزل شماره ۱۹۳۶: عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
غزل شماره ۱۹۳۷: هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین
غزل شماره ۱۹۳۸: نازنینی را رها کن با شهان نازنین
غزل شماره ۱۹۳۹: می پرد این مرغ دیگر در جنان عاشقان
غزل شماره ۱۹۴۰: ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان
غزل شماره ۱۹۴۱: مهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان
غزل شماره ۱۹۴۲: من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان
غزل شماره ۱۹۴۳: می گزید او آستین را شرمگین در آمدن
غزل شماره ۱۹۴۴: چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن
غزل شماره ۱۹۴۵: هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من
غزل شماره ۱۹۴۶: کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
غزل شماره ۱۹۴۷: سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من
غزل شماره ۱۹۴۸: بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
غزل شماره ۱۹۴۹: آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن
غزل شماره ۱۹۵۰: بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این
غزل شماره ۱۹۵۱: ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
غزل شماره ۱۹۵۲: هست ما را هر زمانی از نگار راستین
غزل شماره ۱۹۵۳: هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
غزل شماره ۱۹۵۴: عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان
غزل شماره ۱۹۵۵: ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان
غزل شماره ۱۹۵۶: سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن
غزل شماره ۱۹۵۷: هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن
غزل شماره ۱۹۵۸: ساقیا چون مست گشتی خویش را بر من بزن
غزل شماره ۱۹۵۹: روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن
غزل شماره ۱۹۶۰: آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن
غزل شماره ۱۹۶۱: نوبهارا جان مایی جانها را تازه کن
غزل شماره ۱۹۶۲: یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
غزل شماره ۱۹۶۳: پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من
غزل شماره ۱۹۶۴: شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین
غزل شماره ۱۹۶۵: در میان ظلمت جان تو نور چیست آن
غزل شماره ۱۹۶۶: جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان
غزل شماره ۱۹۶۷: ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان
غزل شماره ۱۹۶۸: ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان
غزل شماره ۱۹۶۹: از بدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن
غزل شماره ۱۹۷۰: مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
غزل شماره ۱۹۷۱: از دخول هر غری افسردهای در کار من
غزل شماره ۱۹۷۲: عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین
غزل شماره ۱۹۷۳: موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین
غزل شماره ۱۹۷۴: ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین
غزل شماره ۱۹۷۵: عشق شمس الدین است یا نور کف موسی است آن
غزل شماره ۱۹۷۶: عشق شمس حق و دین کان گوهر کانی است آن
غزل شماره ۱۹۷۷: در ستایشهای شمس الدین نباشم مفتتن
غزل شماره ۱۹۷۸: ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من
غزل شماره ۱۹۷۹: عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین
غزل شماره ۱۹۸۰: یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این
غزل شماره ۱۹۸۱: مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
غزل شماره ۱۹۸۲: گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن
غزل شماره ۱۹۸۳: به خدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین
غزل شماره ۱۹۸۴: بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین
غزل شماره ۱۹۸۵: صنما بیار باده بنشان خمار مستان
غزل شماره ۱۹۸۶: صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن
غزل شماره ۱۹۸۷: هله نیم مست گشتم قدحی دگر مدد کن
غزل شماره ۱۹۸۸: چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان
غزل شماره ۱۹۸۹: جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
غزل شماره ۱۹۹۰: جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن
غزل شماره ۱۹۹۱: همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شماره ۱۹۹۲: خوی با ما کن و با بیخبران خوی مکن
غزل شماره ۱۹۹۳: هیچ باشد که رسد آن شکر و پسته من
غزل شماره ۱۹۹۴: بشنو از بوالهوسان قصه میر عسسان
غزل شماره ۱۹۹۵: اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان
غزل شماره ۱۹۹۶: چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان
غزل شماره ۱۹۹۷: هر که را گشت سر از غایت برگردیدن
غزل شماره ۱۹۹۸: به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن
غزل شماره ۱۹۹۹: مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
غزل شماره ۲۰۰۰: ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من
غزل شماره ۲۰۰۱: دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من
غزل شماره ۲۰۰۲: تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین
غزل شماره ۲۰۰۳: همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شماره ۲۰۰۴: شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان
غزل شماره ۲۰۰۵: چه نشستی دور چون بیگانگان
غزل شماره ۲۰۰۶: هر کجا که پا نهی ای جان من
غزل شماره ۲۰۰۷: شاه ما باری برای کاهلان
غزل شماره ۲۰۰۸: می بده ای ساقی آخرزمان
غزل شماره ۲۰۰۹: نک بهاران شد صلا ای لولیان
غزل شماره ۲۰۱۰: بشنو از دل نکتههای بیسخن
غزل شماره ۲۰۱۱: جان جانهایی تو جان را برشکن
غزل شماره ۲۰۱۲: ای دلارام من و ای دل شکن
غزل شماره ۲۰۱۳: ساقیا برخیز و می در جام کن
غزل شماره ۲۰۱۴: راز چون با من نگوید یار من
غزل شماره ۲۰۱۵: فقر را در خواب دیدم دوش من
غزل شماره ۲۰۱۶: جان من جان تو جانت جان من
غزل شماره ۲۰۱۷: آمد آمد در میان خوب ختن
غزل شماره ۲۰۱۸: مرغ خانه با هما پروا مکن
غزل شماره ۲۰۱۹: ای ببرده دل تو قصد جان مکن
غزل شماره ۲۰۲۰: ای خدا این وصل را هجران مکن
غزل شماره ۲۰۲۱: صبحدم شد زود برخیز ای جوان
غزل شماره ۲۰۲۲: ای زیان و ای زیان و ای زیان
غزل شماره ۲۰۲۳: رو قرار از دل مستان بستان
غزل شماره ۲۰۲۴: مات خود را صنما مات مکن
غزل شماره ۲۰۲۵: ای به انکار سوی ما نگران
غزل شماره ۲۰۲۶: به شکرخنده ببردی دل من
غزل شماره ۲۰۲۷: ای امتان باطل بر نان زنید بر نان
غزل شماره ۲۰۲۸: گرچه بسی نشستم در نار تا به گردن
غزل شماره ۲۰۲۹: ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
غزل شماره ۲۰۳۰: گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن
غزل شماره ۲۰۳۱: ای محو راه گشته از محو هم سفر کن
غزل شماره ۲۰۳۲: من از کی باک دارم خاصه که یار با من
غزل شماره ۲۰۳۳: جانا نخست ما را مرد مدام گردان
غزل شماره ۲۰۳۴: ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران
غزل شماره ۲۰۳۵: آن خوب را طلب کن اندر میان حوران
غزل شماره ۲۰۳۶: امروز سرکشان را عشقت ز جلوه کردن
غزل شماره ۲۰۳۷: چون جان تو میستانی چون شکر است مردن
غزل شماره ۲۰۳۸: از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن
غزل شماره ۲۰۳۹: رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
غزل شماره ۲۰۴۰: روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن
غزل شماره ۲۰۴۱: پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن
غزل شماره ۲۰۴۲: ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن
غزل شماره ۲۰۴۳: دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن
غزل شماره ۲۰۴۴: جانا بیار باده و بختم بلند کن
غزل شماره ۲۰۴۵: تو آب روشنی تو در این آب گل مکن
غزل شماره ۲۰۴۶: مستی و عاشقی و جوانی و جنس این
غزل شماره ۲۰۴۷: میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن
غزل شماره ۲۰۴۸: آن کیست ای خدای؟ کاز این دام خامشان
غزل شماره ۲۰۴۹: ای دم به دم مصور جان از درون تن
غزل شماره ۲۰۵۰: جانا بیار باده و بختم تمام کن
غزل شماره ۲۰۵۱: میبینمت که عزم جفا میکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۲: ای آنک از میانه کران میکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۳: با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
غزل شماره ۲۰۵۴: بشنیدهام که عزم سفر میکنی مکن
غزل شماره ۲۰۵۵: مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
غزل شماره ۲۰۵۶: خواجه غلط کردهای در روش یار من
غزل شماره ۲۰۵۷: یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین
غزل شماره ۲۰۵۸: با رخ چون مشعله بر در ما کیست آن
غزل شماره ۲۰۵۹: گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
غزل شماره ۲۰۶۰: یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران
غزل شماره ۲۰۶۱: بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن
غزل شماره ۲۰۶۲: سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من
غزل شماره ۲۰۶۳: ای رخ خندان تو مایه صد گلستان
غزل شماره ۲۰۶۴: باز فروریخت عشق از در و دیوار من
غزل شماره ۲۰۶۵: باز درآمد ز راه فتنه برانگیز من
غزل شماره ۲۰۶۶: باز برآمد ز کوه خسرو شیرین من
غزل شماره ۲۰۶۷: ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون
غزل شماره ۲۰۶۸: بازشکستند خلق سلسله یا مسلمین
غزل شماره ۲۰۶۹: بیش مکن همچنان خانه درآ همچنین
غزل شماره ۲۰۷۰: یا تو ترش کرده رو مایه ده شکران
غزل شماره ۲۰۷۱: هر چه کنی تو کرده من دان
غزل شماره ۲۰۷۲: جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان
غزل شماره ۲۰۷۳: دلا تو شهد منه در دهان رنجوران
غزل شماره ۲۰۷۴: مکن مکن که روا نیست بیگنه کشتن
غزل شماره ۲۰۷۵: توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن
غزل شماره ۲۰۷۶: به جان تو که از این دلشده کرانه مکن
غزل شماره ۲۰۷۷: به من نگر به دو رخسار زعفرانی من
غزل شماره ۲۰۷۸: چهار روز ببودم به پیش تو مهمان
غزل شماره ۲۰۷۹: مقام ناز نداری برو تو ناز مکن
غزل شماره ۲۰۸۰: چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این
غزل شماره ۲۰۸۱: نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان
غزل شماره ۲۰۸۲: برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن
غزل شماره ۲۰۸۳: اگر سزای لب تو نبود گفته من
غزل شماره ۲۰۸۴: بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
غزل شماره ۲۰۸۵: به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
غزل شماره ۲۰۸۶: من کجا بودم عجب بیتو این چندین زمان
غزل شماره ۲۰۸۷: بگویم مثالی از این عشق سوزان
غزل شماره ۲۰۸۸: ببردی دلم را بدادی به زاغان
غزل شماره ۲۰۸۹: تنت زین جهان است و دل زان جهان
غزل شماره ۲۰۹۰: به پیش آر سغراق گلگون من
غزل شماره ۲۰۹۱: ای هفت دریا گوهر عطا کن
غزل شماره ۲۰۹۲: آن دلبر من آمد بر من
غزل شماره ۲۰۹۳: تازه شد از او باغ و بر من
غزل شماره ۲۰۹۴: یک قوصره پر دارم ز سخن
غزل شماره ۲۰۹۵: با من صنما دل یک دله کن
غزل شماره ۲۰۹۶: گر تنگ بدی این سینه من
غزل شماره ۲۰۹۷: چون دل جانا بنشین بنشین
غزل شماره ۲۰۹۸: شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
غزل شماره ۲۰۹۹: چند نظاره جهان کردن
غزل شماره ۲۱۰۰: چند بوسه وظیفه تعیین کن
غزل شماره ۲۱۰۱: سیر گشتم ز نازهای خسان
غزل شماره ۲۱۰۲: چیست با عشق آشنا بودن
غزل شماره ۲۱۰۳: گرچه اندر فغان و نالیدن
غزل شماره ۲۱۰۴: شب که جهان است پر از لولیان
غزل شماره ۲۱۰۵: ساقی من خیزد بیگفت من
غزل شماره ۲۱۰۶: مست رسید آن بت بیباک من
غزل شماره ۲۱۰۷: جان منی جان منی جان من
غزل شماره ۲۱۰۸: مینروم هیچ از این خانه من
غزل شماره ۲۱۰۹: ای تو پناه همه روز محن
غزل شماره ۲۱۱۰: بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شماره ۲۱۱۱: بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شماره ۲۱۱۲: ظلمت شب پرتو ظلمات من
غزل شماره ۲۱۱۳: ای تو چو خورشید و شه خاص من
غزل شماره ۲۱۱۴: بانگ برآمد ز دل و جان من
غزل شماره ۲۱۱۵: بازرسید آن بت زیبای من
غزل شماره ۲۱۱۶: آمدهای بیگه خامش مشین
غزل شماره ۲۱۱۷: پیشتر آ ای صنم شنگ من
غزل شماره ۲۱۱۸: می تلخی که تلخیها بدو گردد همه شیرین
غزل شماره ۲۱۱۹: اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان
غزل شماره ۲۱۲۰: دگرباره چو مه کردیم خرمن
غزل شماره ۲۱۲۱: افندس مسین کاغا یومیندن
غزل شماره ۲۱۲۲: کیف اتوب یا اخی من سکر کارجوان
غزل شماره ۲۱۲۳: العشق یقول لی تزین
غزل شماره ۲۱۲۴: ایا بدر الدجی بل انت احسن
غزل شماره ۲۱۲۵: اطیب الاسفار عندی انتقالی من مکان
غزل شماره ۲۱۲۶: اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین
غزل شماره ۲۱۲۷: یا صغیر السن یا رطب البدن
غزل شماره ۲۱۲۸: ابشر ثم ابشر یا مؤتمن
غزل شماره ۲۱۲۹: نحن إلیٰ سیدنا راجعون
و
غزل شماره ۲۱۳۰: ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
غزل شماره ۲۱۳۱: حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.
غزل شماره ۲۱۳۲: مستی ببینی رازدان میدانک باشد مست او
غزل شماره ۲۱۳۳: بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
غزل شماره ۲۱۳۴: نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو
غزل شماره ۲۱۳۵: ای شعشعه نور فلق در قبه مینای تو
غزل شماره ۲۱۳۶: ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو
غزل شماره ۲۱۳۷: آن کون خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او
غزل شماره ۲۱۳۸: ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو
غزل شماره ۲۱۳۹: والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو
غزل شماره ۲۱۴۰: دل دی خراب و مست و خوش هر سو همیافتاد از او
غزل شماره ۲۱۴۱: ای تن و جان بنده او بند شکرخنده او
غزل شماره ۲۱۴۲: چون بجهد خنده ز من خنده نهان دارم از او
غزل شماره ۲۱۴۳: روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو
غزل شماره ۲۱۴۴: کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو
غزل شماره ۲۱۴۵: شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یار تو کو
غزل شماره ۲۱۴۶: ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او
غزل شماره ۲۱۴۷: چیست که هر دمی چنین میکشدم به سوی او
غزل شماره ۲۱۴۸: جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
غزل شماره ۲۱۴۹: ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو
غزل شماره ۲۱۵۰: عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو
غزل شماره ۲۱۵۱: در سفر هوای تو بیخبرم به جان تو
غزل شماره ۲۱۵۲: سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو
غزل شماره ۲۱۵۳: ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو
غزل شماره ۲۱۵۴: هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو
غزل شماره ۲۱۵۵: کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو
غزل شماره ۲۱۵۶: سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو
غزل شماره ۲۱۵۷: سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو
غزل شماره ۲۱۵۸: من که ستیزه روترم در طلب لقای تو
غزل شماره ۲۱۵۹: باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو
غزل شماره ۲۱۶۰: ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبودهست او
غزل شماره ۲۱۶۱: اگر نه عاشق اویم چه میپویم به کوی او
غزل شماره ۲۱۶۲: دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
غزل شماره ۲۱۶۳: چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو
غزل شماره ۲۱۶۴: اگر بگذشت روز ای جان به شب مهمان مستان شو
غزل شماره ۲۱۶۵: فقیر است او فقیر است او فقیر ابن الفقیر است او
غزل شماره ۲۱۶۶: دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
غزل شماره ۲۱۶۷: دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو
غزل شماره ۲۱۶۸: نمیگفتی مرا روزی که ما را یار غاری تو
غزل شماره ۲۱۶۹: ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو
غزل شماره ۲۱۷۰: هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
غزل شماره ۲۱۷۱: گشتهست طپان جانم ای جان و جهان برگو
غزل شماره ۲۱۷۲: هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او
غزل شماره ۲۱۷۳: چنگ خردم بگسل تاری من و تاری تو
غزل شماره ۲۱۷۴: ای یار قلندردل دلتنگ چرایی تو
غزل شماره ۲۱۷۵: در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو
غزل شماره ۲۱۷۶: آن دلبر عیار جگرخواره ما کو
غزل شماره ۲۱۷۷: خزان عاشقان را نوبهار او
غزل شماره ۲۱۷۸: تو کمترخوارهای هشیار میرو
غزل شماره ۲۱۷۹: تو جام عشق را بستان و میرو
غزل شماره ۲۱۸۰: از این پستی به سوی آسمان شو
غزل شماره ۲۱۸۱: دل و جان را طربگاه و مقام او
غزل شماره ۲۱۸۲: به پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شماره ۲۱۸۳: به پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شماره ۲۱۸۴: بیا ای رونق گلزار از این سو
غزل شماره ۲۱۸۵: چو بگشادم نظر از شیوه تو
غزل شماره ۲۱۸۶: خداوندا چو تو صاحب قران کو
غزل شماره ۲۱۸۷: گران جانی مکن ای یار برگو
غزل شماره ۲۱۸۸: در این رقص و در این های و در این هو
غزل شماره ۲۱۸۹: بازم صنما چه میفریبی تو
غزل شماره ۲۱۹۰: دیدی که چه کرد آن پری رو
غزل شماره ۲۱۹۱: ای رونق نوبهار برگو
غزل شماره ۲۱۹۲: ای عارف خوش کلام برگو
غزل شماره ۲۱۹۳: ای صید رخ تو شیر و آهو
غزل شماره ۲۱۹۴: آن وعده که کردهای مرا کو
غزل شماره ۲۱۹۵: خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو
غزل شماره ۲۱۹۶: از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او
غزل شماره ۲۱۹۷: ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
غزل شماره ۲۱۹۸: جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
غزل شماره ۲۱۹۹: ای سنایی عاشقان را درد باید درد کو
غزل شماره ۲۲۰۰: ای صبا بادی که داری در سر از یاری بگو
غزل شماره ۲۲۰۱: در گذر آمد خیالش گفت جان این است او
غزل شماره ۲۲۰۲: ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
غزل شماره ۲۲۰۳: جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو
غزل شماره ۲۲۰۴: عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو
غزل شماره ۲۲۰۵: دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کو
غزل شماره ۲۲۰۶: ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
غزل شماره ۲۲۰۷: در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو
غزل شماره ۲۲۰۸: ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
غزل شماره ۲۲۰۹: ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو
غزل شماره ۲۲۱۰: طرب اندر طرب است او که در عقل شکست او
غزل شماره ۲۲۱۱: ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو
غزل شماره ۲۲۱۲: تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او
غزل شماره ۲۲۱۳: خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او
غزل شماره ۲۲۱۴: خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
غزل شماره ۲۲۱۵: گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
غزل شماره ۲۲۱۶: تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو
غزل شماره ۲۲۱۷: چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو
غزل شماره ۲۲۱۸: همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
غزل شماره ۲۲۱۹: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
غزل شماره ۲۲۲۰: هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
غزل شماره ۲۲۲۱: سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
غزل شماره ۲۲۲۲: سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو
غزل شماره ۲۲۲۳: ای همه سرگشتگان مهمان تو
غزل شماره ۲۲۲۴: ای بمرده هر چه جان در پای او
غزل شماره ۲۲۲۵: شکر ایزد را که دیدم روی تو
غزل شماره ۲۲۲۶: ای بکرده رخت عشاقان گرو
غزل شماره ۲۲۲۷: مطربا اسرار ما را بازگو
غزل شماره ۲۲۲۸: جان ما را هر نفس بستان نو
غزل شماره ۲۲۲۹: ای غذای جان مستم نام تو
غزل شماره ۲۲۳۰: صوفیانیم آمده در کوی تو
غزل شماره ۲۲۳۱: میدوید از هر طرف در جست و جو
غزل شماره ۲۲۳۲: به حریفان بنشین خواب مرو
غزل شماره ۲۲۳۳: ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو
غزل شماره ۲۲۳۴: ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
غزل شماره ۲۲۳۵: آمد خیال آن رخ چون گلستان تو
غزل شماره ۲۲۳۶: جانا توی کلیم و منم چون عصای تو
غزل شماره ۲۲۳۷: این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
غزل شماره ۲۲۳۸: ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
غزل شماره ۲۲۳۹: رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو
غزل شماره ۲۲۴۰: ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو
غزل شماره ۲۲۴۱: هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو
غزل شماره ۲۲۴۲: تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
غزل شماره ۲۲۴۳: آینه جان شده چهره تابان تو
غزل شماره ۲۲۴۴: سیر نیم سیر نی از لب خندان تو
غزل شماره ۲۲۴۵: مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو
غزل شماره ۲۲۴۶: ای سر مردان برگو برگو
غزل شماره ۲۲۴۷: مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو
غزل شماره ۲۲۴۸: من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
غزل شماره ۲۲۴۹: به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو
غزل شماره ۲۲۵۰: هزار بار کشیدهست عشق کافرخو
غزل شماره ۲۲۵۱: چو از سر بگیرم بود سرور او
غزل شماره ۲۲۵۲: بیدل شدهام بهر دل تو
غزل شماره ۲۲۵۳: نور دل ما روی خوش تو
غزل شماره ۲۲۵۴: دل من دل من دل من بر تو
غزل شماره ۲۲۵۵: بنشسته به گوشهای دو سه مست ترانه گو
غزل شماره ۲۲۵۶: به قرار تو او رسد که بود بیقرار تو
غزل شماره ۲۲۵۷: قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو
غزل شماره ۲۲۵۸: هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو
غزل شماره ۲۲۵۹: هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو
غزل شماره ۲۲۶۰: طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم
غزل شماره ۲۲۶۱: بوقلمون چند از انکار تو
غزل شماره ۲۲۶۲: پرده بگردان و بزن ساز نو
غزل شماره ۲۲۶۳: یا قمرا لوعه للقمرین سکن
غزل شماره ۲۲۶۴: بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو
غزل شماره ۲۲۶۵: الیوم من الوصل نسیم و سعود
غزل شماره ۲۲۶۶: بگردان ساقی مه روی جام
غزل شماره ۲۲۶۷: هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب
غزل شماره ۲۲۶۸: یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا
غزل شماره ۲۲۶۹: الا یا ساقیا انی لظمن و مشتاق
غزل شماره ۲۲۷۰: ابناء ربیعنا تعالوا
غزل شماره ۲۲۷۱: جود الشموس علی الوری اشراق
غزل شماره ۲۲۷۲: حد البشیر بشاره یا جار
غزل شماره ۲۲۷۳: امسی و اصبح بالجوی اتعذب
غزل شماره ۲۲۷۴: مررت بدر فی هواه بحار
ه
غزل شماره ۲۲۷۵: امروز مستان را نگر در مست ما آویخته
غزل شماره ۲۲۷۶: ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
غزل شماره ۲۲۷۷: یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده
غزل شماره ۲۲۷۸: این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
غزل شماره ۲۲۷۹: این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده
غزل شماره ۲۲۸۰: ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله
غزل شماره ۲۲۸۱: ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده
غزل شماره ۲۲۸۲: ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پا کوفته
غزل شماره ۲۲۸۳: ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده
غزل شماره ۲۲۸۴: باده بده باد مده وز خودمان یاد مده
غزل شماره ۲۲۸۵: یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله
غزل شماره ۲۲۸۶: ای تو برای آبرو آب حیات ریخته
غزل شماره ۲۲۸۷: آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله
غزل شماره ۲۲۸۸: شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره
غزل شماره ۲۲۸۹: دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه
غزل شماره ۲۲۹۰: کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده
غزل شماره ۲۲۹۱: بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره
غزل شماره ۲۲۹۲: به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه
غزل شماره ۲۲۹۳: یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده
غزل شماره ۲۲۹۴: ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره
غزل شماره ۲۲۹۵: سراندازان همیآیی نگارین جگرخواره
غزل شماره ۲۲۹۶: مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه
غزل شماره ۲۲۹۷: چو در دل پای بنهادی بشد از دست اندیشه
غزل شماره ۲۲۹۸: زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه
غزل شماره ۲۲۹۹: سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده
غزل شماره ۲۳۰۰: با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به
غزل شماره ۲۳۰۱: من سرخوش و تو دلخوش غم بیدل و بیسر به
غزل شماره ۲۳۰۲: هشیار شدم ساقی دستار به من واده
غزل شماره ۲۳۰۳: ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
غزل شماره ۲۳۰۴: هر روز پری زادی از سوی سراپرده
غزل شماره ۲۳۰۵: کی باشد من با تو باده به گرو خورده
غزل شماره ۲۳۰۶: ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره
غزل شماره ۲۳۰۷: بربند دهان از نان کآمد شکر روزه
غزل شماره ۲۳۰۸: یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه
غزل شماره ۲۳۰۹: من بیخود و تو بیخود، ما را کی برد خانه؟
غزل شماره ۲۳۱۰: ای غایب از این محضر از مات سلام الله
غزل شماره ۲۳۱۱: از انبهی ماهی دریا به نهان گشته
غزل شماره ۲۳۱۲: دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته
غزل شماره ۲۳۱۳: ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
غزل شماره ۲۳۱۴: ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
غزل شماره ۲۳۱۵: دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده
غزل شماره ۲۳۱۶: امروز بت خندان میبخش کند خنده
غزل شماره ۲۳۱۷: ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده
غزل شماره ۲۳۱۸: مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره
غزل شماره ۲۳۱۹: آن یار غریب من آمد به سوی خانه
غزل شماره ۲۳۲۰: بیبرگی بستان بین کآمد دی دیوانه
غزل شماره ۲۳۲۱: ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه
غزل شماره ۲۳۲۲: هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه
غزل شماره ۲۳۲۳: ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
غزل شماره ۲۳۲۴: روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
غزل شماره ۲۳۲۵: امروز من و باده و آن یار پری زاده
غزل شماره ۲۳۲۶: ای بر سر بازاری دستار چنان کرده
غزل شماره ۲۳۲۷: ای جنبش هر شاخی از لون دگر میوه
غزل شماره ۲۳۲۸: چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله
غزل شماره ۲۳۲۹: هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته
غزل شماره ۲۳۳۰: آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
غزل شماره ۲۳۳۱: ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
غزل شماره ۲۳۳۲: ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده
غزل شماره ۲۳۳۳: این کیست چنین مست ز خمار رسیده
غزل شماره ۲۳۳۴: ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
غزل شماره ۲۳۳۵: رندان همه جمعند در این دیر مغانه
غزل شماره ۲۳۳۶: این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده
غزل شماره ۲۳۳۷: هلا ساقی بیا ساغر مرا ده
غزل شماره ۲۳۳۸: بیا دل بر دل پردرد من نه
غزل شماره ۲۳۳۹: ایا گم گشتگان راه و بیراه
غزل شماره ۲۳۴۰: چنین میزن دو دستک تا سحرگاه
غزل شماره ۲۳۴۱: سماع آمد هلا ای یار برجه
غزل شماره ۲۳۴۲: خدایا مطربان را انگبین ده
غزل شماره ۲۳۴۳: ایا خورشید بر گردون سواره
غزل شماره ۲۳۴۴: مبارک باد آمد ماه روزه
غزل شماره ۲۳۴۵: چو بیگاه است و باران خانه خانه
غزل شماره ۲۳۴۶: مکن راز مرا ای جان فسانه
غزل شماره ۲۳۴۷: خدایا رحمت خود را به من ده
غزل شماره ۲۳۴۸: فریاد ز یار خشم کرده
غزل شماره ۲۳۴۹: ای دیده راست راست دیده
غزل شماره ۲۳۵۰: آمد مه و لشکر ستاره
غزل شماره ۲۳۵۱: دیدی که چه کرد آن یگانه
غزل شماره ۲۳۵۲: یک جام ز صد هزار جان به
غزل شماره ۲۳۵۳: جان آمده در جهان ساده
غزل شماره ۲۳۵۴: ای بی تو حیاتها فسرده
غزل شماره ۲۳۵۵: ای دوش ز دست ما رهیده
غزل شماره ۲۳۵۶: ماییم قدیم عشق باره
غزل شماره ۲۳۵۷: ای گشته دلت چو سنگ خاره
غزل شماره ۲۳۵۸: ماییم و دو چشم و جان خیره
غزل شماره ۲۳۵۹: آن سفره بیار و در میان نه
غزل شماره ۲۳۶۰: ای نقد تو را زکات نسیه
غزل شماره ۲۳۶۱: ای روز مبارک و خجسته
غزل شماره ۲۳۶۲: ای دو چشمت جاودان را نکتهها آموخته
غزل شماره ۲۳۶۳: ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته
غزل شماره ۲۳۶۴: ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته
غزل شماره ۲۳۶۵: ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته
غزل شماره ۲۳۶۶: ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
غزل شماره ۲۳۶۷: تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده
غزل شماره ۲۳۶۸: ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته
غزل شماره ۲۳۶۹: چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته
غزل شماره ۲۳۷۰: این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده
غزل شماره ۲۳۷۱: کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته
غزل شماره ۲۳۷۲: هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره
غزل شماره ۲۳۷۳: مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه
غزل شماره ۲۳۷۴: هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه
غزل شماره ۲۳۷۵: سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه
غزل شماره ۲۳۷۶: صنما از آنچ خوردی بهل اندکی به ما ده
غزل شماره ۲۳۷۷: ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
غزل شماره ۲۳۷۸: صد خمار است و طرب در نظر آن دیده
غزل شماره ۲۳۷۹: بده آن باده جانی، که چنانیم همه
غزل شماره ۲۳۸۰: پیش جوش عفو بیحد تو شاه
غزل شماره ۲۳۸۱: عشق بین با عاشقان آمیخته
غزل شماره ۲۳۸۲: ای بخاری را تو جان پنداشته
غزل شماره ۲۳۸۳: عشق تو از بس کشش جان آمده
غزل شماره ۲۳۸۴: جستهاند دیوانگان از سلسله
غزل شماره ۲۳۸۵: روز ما را دیگران را شب شده
غزل شماره ۲۳۸۶: قرابهباز دانا هشدار آبگینه
غزل شماره ۲۳۸۷: پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه
غزل شماره ۲۳۸۸: این جا کسیست پنهان دامان من گرفته
غزل شماره ۲۳۸۹: در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟
غزل شماره ۲۳۹۰: آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده
غزل شماره ۲۳۹۱: بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
غزل شماره ۲۳۹۲: ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده
غزل شماره ۲۳۹۳: برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده
غزل شماره ۲۳۹۴: از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله
غزل شماره ۲۳۹۵: دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
غزل شماره ۲۳۹۶: ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه
غزل شماره ۲۳۹۷: ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
غزل شماره ۲۳۹۸: آن دم که در رباید باد از رخ تو پرده
غزل شماره ۲۳۹۹: ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
غزل شماره ۲۴۰۰: گل را نگر ز لطف سوی خار آمده
غزل شماره ۲۴۰۱: ای صد هزار خرمنها را بسوخته
غزل شماره ۲۴۰۲: باده بده ساقیا عشوه و بادم مده
غزل شماره ۲۴۰۳: ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده
غزل شماره ۲۴۰۴: ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره
غزل شماره ۲۴۰۵: ای همه منزل شده از تو ره بیرهه
غزل شماره ۲۴۰۶: ایا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده
غزل شماره ۲۴۰۷: زهی لواء و علم لا اله الا الله
غزل شماره ۲۴۰۸: چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه
غزل شماره ۲۴۰۹: که بوده است تو را دوش یار و همخوابه
غزل شماره ۲۴۱۰: مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته
غزل شماره ۲۴۱۱: دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده
غزل شماره ۲۴۱۲: چو مست روی توام ای حکیم فرزانه
غزل شماره ۲۴۱۳: عجب دلی که به عشق بت است پیوسته
غزل شماره ۲۴۱۴: ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده
غزل شماره ۲۴۱۵: تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده
غزل شماره ۲۴۱۶: برو برو که به بز لایق است بزغاله
غزل شماره ۲۴۱۷: خلاصه دو جهان است آن پری چهره
غزل شماره ۲۴۱۸: ای جان ای جان فی ستر الله
غزل شماره ۲۴۱۹: خوش بود فرش تن نور دیده
غزل شماره ۲۴۲۰: آمد آمد نگار پوشیده
غزل شماره ۲۴۲۱: مطرب جانهای دل برده
غزل شماره ۲۴۲۲: رخ نفسی بر رخ این مست نه
غزل شماره ۲۴۲۳: یا رشا فدیته من زمن رایته
غزل شماره ۲۴۲۴: هل طربا لعاشق وافقه زمانه
غزل شماره ۲۴۲۵: طوبی لمن آواه سر فؤاده
غزل شماره ۲۴۲۶: فدیتتک یا ستی الناسیه
ی
غزل شماره ۲۴۲۷: گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی
غزل شماره ۲۴۲۸: فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
غزل شماره ۲۴۲۹: ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری
غزل شماره ۲۴۳۰: ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی میروی
غزل شماره ۲۴۳۱: این عشق گردان کو به کو بر سر نهاده طبلهای
غزل شماره ۲۴۳۲: ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانهای
غزل شماره ۲۴۳۳: ای آنک اندر باغ جان آلاجقی برساختی
غزل شماره ۲۴۳۴: از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی
غزل شماره ۲۴۳۵: من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری
غزل شماره ۲۴۳۶: ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی
غزل شماره ۲۴۳۷: ای یوسف خوشنام هی! در ره میا بیهمرهی
غزل شماره ۲۴۳۸: دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای
غزل شماره ۲۴۳۹: دامن کشانم میکشد در بتکده عیارهای
غزل شماره ۲۴۴۰: ای آفتاب سرکشان با کهکشان آمیختی
غزل شماره ۲۴۴۱: آخر مراعاتی بکن مر بیدلان را ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۲: بانگی عجب از آسمان در میرسد هر ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۳: ای تو ملول از کار من من تشنهتر هر ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۴: چون درشوی در باغ دل مانند گل خوشبو شوی
غزل شماره ۲۴۴۵: از بامدادان ساغری پر کرد خوش خمارهای
غزل شماره ۲۴۴۶: ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
غزل شماره ۲۴۴۷: یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی
غزل شماره ۲۴۴۸: ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی
غزل شماره ۲۴۴۹: من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
غزل شماره ۲۴۵۰: در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری
غزل شماره ۲۴۵۱: دریوزهای دارم ز تو در اقتضای آشتی
غزل شماره ۲۴۵۲: ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی
غزل شماره ۲۴۵۳: بویی ز گردون میرسد با پرسش و دلداریی
غزل شماره ۲۴۵۴: عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی
غزل شماره ۲۴۵۵: برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
غزل شماره ۲۴۵۶: هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
غزل شماره ۲۴۵۷: ای دل سرگشته شده در طلب یاوهروی
غزل شماره ۲۴۵۸: سنگ مزن بر طرف کارگه شیشهگری
غزل شماره ۲۴۵۹: عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی
غزل شماره ۲۴۶۰: تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی
غزل شماره ۲۴۶۱: چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
غزل شماره ۲۴۶۲: طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
غزل شماره ۲۴۶۳: آه چه دیوانه شدم در طلب سلسلهای
غزل شماره ۲۴۶۴: هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
غزل شماره ۲۴۶۵: آمدهای که راز من بر همگان بیان کنی
غزل شماره ۲۴۶۶: ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیادهای
غزل شماره ۲۴۶۷: کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی
غزل شماره ۲۴۶۸: نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی
غزل شماره ۲۴۶۹: آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی
غزل شماره ۲۴۷۰: جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
غزل شماره ۲۴۷۱: سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
غزل شماره ۲۴۷۲: چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی
غزل شماره ۲۴۷۳: آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا توی
غزل شماره ۲۴۷۴: ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی
غزل شماره ۲۴۷۵: باز ترش شدی مگر یار دگر گزیدهای
غزل شماره ۲۴۷۶: هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی
غزل شماره ۲۴۷۷: سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
غزل شماره ۲۴۷۸: باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری
غزل شماره ۲۴۷۹: پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری
غزل شماره ۲۴۸۰: ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری
غزل شماره ۲۴۸۱: با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی
غزل شماره ۲۴۸۲: ای که لب تو چون شکر هان که قرابه نشکنی
غزل شماره ۲۴۸۳: تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
غزل شماره ۲۴۸۴: خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی
غزل شماره ۲۴۸۵: یاور من توی بکن بهر خدای یاریی
غزل شماره ۲۴۸۶: ای زده مطرب غمت در دل ما ترانهای
غزل شماره ۲۴۸۷: هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی
غزل شماره ۲۴۸۸: ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی
غزل شماره ۲۴۸۹: گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری
غزل شماره ۲۴۹۰: ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری
غزل شماره ۲۴۹۱: جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری
غزل شماره ۲۴۹۲: هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
غزل شماره ۲۴۹۳: رو بنمودی به تو گر همگی نه جانمی
غزل شماره ۲۴۹۴: زرگر آفتاب را بسته گاز میکنی
غزل شماره ۲۴۹۵: آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی
غزل شماره ۲۴۹۶: خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی
غزل شماره ۲۴۹۷: صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی
غزل شماره ۲۴۹۸: مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی
غزل شماره ۲۴۹۹: مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی
غزل شماره ۲۵۰۰: چه افسردی در آن گوشه چرا تو هم نمیگردی
غزل شماره ۲۵۰۱: گرم سیم و درم بودی مرا مونس چه کم بودی
غزل شماره ۲۵۰۲: امیر دل همیگوید تو را گر تو دلی داری
غزل شماره ۲۵۰۳: چو سرمست منی ای جان ز خیر و شر چه اندیشی
غزل شماره ۲۵۰۴: اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بیخویشی
غزل شماره ۲۵۰۵: چو بی گه آمدی باری درآ مردانه ای ساقی
غزل شماره ۲۵۰۶: مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی
غزل شماره ۲۵۰۷: بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی
غزل شماره ۲۵۰۸: مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی
غزل شماره ۲۵۰۹: بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی
غزل شماره ۲۵۱۰: مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخنخایی
غزل شماره ۲۵۱۱: به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی
غزل شماره ۲۵۱۲: رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی
غزل شماره ۲۵۱۳: بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی
غزل شماره ۲۵۱۴: درآمد در میان شهر آدم زفت سیلابی
غزل شماره ۲۵۱۵: یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
غزل شماره ۲۵۱۶: اگر الطاف شمس الدین بدیده برفتادستی
غزل شماره ۲۵۱۷: ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی
غزل شماره ۲۵۱۸: اگر امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی
غزل شماره ۲۵۱۹: غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
غزل شماره ۲۵۲۰: گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی
غزل شماره ۲۵۲۱: اگر یار مرا از من غم و سودا نبایستی
غزل شماره ۲۵۲۲: دل پردرد من امشب بنوشیدهست یک دردی
غزل شماره ۲۵۲۳: دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی
غزل شماره ۲۵۲۴: اگر آب و گل ما را چو جان و دل پری بودی
غزل شماره ۲۵۲۵: اگر گلهای رخسارش از آن گلشن بخندیدی
غزل شماره ۲۵۲۶: نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری
غزل شماره ۲۵۲۷: بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری
غزل شماره ۲۵۲۸: مروت نیست در سرها که اندازند دستاری
غزل شماره ۲۵۲۹: ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری
غزل شماره ۲۵۳۰: دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری
غزل شماره ۲۵۳۱: چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری
غزل شماره ۲۵۳۲: کی افسون خواند در گوشت که ابرو پر گره داری؟!
غزل شماره ۲۵۳۳: برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
غزل شماره ۲۵۳۴: مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری
غزل شماره ۲۵۳۵: هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری
غزل شماره ۲۵۳۶: مثال باز رنجورم زمین بر، من ز بیماری
غزل شماره ۲۵۳۷: مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری
غزل شماره ۲۵۳۸: حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری
غزل شماره ۲۵۳۹: یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی
غزل شماره ۲۵۴۰: چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی
غزل شماره ۲۵۴۱: الا ای جان جان جان چو میبینی چه میپرسی
غزل شماره ۲۵۴۲: بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغاپوسی
غزل شماره ۲۵۴۳: بیا ای شاه خودکامه نشین بر تخت خودکامی
غزل شماره ۲۵۴۴: شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی
غزل شماره ۲۵۴۵: مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی
غزل شماره ۲۵۴۶: سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی
غزل شماره ۲۵۴۷: شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی
غزل شماره ۲۵۴۸: تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی
غزل شماره ۲۵۴۹: چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی
غزل شماره ۲۵۵۰: یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی
غزل شماره ۲۵۵۱: دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی
غزل شماره ۲۵۵۲: کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی
غزل شماره ۲۵۵۳: کجا شد عهد و پیمانی که میکردی نمیگویی
غزل شماره ۲۵۵۴: اگر بیمن خوشی یارا به صد دامم چه میبندی
غزل شماره ۲۵۵۵: چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری
غزل شماره ۲۵۵۶: زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی
غزل شماره ۲۵۵۷: هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی
غزل شماره ۲۵۵۸: الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی
غزل شماره ۲۵۵۹: الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی
غزل شماره ۲۵۶۰: الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی
غزل شماره ۲۵۶۱: مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
غزل شماره ۲۵۶۲: یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
غزل شماره ۲۵۶۳: من پای همیکوبم ای جان و جهان دستی
غزل شماره ۲۵۶۴: گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی
غزل شماره ۲۵۶۵: ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی
غزل شماره ۲۵۶۶: آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی
غزل شماره ۲۵۶۷: افتاد دل و جانم در فتنه طراری
غزل شماره ۲۵۶۸: یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی
غزل شماره ۲۵۶۹: آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی
غزل شماره ۲۵۷۰: پنهان به میان ما میگردد سلطانی
غزل شماره ۲۵۷۱: ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی
غزل شماره ۲۵۷۲: جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
غزل شماره ۲۵۷۳: در پرده خاک ای جان عیشی است به پنهانی
غزل شماره ۲۵۷۴: از آتش ناپیدا دارم دل بریانی
غزل شماره ۲۵۷۵: هر لحظه یکی صورت میبینی و زادن نی
غزل شماره ۲۵۷۶: ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی
غزل شماره ۲۵۷۷: همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی
غزل شماره ۲۵۷۸: ای بود تو از کی نی وی ملک تو تا کی نی
غزل شماره ۲۵۷۹: با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی
غزل شماره ۲۵۸۰: ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی
غزل شماره ۲۵۸۱: ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی
غزل شماره ۲۵۸۲: خواهم که روم زین جا پایم بگرفتهستی
غزل شماره ۲۵۸۳: آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی
غزل شماره ۲۵۸۴: ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی
غزل شماره ۲۵۸۵: گر نرگس خون خوارش دربند امانستی
غزل شماره ۲۵۸۶: گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
غزل شماره ۲۵۸۷: ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی
غزل شماره ۲۵۸۸: ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
غزل شماره ۲۵۸۹: نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی
غزل شماره ۲۵۹۰: ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شماره ۲۵۹۱: ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شماره ۲۵۹۲: ای صورت روحانی امروز چه آوردی
غزل شماره ۲۵۹۳: گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری
غزل شماره ۲۵۹۴: از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری
غزل شماره ۲۵۹۵: امشب پریان را من تا روز به دلداری
غزل شماره ۲۵۹۶: نظاره چه میآیی در حلقه بیداری
غزل شماره ۲۵۹۷: گر روی بگردانی تو پشت قوی داری
غزل شماره ۲۵۹۸: ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری
غزل شماره ۲۵۹۹: ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری
غزل شماره ۲۶۰۰: گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری
غزل شماره ۲۶۰۱: ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری
غزل شماره ۲۶۰۲: ای دشمن عقل من وی داروی بیهوشی
غزل شماره ۲۶۰۳: ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی
غزل شماره ۲۶۰۴: آن چهره و پیشانی شد قبله حیرانی
غزل شماره ۲۶۰۵: ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی
غزل شماره ۲۶۰۶: مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی
غزل شماره ۲۶۰۷: آن ماه همیتابد بر چرخ و زمین یا نی
غزل شماره ۲۶۰۸: افند کلیمیرا از زحمت ما چونی
غزل شماره ۲۶۰۹: در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی
غزل شماره ۲۶۱۰: چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی
غزل شماره ۲۶۱۱: جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی
غزل شماره ۲۶۱۲: در کوی کی میگردی ای خواجه چه میخواهی
غزل شماره ۲۶۱۳: ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی
غزل شماره ۲۶۱۴: ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی
غزل شماره ۲۶۱۵: هم پهلوی خم سر نه، ای خواجه هرجایی
غزل شماره ۲۶۱۶: من نیت آن کردم تا باشم سودایی
غزل شماره ۲۶۱۷: عیسی چو توی جانا ای دولت ترسایی
غزل شماره ۲۶۱۸: جانا نظری فرما چون جان نظرهایی
غزل شماره ۲۶۱۹: گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی
غزل شماره ۲۶۲۰: ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
غزل شماره ۲۶۲۱: از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی
غزل شماره ۲۶۲۲: ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟
غزل شماره ۲۶۲۳: ما گوش شماییم شما تن زده تا کی
غزل شماره ۲۶۲۴: برخیز که جان است و جهان است و جوانی
غزل شماره ۲۶۲۵: گر علم خرابات تو را همنفسستی
غزل شماره ۲۶۲۶: ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی
غزل شماره ۲۶۲۷: عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
غزل شماره ۲۶۲۸: هر روز بگه ای شه دلدار درآیی
غزل شماره ۲۶۲۹: ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
غزل شماره ۲۶۳۰: یا ساقی شرف بشراباتک زندی
غزل شماره ۲۶۳۱: تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی
غزل شماره ۲۶۳۲: ای جان گذرکرده از این گنبد ناری
غزل شماره ۲۶۳۳: در خانه خود یافتم از شاه نشانی
غزل شماره ۲۶۳۴: امروز در این شهر نفیر است و فغانی
غزل شماره ۲۶۳۵: امروز سماع است و مدام است و سقایی
غزل شماره ۲۶۳۶: ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی
غزل شماره ۲۶۳۷: امروز سماع است و شراب است و صراحی
غزل شماره ۲۶۳۸: ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی
غزل شماره ۲۶۳۹: برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
غزل شماره ۲۶۴۰: مگریز ز آتش که چنین خام بمانی
غزل شماره ۲۶۴۱: گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی
غزل شماره ۲۶۴۲: زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی
غزل شماره ۲۶۴۳: ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی
غزل شماره ۲۶۴۴: یک روز مرا بر لب خود میر نکردی
غزل شماره ۲۶۴۵: بخوردم از کف دلبر شرابی
غزل شماره ۲۶۴۶: چه باشد گر چو عقل و جان نخسبی
غزل شماره ۲۶۴۷: دلا چون واقف اسرار گشتی
غزل شماره ۲۶۴۸: دریغا کز میان ای یار رفتی
غزل شماره ۲۶۴۹: منم فانی و غرقه در ثبوتی
غزل شماره ۲۶۵۰: تو آن ماهی که در گردون نگنجی
غزل شماره ۲۶۵۱: کریما تو گلی یا جمله قندی
غزل شماره ۲۶۵۲: نگارا تو در اندیشه درازی
غزل شماره ۲۶۵۳: گر این سلطان ما را بنده باشی
غزل شماره ۲۶۵۴: ببین این فتح ز استفتاح تا کی
غزل شماره ۲۶۵۵: تو نقشی نقش بندان را چه دانی
غزل شماره ۲۶۵۶: نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شماره ۲۶۵۷: دلا تا نازکی و نازنینی
غزل شماره ۲۶۵۸: اگر درد مرا درمان فرستی
غزل شماره ۲۶۵۹: کسی کاو را بود در طبع سستی
غزل شماره ۲۶۶۰: چرا ز اندیشهای بیچاره گشتی؟
غزل شماره ۲۶۶۱: کجا شد عهد و پیمانی که کردی
غزل شماره ۲۶۶۲: دلا رو رو همان خون شو که بودی
غزل شماره ۲۶۶۳: مرا چون ناف بر مستی بریدی
غزل شماره ۲۶۶۴: از این تنگین قفس جانا پریدی
غزل شماره ۲۶۶۵: صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۶۶: به تن این جا به باطن در چه کاری
غزل شماره ۲۶۶۷: مبارک باد بر ما این عروسی
غزل شماره ۲۶۶۸: خبر واده کز این دنیای فانی
غزل شماره ۲۶۶۹: برفتیم ای عقیق لامکانی
غزل شماره ۲۶۷۰: خوشی آخر بگو ای یار چونی
غزل شماره ۲۶۷۱: بر من نیستی یارا کجایی
غزل شماره ۲۶۷۲: دلا در روزه مهمان خدایی
غزل شماره ۲۶۷۳: سؤالی دارم ای خواجه خدایی
غزل شماره ۲۶۷۴: هلا ای آب حیوان از نوایی
غزل شماره ۲۶۷۵: بیاموز از پیمبر کیمیایی
غزل شماره ۲۶۷۶: سبک بنواز ای مطرب ربایی
غزل شماره ۲۶۷۷: سلام علیک ای مقصود هستی
غزل شماره ۲۶۷۸: اگر خورشید جاویدان نگشتی
غزل شماره ۲۶۷۹: ز ما برگشتی و با گل فتادی
غزل شماره ۲۶۸۰: چنین باشد چنین گوید منادی
غزل شماره ۲۶۸۱: کجا شد عهد و پیمان را چه کردی
غزل شماره ۲۶۸۲: به بخت و طالع ما ای افندی
غزل شماره ۲۶۸۳: نگارا تو گلی یا جمله قندی
غزل شماره ۲۶۸۴: شنودم من که چاکر را ستودی
غزل شماره ۲۶۸۵: دگرباره شه ساقی رسیدی
غزل شماره ۲۶۸۶: اگر یار مرا از من برآری
غزل شماره ۲۶۸۷: صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۸۸: صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۸۹: منم غرقه درون جوی باری
غزل شماره ۲۶۹۰: چو عشق آمد که جان با من سپاری
غزل شماره ۲۶۹۱: نگفتم دوش ای زین بخاری
غزل شماره ۲۶۹۲: به جان تو پس گردن نخاری
غزل شماره ۲۶۹۳: به تن با ما، به دل در مرغزاری
غزل شماره ۲۶۹۴: مرا بگرفت روحانی نگاری
غزل شماره ۲۶۹۵: متاز ای دل سوی دریای ناری
غزل شماره ۲۶۹۶: مرا در خنده میآرد بهاری
غزل شماره ۲۶۹۷: بدید این دل درون دل بهاری
غزل شماره ۲۶۹۸: خداوندا زکات شهریاری
غزل شماره ۲۶۹۹: ندارد مجلس ما بیتو نوری
غزل شماره ۲۷۰۰: ز هر چیزی ملول است آن فضولی
غزل شماره ۲۷۰۱: مرا هر لحظه قربان است جانی
غزل شماره ۲۷۰۲: مگیر ای ساقی از مستان کرانی
غزل شماره ۲۷۰۳: ز مهجوران نمیجویی نشانی
غزل شماره ۲۷۰۴: برون کن سر که جان سرخوشانی
غزل شماره ۲۷۰۵: مرا هر لحظه منزل آسمانی
غزل شماره ۲۷۰۶: چه دلشادم به دلدار خدایی
غزل شماره ۲۷۰۷: کجایید ای شهیدان خدایی
غزل شماره ۲۷۰۸: تو هر روزی از آن پشته برآیی
غزل شماره ۲۷۰۹: دلاراما چنین زیبا چرایی
غزل شماره ۲۷۱۰: بیا ای غم که تو بس باوفایی
غزل شماره ۲۷۱۱: بیا ای یار کامروز آن مایی
غزل شماره ۲۷۱۲: بیا جانا که امروز آن مایی
غزل شماره ۲۷۱۳: چنان گشتم ز مستی و خرابی
غزل شماره ۲۷۱۴: چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
غزل شماره ۲۷۱۵: مرا اندر جگر بنشست خاری
غزل شماره ۲۷۱۶: بگفتم با دلم آخر قراری
غزل شماره ۲۷۱۷: تو جانا بیوصالش در چه کاری
غزل شماره ۲۷۱۸: بیا ای آنک سلطان جمالی
غزل شماره ۲۷۱۹: مگر تو یوسفان را دلستانی
غزل شماره ۲۷۲۰: تو تا بنشستهای بر دار فانی
غزل شماره ۲۷۲۱: نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شماره ۲۷۲۲: به کوی دل فرورفتم زمانی
غزل شماره ۲۷۲۳: دیدی که چه کرد یار ما؟ دیدی؟
غزل شماره ۲۷۲۴: روز ار دو هزار بار میآیی
غزل شماره ۲۷۲۵: مندیش از آن بت مسیحایی
غزل شماره ۲۷۲۶: ای دیده ز نم زبون نگشتی
غزل شماره ۲۷۲۷: گر وسوسه ره دهی به گوشی
غزل شماره ۲۷۲۸: باغ است و بهار و سرو عالی
غزل شماره ۲۷۲۹: با این همه مهر و مهربانی
غزل شماره ۲۷۳۰: آورد خبر شکرستانی
غزل شماره ۲۷۳۱: بشنیده بدم که جان جانی
غزل شماره ۲۷۳۲: ای ساقی باده معانی
غزل شماره ۲۷۳۳: ای وصل تو آب زندگانی
غزل شماره ۲۷۳۴: ای بیتو حرام زندگانی
غزل شماره ۲۷۳۵: برجه که بهار زد صلایی
غزل شماره ۲۷۳۶: چون سوی برادری بپویی
غزل شماره ۲۷۳۷: مجلس چو چراغ و تو چو آبی
غزل شماره ۲۷۳۸: من پار بخوردهام شرابی
غزل شماره ۲۷۳۹: ای یار یگانه چند خسبی
غزل شماره ۲۷۴۰: بازم صنما چه میفریبی
غزل شماره ۲۷۴۱: ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۴۲: ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۴۳: رو رو که از این جهان گذشتی
غزل شماره ۲۷۴۴: روز طرب است و سال شادی
غزل شماره ۲۷۴۵: آخر گل و خار را بدیدی
غزل شماره ۲۷۴۶: آن را که به لطف سر بخاری
غزل شماره ۲۷۴۷: خضری به میان سینه داری
غزل شماره ۲۷۴۸: میآید سنجق بهاری
غزل شماره ۲۷۴۹: ای چشم و چراغ شهریاری
غزل شماره ۲۷۵۰: ای جان و جهان چه میگریزی
غزل شماره ۲۷۵۱: از قصه حال ما نپرسی
غزل شماره ۲۷۵۲: ای دلبر بیدلان صوفی
غزل شماره ۲۷۵۳: ای آنک تو شاه مطربانی
غزل شماره ۲۷۵۴: روزی که مرا ز من ستانی
غزل شماره ۲۷۵۵: چون عشق کند شکرفشانی
غزل شماره ۲۷۵۶: ای وصل تو اصل شادمانی
غزل شماره ۲۷۵۷: کژزخمه مباش تا توانی
غزل شماره ۲۷۵۸: مست می عشق را حیا نی
غزل شماره ۲۷۵۹: گویم سخن لب تو یا نی
غزل شماره ۲۷۶۰: با دل گفتم چرا چنینی
غزل شماره ۲۷۶۱: در خون دلم رسید فتوی
غزل شماره ۲۷۶۲: در عشق هر آنک شد فدایی
غزل شماره ۲۷۶۳: عشق است دلاور و فدایی
غزل شماره ۲۷۶۴: ماها چو به چرخ دل برآیی
غزل شماره ۲۷۶۵: آن شمع چو شد طرب فزایی
غزل شماره ۲۷۶۶: ای بیتو محال جان فزایی
غزل شماره ۲۷۶۷: گر یار لطیف و باوفایی
غزل شماره ۲۷۶۸: ساقی انصاف خوش لقایی
غزل شماره ۲۷۶۹: برخیز و بزن یکی نوایی
غزل شماره ۲۷۷۰: رخها بنگر تو زعفرانی
غزل شماره ۲۷۷۱: ای قلب و درست را روایی
غزل شماره ۲۷۷۲: ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۷۳: با یار بساز تا توانی
غزل شماره ۲۷۷۴: در فنای محض افشانند مردان آستی
غزل شماره ۲۷۷۵: مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی
غزل شماره ۲۷۷۶: ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی
غزل شماره ۲۷۷۷: شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی
غزل شماره ۲۷۷۸: ای خدایی که مفرح بخش رنجوران توی
غزل شماره ۲۷۷۹: بانگ میزن ای منادی بر سر هر دستهای
غزل شماره ۲۷۸۰: در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
غزل شماره ۲۷۸۱: ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
غزل شماره ۲۷۸۲: گر شراب عشق کار جان حیوانیستی
غزل شماره ۲۷۸۳: ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
غزل شماره ۲۷۸۴: در جهان گر بازجویی نیست بیسودا سری
غزل شماره ۲۷۸۵: گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی
غزل شماره ۲۷۸۶: آتشینا آب حیوان از کجا آوردهای
غزل شماره ۲۷۸۷: ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای
غزل شماره ۲۷۸۸: آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای
غزل شماره ۲۷۸۹: پیش شمع نور جان دل هست چون پروانهای
غزل شماره ۲۷۹۰: بار دیگر ملتی برساختی برساختی
غزل شماره ۲۷۹۱: هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی
غزل شماره ۲۷۹۲: سر نهاده بر قدمهای بت چین نیستی
غزل شماره ۲۷۹۳: این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی
غزل شماره ۲۷۹۴: ای ملامت گر تو عاشق را سبک پنداشتی
غزل شماره ۲۷۹۵: ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی
غزل شماره ۲۷۹۶: ای که جانها خاک پایت صورت اندیش آمدی
غزل شماره ۲۷۹۷: تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری
غزل شماره ۲۷۹۸: در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری
غزل شماره ۲۷۹۹: بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری
غزل شماره ۲۸۰۰: در میان جان نشین کامروز جان دیگری
غزل شماره ۲۸۰۱: عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی
غزل شماره ۲۸۰۲: آخر ای دلبر تو ما را مینجویی اندکی
غزل شماره ۲۸۰۳: ساقیا شد عقلها هم خانه دیوانگی
غزل شماره ۲۸۰۴: چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی
غزل شماره ۲۸۰۵: ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای
غزل شماره ۲۸۰۶: آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
غزل شماره ۲۸۰۷: گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی
غزل شماره ۲۸۰۸: گرچه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی
غزل شماره ۲۸۰۹: ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی
غزل شماره ۲۸۱۰: ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی
غزل شماره ۲۸۱۱: از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی
غزل شماره ۲۸۱۲: ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای
غزل شماره ۲۸۱۳: اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی
غزل شماره ۲۸۱۴: خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری
غزل شماره ۲۸۱۵: بمشو همره مرغان که چنین بیپر و بالی
غزل شماره ۲۸۱۶: که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی
غزل شماره ۲۸۱۷: مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی
غزل شماره ۲۸۱۸: صنما چونک فریبی همه عیار فریبی
غزل شماره ۲۸۱۹: اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
غزل شماره ۲۸۲۰: چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی
غزل شماره ۲۸۲۱: تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری
غزل شماره ۲۸۲۲: تو فقیری تو فقیری تو فقیر ابن فقیری
غزل شماره ۲۸۲۳: ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی
غزل شماره ۲۸۲۴: مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی
غزل شماره ۲۸۲۵: مثل ذره روزن همگان گشته هوایی
غزل شماره ۲۸۲۶: همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی
غزل شماره ۲۸۲۷: بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
غزل شماره ۲۸۲۸: خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری
غزل شماره ۲۸۲۹: تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری
غزل شماره ۲۸۳۰: هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
غزل شماره ۲۸۳۱: چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
غزل شماره ۲۸۳۲: صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی
غزل شماره ۲۸۳۳: سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری
غزل شماره ۲۸۳۴: به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
غزل شماره ۲۸۳۵: ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی
غزل شماره ۲۸۳۶: به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی
غزل شماره ۲۸۳۷: هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
غزل شماره ۲۸۳۸: صفت خدای داری چو به سینهای درآیی
غزل شماره ۲۸۳۹: بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی
غزل شماره ۲۸۴۰: منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
غزل شماره ۲۸۴۱: به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی
غزل شماره ۲۸۴۲: بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی
غزل شماره ۲۸۴۳: هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی
غزل شماره ۲۸۴۴: تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی
غزل شماره ۲۸۴۵: بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی
غزل شماره ۲۸۴۶: چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی
غزل شماره ۲۸۴۷: دل بیقرار را گو که چو مستقر نداری
غزل شماره ۲۸۴۸: سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری
غزل شماره ۲۸۴۹: ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری
غزل شماره ۲۸۵۰: ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی
غزل شماره ۲۸۵۱: شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
غزل شماره ۲۸۵۲: چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی
غزل شماره ۲۸۵۳: تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی
غزل شماره ۲۸۵۴: برسید لک لک جان که بهار شد کجایی
غزل شماره ۲۸۵۵: هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی
غزل شماره ۲۸۵۶: صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی
غزل شماره ۲۸۵۷: چه جمال جان فزایی که میان جان مایی
غزل شماره ۲۸۵۸: صنما تو همچو آتش قدح مدام داری
غزل شماره ۲۸۵۹: برو ای عشق که تا شحنه خوبان شدهای
غزل شماره ۲۸۶۰: هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی
غزل شماره ۲۸۶۱: چند روز است که شطرنج عجب میبازی
غزل شماره ۲۸۶۲: هله هشدار که با بیخبران نستیزی
غزل شماره ۲۸۶۳: وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی
غزل شماره ۲۸۶۴: به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی
غزل شماره ۲۸۶۵: در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی
غزل شماره ۲۸۶۶: گر گریزی به ملولی ز من سودایی
غزل شماره ۲۸۶۷: نیستی عاشق ای جلف شکم خوار گدای
غزل شماره ۲۸۶۸: در دلت چیست عجب که چو شکر میخندی
غزل شماره ۲۸۶۹: هست اندر غم تو دلشده دانشمندی
غزل شماره ۲۸۷۰: ای دریغا در این خانه دمی بگشودی
غزل شماره ۲۸۷۱: به دغل کی بگزیند دل یارم یاری
غزل شماره ۲۸۷۲: مرغ اندیشه که اندر همه دلها بپری
غزل شماره ۲۸۷۳: رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری
غزل شماره ۲۸۷۴: سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری
غزل شماره ۲۸۷۵: نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری
غزل شماره ۲۸۷۶: شکنی شیشه مردم گرو از من گیری
غزل شماره ۲۸۷۷: بر یکی بوسه حقستت که چنان میلرزی
غزل شماره ۲۸۷۸: هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی
غزل شماره ۲۸۷۹: ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی
غزل شماره ۲۸۸۰: به حق و حرمت آنکه همگان را جانی
غزل شماره ۲۸۸۱: گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی
غزل شماره ۲۸۸۲: تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی
غزل شماره ۲۸۸۳: چه حریصی که مرا بیخور و بیخواب کنی
غزل شماره ۲۸۸۴: به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
غزل شماره ۲۸۸۵: هله آن به که خوری این می و از دست روی
غزل شماره ۲۸۸۶: اگر امشب بر من باشی و خانه نروی
غزل شماره ۲۸۸۷: بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
غزل شماره ۲۸۸۸: به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی
غزل شماره ۲۸۸۹: ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی
غزل شماره ۲۸۹۰: سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی
غزل شماره ۲۸۹۱: هر کی از نیستی آید به سوی او خبری
غزل شماره ۲۸۹۲: ای شه جاودانی وی مه آسمانی
غزل شماره ۲۸۹۳: قدر غم گر چشم سر بگریستی
غزل شماره ۲۸۹۴: با چنین رفتن به منزل کی رسی
غزل شماره ۲۸۹۵: چارهای کو بهتر از دیوانگی
غزل شماره ۲۸۹۶: قره العین منی ای جان بلی
غزل شماره ۲۸۹۷: بوی باغ و گلستان آید همی
غزل شماره ۲۸۹۸: هر دم ای دل سوی جانان میروی
غزل شماره ۲۸۹۹: بار دیگر عزم رفتن کردهای
غزل شماره ۲۹۰۰: بوی مشکی در جهان افکندهای
غزل شماره ۲۹۰۱: فارغم گر گشت دل آوارهای
غزل شماره ۲۹۰۲: ای درآورده جهانی را ز پای
غزل شماره ۲۹۰۳: باوفا یارا جفا آموختی
غزل شماره ۲۹۰۴: عاقبت از عاشقان بگریختی
غزل شماره ۲۹۰۵: اندرآ در خانه یارا ساعتی
غزل شماره ۲۹۰۶: گوید آن دلبر که چون همدل شدی
غزل شماره ۲۹۰۷: آفتابا سوی مه رویان شدی
غزل شماره ۲۹۰۸: باوفاتر گشت یارم اندکی
غزل شماره ۲۹۰۹: هست امروز آنچ میباید بلی
غزل شماره ۲۹۱۰: باز گردد عاقبت این در بلی
غزل شماره ۲۹۱۱: طبع چیزی نو به نو خواهد همی
غزل شماره ۲۹۱۲: با من ای عشق امتحانها میکنی
غزل شماره ۲۹۱۳: باز چون گل سوی گلشن میروی
غزل شماره ۲۹۱۴: ناگهان اندر دویدم پیش وی
غزل شماره ۲۹۱۵: خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
غزل شماره ۲۹۱۶: مرحبا ای پرده تو آن پردهای
غزل شماره ۲۹۱۷: هیچ خمری بیخماری دیدهای
غزل شماره ۲۹۱۸: میزنم حلقه در هر خانهای
غزل شماره ۲۹۱۹: گر سران را بیسری درواستی
غزل شماره ۲۹۲۰: ای بهار سبز و تر شاد آمدی
غزل شماره ۲۹۲۱: ساقی این جا هست ای مولا؟ بلی
غزل شماره ۲۹۲۲: هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می
غزل شماره ۲۹۲۳: باد بین اندر سرم از بادهای
غزل شماره ۲۹۲۴: آه از عشق جمال حورهای
غزل شماره ۲۹۲۵: ای دلی کز گلشکر پروردهای
غزل شماره ۲۹۲۶: گر در آب و گر در آتش میروی
غزل شماره ۲۹۲۷: ز کجا آمدهای میدانی
غزل شماره ۲۹۲۸: آنچ در سینه نهان میداری
غزل شماره ۲۹۲۹: ای خیالی که به دل میگذری
غزل شماره ۲۹۳۰: تو چرا جمله نبات و شکری
غزل شماره ۲۹۳۱: از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی
غزل شماره ۲۹۳۲: چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی
غزل شماره ۲۹۳۳: ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی
غزل شماره ۲۹۳۴: گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی
غزل شماره ۲۹۳۵: گرچه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی
غزل شماره ۲۹۳۶: ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
غزل شماره ۲۹۳۷: از بهر مرغ خانه چون خانهای بسازی
غزل شماره ۲۹۳۸: آن مه چو در دل آید او را عجب شناسی
غزل شماره ۲۹۳۹: ما را مسلم آمد هم عیش و هم عروسی
غزل شماره ۲۹۴۰: چون زخمه رجا را بر تار میکشانی
غزل شماره ۲۹۴۱: ای گوهر خدایی آیینه معانی
غزل شماره ۲۹۴۲: اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی
غزل شماره ۲۹۴۳: گرمی مجوی الا از سوزش درونی
غزل شماره ۲۹۴۴: ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی
غزل شماره ۲۹۴۵: ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی
غزل شماره ۲۹۴۶: دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی
غزل شماره ۲۹۴۷: یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
غزل شماره ۲۹۴۸: ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
غزل شماره ۲۹۴۹: در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی
غزل شماره ۲۹۵۰: ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی
غزل شماره ۲۹۵۱: زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری
غزل شماره ۲۹۵۲: گر از شراب دوشین در سر خمار داری
غزل شماره ۲۹۵۳: بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری
غزل شماره ۲۹۵۴: گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری
غزل شماره ۲۹۵۵: چون روی آتشین را یک دم تو مینپوشی
غزل شماره ۲۹۵۶: دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی
غزل شماره ۲۹۵۷: اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی
غزل شماره ۲۹۵۸: مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی
غزل شماره ۲۹۵۹: ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی
غزل شماره ۲۹۶۰: رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
غزل شماره ۲۹۶۱: در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
غزل شماره ۲۹۶۲: با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
غزل شماره ۲۹۶۳: میزن سهتا که یکتا گشتم مکن دوتایی
غزل شماره ۲۹۶۴: دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی
غزل شماره ۲۹۶۵: ای برده اختیارم تو اختیار مایی
غزل شماره ۲۹۶۶: هر چند بیگه آیی بیگاه خیز مایی
غزل شماره ۲۹۶۷: آمد ز نای دولت بار دگر نوایی
غزل شماره ۲۹۶۸: ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی
غزل شماره ۲۹۶۹: بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
غزل شماره ۲۹۷۰: با صد هزار دستان آمد خیال یاری
غزل شماره ۲۹۷۱: اندر قمارخانه چون آمدی به بازی
غزل شماره ۲۹۷۲: ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای
غزل شماره ۲۹۷۳: ای از جمال حسن تو عالم نشانهای
غزل شماره ۲۹۷۴: آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی
غزل شماره ۲۹۷۵: هر روز بامداد به آیین دلبری
غزل شماره ۲۹۷۶: شد جادوی حرام و حق از جادوی بری
غزل شماره ۲۹۷۷: هر روز بامداد درآید یکی پری
غزل شماره ۲۹۷۸: ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
غزل شماره ۲۹۷۹: هر روز بامداد طلبکار ما توی
غزل شماره ۲۹۸۰: آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی
غزل شماره ۲۹۸۱: ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی
غزل شماره ۲۹۸۲: ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شماره ۲۹۸۳: ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شماره ۲۹۸۴: ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
غزل شماره ۲۹۸۵: مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای
غزل شماره ۲۹۸۶: ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای
غزل شماره ۲۹۸۷: ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
غزل شماره ۲۹۸۸: هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی
غزل شماره ۲۹۸۹: رویش ندیده پس مکنیدم ملامتی
غزل شماره ۲۹۹۰: جان خاک آن مهی که خداش است مشتری
غزل شماره ۲۹۹۱: ای عشق پرده در که تو در زیر چادری
غزل شماره ۲۹۹۲: ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری
غزل شماره ۲۹۹۳: شاها بکش قطار که شهوار میکشی
غزل شماره ۲۹۹۴: ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی
غزل شماره ۲۹۹۵: اندر میان جمع چه جان است آن یکی
غزل شماره ۲۹۹۶: گر من ز دست بازی هر غم پژولمی
غزل شماره ۲۹۹۷: ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی
غزل شماره ۲۹۹۸: سوگند خوردهای که از این پس جفا کنی
غزل شماره ۲۹۹۹: تا چند از فراق مرا کار بشکنی
غزل شماره ۳۰۰۰: ساقی بیار باده سغراق ده منی
غزل شماره ۳۰۰۱: ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
غزل شماره ۳۰۰۲: شوری فتاد در فلک ای مه چه شستهای
غزل شماره ۳۰۰۳: ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی
غزل شماره ۳۰۰۴: بزم و شراب لعل و خرابات و کافری
غزل شماره ۳۰۰۵: آن دل که گم شدهست هم از جان خویش جوی
غزل شماره ۳۰۰۶: سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری
غزل شماره ۳۰۰۷: دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی
غزل شماره ۳۰۰۸: خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی
غزل شماره ۳۰۰۹: آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی
غزل شماره ۳۰۱۰: روی من از روی تو دارد صد روشنی
غزل شماره ۳۰۱۱: هر نفسی از درون دلبر روحانیی
غزل شماره ۳۰۱۲: ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای
غزل شماره ۳۰۱۳: یار در آخرزمان کرد طرب سازیی
غزل شماره ۳۰۱۴: رو که به مهمان تو مینروم ای اخی
غزل شماره ۳۰۱۵: جان و جهان میروی جان و جهان میبری
غزل شماره ۳۰۱۶: بازرهان خلق را از سر و از سرکشی
غزل شماره ۳۰۱۷: لاله ستانست از عکس تو هر شورهای
غزل شماره ۳۰۱۸: ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری
غزل شماره ۳۰۱۹: ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی
غزل شماره ۳۰۲۰: پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی
غزل شماره ۳۰۲۱: شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
غزل شماره ۳۰۲۲: گفت مرا آن طبیب: «رو، ترشی خوردهای»
غزل شماره ۳۰۲۳: قصر بود روح ما نی تل ویرانهای
غزل شماره ۳۰۲۴: بستگی این سماع هست ز بیگانهای
غزل شماره ۳۰۲۵: جای دگر بودهای زانک تهی رودهای
غزل شماره ۳۰۲۶: خیره چرا گشتهای خواجه مگر عاشقی
غزل شماره ۳۰۲۷: نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
غزل شماره ۳۰۲۸: ای صنم گلزاری چند مرا آزاری
غزل شماره ۳۰۲۹: آه که دلم برد غمزههای نگاری
غزل شماره ۳۰۳۰: سلمک الله نیست مثل تو یاری
غزل شماره ۳۰۳۱: خوشدلم از یار همچنانک تو دیدی
غزل شماره ۳۰۳۲: از پگه ای یار زان عقار سمایی
غزل شماره ۳۰۳۳: چند دویدم سوی افندی
غزل شماره ۳۰۳۴: میرسد ای جان باد بهاری
غزل شماره ۳۰۳۵: دوش همه شب دوش همه شب
غزل شماره ۳۰۳۶: گاه چو اشتر در وحل آیی
غزل شماره ۳۰۳۷: به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی
غزل شماره ۳۰۳۸: ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی
غزل شماره ۳۰۳۹: هزار جان مقدس هزار گوهر کانی
غزل شماره ۳۰۴۰: چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی
غزل شماره ۳۰۴۱: اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
غزل شماره ۳۰۴۲: چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری
غزل شماره ۳۰۴۳: ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی
غزل شماره ۳۰۴۴: گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی
غزل شماره ۳۰۴۵: من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی
غزل شماره ۳۰۴۶: چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی
غزل شماره ۳۰۴۷: به جان تو ای طایی که سوی ما بازآیی
غزل شماره ۳۰۴۸: تو آسمان منی من زمین به حیرانی
غزل شماره ۳۰۴۹: ربود عقل و دلم را جمال آن عربی
غزل شماره ۳۰۵۰: خدایگان جمال و خلاصه خوبی
غزل شماره ۳۰۵۱: به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی
غزل شماره ۳۰۵۲: چه باده بود که در دور از بگه دادی
غزل شماره ۳۰۵۳: ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی
غزل شماره ۳۰۵۴: منم که کار ندارم به غیر بیکاری
غزل شماره ۳۰۵۵: بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری
غزل شماره ۳۰۵۶: خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری
غزل شماره ۳۰۵۷: اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
غزل شماره ۳۰۵۸: ز بامداد درآورد دلبرم جامی
غزل شماره ۳۰۵۹: چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی
غزل شماره ۳۰۶۰: نهان شدند معانی ز یار بیمعنی
غزل شماره ۳۰۶۱: اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
غزل شماره ۳۰۶۲: اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی
غزل شماره ۳۰۶۳: به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
غزل شماره ۳۰۶۴: ز بامداد دلم میپرد به سودایی
غزل شماره ۳۰۶۵: شدم به سوی چه آب همچو سقایی
غزل شماره ۳۰۶۶: رسید ترکم با چهرههای گل وردی
غزل شماره ۳۰۶۷: تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری
غزل شماره ۳۰۶۸: فرست باده جان را به رسم دلداری
غزل شماره ۳۰۶۹: نگاهبان دو دیدهست چشم دلداری
غزل شماره ۳۰۷۰: اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری
غزل شماره ۳۰۷۱: دلا همای وصالی بپر چرا نپری
غزل شماره ۳۰۷۲: به من نگر که به جز من به هر کی درنگری
غزل شماره ۳۰۷۳: بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری
غزل شماره ۳۰۷۴: مسلم آمد یار مرا دل افروزی
غزل شماره ۳۰۷۵: بیا بیا که تو از نادرات ایامی
غزل شماره ۳۰۷۶: بلندتر شدهست آفتاب انسانی
غزل شماره ۳۰۷۷: ایا مربی جان از صداع جان چونی
غزل شماره ۳۰۷۸: ز آب تشنه گرفتهست خشم میبینی
غزل شماره ۳۰۷۹: بیامدیم دگربار سوی مولایی
غزل شماره ۳۰۸۰: تو نور دیده جان یا دو دیده مایی
غزل شماره ۳۰۸۱: تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی
غزل شماره ۳۰۸۲: رهید جان دوم از خودی و از هستی
غزل شماره ۳۰۸۳: بیا بیا که چو آب حیات درخوردی
غزل شماره ۳۰۸۴: به جان تو که بگویی وطن کجا داری
غزل شماره ۳۰۸۵: به حق آنک تو جان و جهان جانداری
غزل شماره ۳۰۸۶: شبی که دررسد از عشق پیک بیداری
غزل شماره ۳۰۸۷: اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری
غزل شماره ۳۰۸۸: حرام گشت از این پس فغان و غمخواری
غزل شماره ۳۰۸۹: به اهل پرده اسرارها ببر خبری
غزل شماره ۳۰۹۰: بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی
غزل شماره ۳۰۹۱: اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
غزل شماره ۳۰۹۲: هزار جان مقدس فدای سلطانی
غزل شماره ۳۰۹۳: نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی
غزل شماره ۳۰۹۴: بگو به جان مسافر ز رنجها چونی
غزل شماره ۳۰۹۵: از این درخت بدان شاخ و بر نمیبینی
غزل شماره ۳۰۹۶: ز بامداد دلم میجهد به سودایی
غزل شماره ۳۰۹۷: بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
غزل شماره ۳۰۹۸: ترش ترش بنشستی بهانه دربستی
غزل شماره ۳۰۹۹: بداد پندم استاد عشق ز استادی
غزل شماره ۳۱۰۰: ببست خواب مرا جاودانه دلداری
غزل شماره ۳۱۰۱: کسی که باده خورد بامداد زین ساقی
غزل شماره ۳۱۰۲: برست جان و دلم از خودی و از هستی
غزل شماره ۳۱۰۳: پدید گشت یکی آهوی در این وادی
غزل شماره ۳۱۰۴: طواف کعبه دل کن اگر دلی داری
غزل شماره ۳۱۰۵: ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی
غزل شماره ۳۱۰۶: فرست باده جان را به رسم دلداری
غزل شماره ۳۱۰۷: میان تیرگی خواب و نور بیداری
غزل شماره ۳۱۰۸: به دست هجر تو زارم تو نیز میدانی
غزل شماره ۳۱۰۹: کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی
غزل شماره ۳۱۱۰: جان جان مایی، خوشتر از حلوایی
غزل شماره ۳۱۱۱: تو چنین نبودی تو چنین چرایی
غزل شماره ۳۱۱۲: تو خدای خویی تو صفات هویی
غزل شماره ۳۱۱۳: نه ز عاقلانم که ز من بگیری
غزل شماره ۳۱۱۴: عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری
غزل شماره ۳۱۱۵: در لطف اگر بروی شاه همه چمنی
غزل شماره ۳۱۱۶: دلا گر مرا تو ببینی ندانی
غزل شماره ۳۱۱۷: پذیرفت این دل ز عشقت خرابی
غزل شماره ۳۱۱۸: نگارا، چرا قول دشمن شنیدی؟!
غزل شماره ۳۱۱۹: نشانت کی جوید که تو بینشانی
غزل شماره ۳۱۲۰: اگر چه لطیفی و زیبالقایی
غزل شماره ۳۱۲۱: هم ایثار کردی هم ایثار گفتی
غزل شماره ۳۱۲۲: الا میر خوبان هلا تا نرنجی
غزل شماره ۳۱۲۳: به حیلت تو خواهی که در را ببندی
غزل شماره ۳۱۲۴: چو عشقش برآرد سر از بیقراری
غزل شماره ۳۱۲۵: بتا گر مرا تو ببینی ندانی
غزل شماره ۳۱۲۶: گل سرخ دیدم شدم زعفرانی
غزل شماره ۳۱۲۷: عجیبالعجایب توی در کیایی
غزل شماره ۳۱۲۸: تو هر چند صدری شه مجلسی
غزل شماره ۳۱۲۹: رضیت بما قسمالله لی
غزل شماره ۳۱۳۰: تماشا مرو نک تماشا توی
غزل شماره ۳۱۳۱: الا هات حمرا کالعندم
غزل شماره ۳۱۳۲: خواهیم یارا کامشب نخسپی
غزل شماره ۳۱۳۳: حدی نداری در خوش لقایی
غزل شماره ۳۱۳۴: تو جان مایی، ماه سمایی
غزل شماره ۳۱۳۵: با چرخ گردان تیره هوایی
غزل شماره ۳۱۳۶: خواهی ز جنون بویی ببری
غزل شماره ۳۱۳۷: سلطان منی سلطان منی
غزل شماره ۳۱۳۸: آن به که مرا تمکین نکنی
غزل شماره ۳۱۳۹: صنما خرگه توم که بسازی و برکنی
غزل شماره ۳۱۴۰: صنما بر همه جهان تو چو خورشید سروری
غزل شماره ۳۱۴۱: ای خجل از تو شکر و آزادی
غزل شماره ۳۱۴۲: حکم نو کن که شاه دورانی
غزل شماره ۳۱۴۳: مستی و عاشقانه میگویی
غزل شماره ۳۱۴۴: بحر ما را کنار بایستی
غزل شماره ۳۱۴۵: آوخ آوخ چو من وفاداری
غزل شماره ۳۱۴۶: ای دلزار محنت و بلا داری
غزل شماره ۳۱۴۷: ساقیا ساقیا روا داری
غزل شماره ۳۱۴۸: تا شدستی امیر چوگانی
غزل شماره ۳۱۴۹: مستم از بادههای پنهانی
غزل شماره ۳۱۵۰: من مرید توم مراد توی
غزل شماره ۳۱۵۱: چند اندر میان غوغایی
غزل شماره ۳۱۵۲: گرچه تو نیم شب رسیدستی
غزل شماره ۳۱۵۳: ز اول بامداد سر مستی
غزل شماره ۳۱۵۴: ز اول بامداد سرمستی
غزل شماره ۳۱۵۵: در غم یار یار بایستی
غزل شماره ۳۱۵۶: در غم یار، یار بایستی
غزل شماره ۳۱۵۷: آنکه چون ابر خواند کف ترا
غزل شماره ۳۱۵۸: رو، مسلم تراست بیکاری
غزل شماره ۳۱۵۹: زندگانی مجلس سامی
غزل شماره ۳۱۶۰: جان جانی و جان صد جانی
غزل شماره ۳۱۶۱: خامشی ناطقی مگر جانی
غزل شماره ۳۱۶۲: ای که مستک شدی و میگویی
غزل شماره ۳۱۶۳: عشق در کفر کرد اظهاری
غزل شماره ۳۱۶۴: مست و خوشی باده کجا خوردهای؟
غزل شماره ۳۱۶۵: جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
غزل شماره ۳۱۶۶: ای دل سرمست، کجا میپری؟
غزل شماره ۳۱۶۷: از مه من مست دو صد مشتری
غزل شماره ۳۱۶۸: یا ملک المغرب والمشرقی
غزل شماره ۳۱۶۹: گر نه شکار غم دلدارمی
غزل شماره ۳۱۷۰: ای که تو از عالم ما میروی
غزل شماره ۳۱۷۱: خشم مرو خواجه! پشیمان شوی
غزل شماره ۳۱۷۲: ای که ازین تنگ قفس میپری
غزل شماره ۳۱۷۳: باده ده، ای ساقی هر متقی
غزل شماره ۳۱۷۴: صد دل و صد جان بدمی دادمی
غزل شماره ۳۱۷۵: کار به پیری و جوانیستی
غزل شماره ۳۱۷۶: کردم با کان گهر آشتی
غزل شماره ۳۱۷۷: آدمیی، آدمیی، آدمی
غزل شماره ۳۱۷۸: در دل من پرده نو میزنی
غزل شماره ۳۱۷۹: این طریق دارهم یا سندی و سیدی
غزل شماره ۳۱۸۰: اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی
غزل شماره ۳۱۸۱: ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی
غزل شماره ۳۱۸۲: بغداد همانست که دیدی و شنیدی
غزل شماره ۳۱۸۳: ای جان، چندان خوبی، نوباوه یعقوبی
غزل شماره ۳۱۸۴: کسی کو را بود خلق خدایی
غزل شماره ۳۱۸۵: عزیزی و کریم و لطف داری
غزل شماره ۳۱۸۶: بگو ای تازه رو، کم کن ملولی
غزل شماره ۳۱۸۷: اتیالنیروز مسرورالجنان
غزل شماره ۳۱۸۸: ادر کاسی و دعنی عن فنونی
غزل شماره ۳۱۸۹: یا ساقی اسقنی براح
غزل شماره ۳۱۹۰: سلبالعشق فادی، حصلالیوم مرادی
غزل شماره ۳۱۹۱: کالی تیشی آینو سوای افندی چلبی
غزل شماره ۳۱۹۲: لا یغرنک سد هوس عن رایی
غزل شماره ۳۱۹۳: غدرالعشق فزلت قدمی
غزل شماره ۳۱۹۴: وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری
غزل شماره ۳۱۹۵: درهم شکن چو شیشه خود را، چو مست جامی
غزل شماره ۳۱۹۶: بار منست او بچه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی
غزل شماره ۳۱۹۷: سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی
غزل شماره ۳۱۹۸: گهی پردهسوزی، گهی پردهداری
غزل شماره ۳۱۹۹: الام طماعیة العاذل
غزل شماره ۳۲۰۰: هذا طبیبی، عند الدوآء
غزل شماره ۳۲۰۱: یا ساقی الحی اسمع سؤالی
غزل شماره ۳۲۰۲: هذا سیدی، هذا سندی
غزل شماره ۳۲۰۳: طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی
غزل شماره ۳۲۰۴: یا ملک المبعث والمحشر
غزل شماره ۳۲۰۵: روزن دل! آه چه خوش روزنی
غزل شماره ۳۲۰۶: اضحکنی بنظرة، قلت له فهکذی
غزل شماره ۳۲۰۷: قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری
غزل شماره ۳۲۰۸: الا فیالغشق تشریفی و عیدی
غزل شماره ۳۲۰۹: نسیت الیوم من عشقی صلاتی
غزل شماره ۳۲۱۰: اتاک الصوم فی حلل السعود
غزل شماره ۳۲۱۱: نسیمالصبح جد بابتشار
غزل شماره ۳۲۱۲: الا یا مالکا رقالزمان
غزل شماره ۳۲۱۳: املا قدح البقا ندیمی!
غزل شماره ۳۲۱۴: یا مالک دمة الزمان
غزل شماره ۳۲۱۵: یا ساقیةالمدام هاتی
غزل شماره ۳۲۱۶: طارت حیلی و زال حیلی
غزل شماره ۳۲۱۷: قالت الکأس ارفعونی کم تحبسونی
غزل شماره ۳۲۱۸: ترکبن طبقا عن طبق مولائی
غزل شماره ۳۲۱۹: اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری
غزل شماره ۳۲۲۰: لا قیالفراش نارا کن هکذا حبیبی
غزل شماره ۳۲۲۱: الا حریم لیلی، علیکم سلامی
غزل شماره ۳۲۲۲: اخرج عنالمکان، یا صارمالزمان
غزل شماره ۳۲۲۳: یا من یزید حسنک حقا تحیری
غزل شماره ۳۲۲۴: یا ویح نفسنا بفوات الفضائل
غزل شماره ۳۲۲۵: یا ملکالمحشر، ترحم لا ترتشی
غزل شماره ۳۲۲۶: قلت له مصیحا یا ملکالمشرق
غزل شماره ۳۲۲۷: یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی
غزل شماره ۳۲۲۸: ایا ملتقی العیش کم تبعدی
غزل شماره ۳۲۲۹: یا ولی نعمتی و سلطانی
غزل شماره ۳۲۳۰: یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: