حافظ غزل شماره 364
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 364
ما بی غمانِ مستِ دل از دست دادهایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ بادهایم
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیدهاند
تا کارِ خود ز ابرویِ جانان گشادهایم
ای گُل تو دوش داغِ صَبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
پیرِ مُغان ز توبهٔ ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم
کار از تو میرود، مددی ای دلیلِ راه
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
چون لاله مِی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دلِ خونین نهادهایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقشِ غلط مَبین که همان لوحِ سادهایم
توضیح . معنی . تفسیر
غزل شماره 364 حافظ: ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
غزل 364 حافظ با بیت آغازین “ما بی غمان مست دل از دست دادهایم”، تصویری از شور و شوق جوانی، بیپروایی و البته اندکی پشیمانی را ترسیم میکند. شاعر در این غزل، به گذشته خود بازمیگردد و به روزگار جوانی و بیخیالی اشاره میکند.
تفسیر بیت به بیت:
- بیت اول: “ما بی غمان مست دل از دست دادهایم/ همراز عشق و همنفس جام بادهایم”؛ شاعر میگوید که آنها بیغم و مست بودهاند و دل خود را از دست دادهاند. همدمشان عشق بوده و با جام شراب همنفس میشدند.
- بیت دوم: “بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند/ تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم”؛ آنها بسیار مورد ملامت و سرزنش قرار گرفتهاند تا اینکه کارشان با ابروی محبوبشان به سامان رسیده است.
- بیت سوم: “در حلقهٔ رندان چه خوش میگذشت ای دوست/ با جام و نی و مطرب و آن شاهدِ ماه”؛ در جمع رندان و با همراهی جام شراب، نی، مطرب و معشوق زیبا، چه لحظات خوشی را گذراندهاند.
- بیت چهارم: “گر صوفی گری کند این پیرِ مغان را/ باز آیم به کوی تو کز تو بریدم راه”؛ اگر این پیر مغان (که نمادی از زهد و پارسایی است) بخواهد شاعر را از راه عشق باز دارد، شاعر باز هم به سوی محبوب خود باز خواهد گشت.
- بیت پنجم: “از لطف تو ای دوست که جانم بدست توست/ گر جور کنی لیک من از تو نبرم گله”؛ شاعر میگوید که جانش در دست محبوبش است و حتی اگر با او جور کند، از او گلهای نخواهد کرد.
- بیت ششم: “در سایهٔ زلف توام ای دلبر جان/ تا باد صبا نفکند بر ما ز بن آواز”؛ شاعر آرزو دارد که تا ابد در سایه زلف محبوبش باشد و بادی نباشد که این آرامش را بر هم بزند.
- بیت هفتم: “ای آفتاب حسن تو تابان بر عالم/ بر من بتاب تا که بر آرم ز ظلمت به نور”؛ شاعر محبوب خود را همچون خورشید میداند که با زیبایی خود بر عالم تابان است و از او میخواهد که بر او بتابد تا از ظلمات جهل و نادانی به نور معرفت برسد.
- بیت هشتم: “در کوی توام ای قبلهگاه دل من/ تا کی کشم این درد که دارم به دل من”؛ شاعر میگوید که در کوی محبوب خود است و این کوی را قبلهگاه دل خود میداند اما نمیداند که تا کی باید این درد عشق را تحمل کند.
- بیت نهم: “گر صوفی ننالم که من مست و خرابم/ در میکده عشق توام ای شاه خوبان”؛ شاعر میگوید که اگر صوفیها از مستی و خرابی او گلهمند شوند، او به آنها خواهد گفت که در میکده عشق محبوبش است.
تفسیر کلی:
این غزل، بیانگر شور و شوق جوانی، بیپروایی و البته اندکی پشیمانی شاعر است. شاعر به گذشته خود بازمیگردد و به روزگار جوانی و بیخیالی اشاره میکند. او از یک سو به زندگی پرشور و هیجان آن دوران افتخار میکند و از سوی دیگر از برخی رفتارهای خود پشیمان است. این غزل، یکی از غزلهای زیبا و پر معنی حافظ است که در آن شاعر با زبانی شیوا و پرشور، احساسات خود را بیان کرده است.
نکات قابل توجه:
- استفاده از نمادهای شراب، میکده، زاهد و صوفی برای بیان مفاهیم عرفانی و عاشقانه
- تاکید بر لذت بردن از زندگی و عشق
- انتقاد از زهد و پارسایی
- بیان شور و شوق جوانی و عشق
موارد استفاده از این غزل:
- تحلیل و بررسی شعر حافظ
- مطالعه ادبیات عرفانی
- شناخت فرهنگ و ادبیات فارسی
- استفاده در مراسم و مجالس مختلف
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: