حافظ غزل شماره 457
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 457
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی
چراغِ دیدهٔ شب زندهدار من گردی
انیسِ خاطر امّیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
از آن عقیق که خونیندلم ز عشوه او
اگر کنم گلهای غمگسار من باشی
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبهٔ احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوار من باشی
شود غزالهٔ خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرضدار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی
من ار چه حافظ شهرم جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 457 حافظ: هزار جهد بکردم که یار من باشی
غزل 457 حافظ یکی از مشهورترین و محبوبترین غزلهای اوست که به موضوع عشق، دلدادگی و تلاش برای رسیدن به معشوق میپردازد. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و احساسات عمیق شاعر که در جستجوی یار و محبوب خود است.
مفهوم کلی غزل:
- عشق و دلدادگی شدید: شاعر در این غزل، شدت عشق و دلدادگی خود را به معشوق بیان میکند.
- تلاش برای رسیدن: شاعر تلاشهای فراوانی برای رسیدن به معشوق کرده است، اما هنوز به مقصود نرسیده است.
- امیدواری: با وجود تمام تلاشها و ناکامیها، شاعر همچنان امیدوار به وصل یار است.
- عشق به عنوان نور و راهنما: عشق برای شاعر مانند نوری است که در تاریکی راه را به او نشان میدهد.
تفسیر بیت به بیت:
- بیت اول: “هزار جهد بکردم که یار من باشی”
شاعر میگوید: هزار تلاش کردم تا تو یار من باشی.
- بیت دوم: “یک شب به خانه غمزده عاشق خود پای نهی و یک لحظه برای دل غمدیده من، دلآرام و همدم باشی”
شاعر از معشوق میخواهد که به خانه دل او که پر از غم است، بیاید و دل او را آرام کند.
- بیت سوم: “چراغ دیده شب زندهدار من گردی”
شاعر از معشوق میخواهد که چراغ چشم او در شبهای بیداری باشد.
- بیت چهارم: “انیس خاطر امیدوار من باشی”
شاعر از معشوق میخواهد که همدم دل امیدوار او باشد.
- بیت پنجم: “تو گر بیایی و بنشینی به کنج خلوتم”
شاعر میگوید اگر تو به کنج خلوت من بیایی.
- بیت ششم: “ز خاک درگهت بوسه گیرم به عادت”
شاعر میگوید: به عادت قدیمی، از خاک درگاهت بوسه میگیرم.
نکات قابل توجه:
- تکرار واژه “باشی”: تکرار این واژه بر شدت درخواست شاعر از معشوق تاکید میکند.
- تضاد امید و یأس: در این غزل، هم امید به وصل یار وجود دارد و هم یأس از دوری.
- عشق به عنوان نور: عشق در این غزل، مانند نوری است که در تاریکی راه را روشن میکند.
- عشق به عنوان آرامش: شاعر از معشوق میخواهد که آرامشبخش دل او باشد.
نتیجهگیری:
غزل 457 حافظ، تجسمی از عشق سوزان و دلدادگی عمیق است. شاعر در این غزل، تمام وجود خود را وقف عشق به معشوق کرده و با تمام وجود به دنبال اوست. این غزل، یکی از زیباترین و ماندگارترین غزلهای حافظ است که به دل هر شنونده و خوانندهای نفوذ میکند.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: