حافظ غزل شماره 456

حافظ غزل شماره 456

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 456

حافظ غزل شماره 456

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

 

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 456 حافظ: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

غزل 456 حافظ یکی از غزل‌های مشهور و پر از نشاط و امید دیوان اوست که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، به موضوعاتی همچون بهار، شادی، زندگی و عقلانیت پرداخته است. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و احساسات مثبت شاعر در مواجهه با طبیعت بیدار و آمدن فصل بهار.

مفهوم کلی غزل:

  • شروع فصل بهار و خوشدلی: شاعر با آمدن فصل بهار، مخاطب خود را به خوشدلی و لذت بردن از زندگی دعوت می‌کند.
  • زندگی کوتاه و گذرا: شاعر به گذرا بودن عمر اشاره می‌کند و توصیه می‌کند که از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم.
  • عقلانیت و لذت‌جویی: حافظ در این غزل، عقلانیت و لذت‌جویی را در کنار هم قرار می‌دهد و معتقد است که می‌توان با عقل و درایت، از زندگی لذت برد.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی”

    شاعر می‌گوید: بهار آمده است، پس تلاش کن که خوشحال باشی.

  • بیت دوم: “که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی”

    شاعر می‌گوید: گل‌های زیادی شکوفا خواهند شد و تو در میان آن‌ها خواهی بود.

  • بیت سوم: “من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش”

    شاعر می‌گوید: من به تو نمی‌گویم که با چه کسی بنشینی و چه بنوشی.

  • بیت چهارم: “که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی”

    شاعر می‌گوید: اگر تو عاقل و زیرک باشی، خودت می‌دانی که چه باید بکنی.

  • بیت پنجم: “چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی”

    شاعر می‌گوید: صدای چنگ در پرده، به تو پند می‌دهد.

  • بیت ششم: “وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی”

    شاعر می‌گوید: پند زمانی مفید است که تو پذیرای آن باشی.

  • بیت هفتم: “در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است”

    شاعر می‌گوید: در هر برگ از چمن، حکایتی جدید نوشته شده است.

  • بیت هشتم: “حیف باشد که ز کار همه غافل باشی”

    شاعر می‌گوید: حیف است که از همه این زیبایی‌ها غافل باشی.

  • بیت نهم: “نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف”

    شاعر می‌گوید: غصه‌های دنیا، عمر تو را به بیهوده می‌گذراند.

  • بیت دهم: “گر شب و روز در این قصه مشکل باشی”

    شاعر می‌گوید: اگر شب و روز درگیر مشکلات باشی.

  • بیت یازدهم: “گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست”

    شاعر می‌گوید: اگرچه راه رسیدن به معشوق پر از خطر است.

  • بیت دوازدهم: “رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی”

    شاعر می‌گوید: اگر راه را بشناسی، رسیدن به مقصد آسان خواهد بود.

  • بیت سیزدهم: “حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد”

    شاعر از حافظ می‌خواهد که اگر بخت یاری‌اش کند.

  • بیت چهاردهم: “صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی”

    شاعر می‌گوید: به دام آن معشوق زیبا و دلربا بیفتی.

نتیجه‌گیری:

این غزل، توصیفی است از شادی و امید شاعر در آغاز فصل بهار. حافظ در این غزل، مخاطب را به زندگی کردن در لحظه و لذت بردن از زیبایی‌های طبیعت دعوت می‌کند. او همچنین به عقلانیت و درایت اهمیت می‌دهد و معتقد است که با استفاده از عقل می‌توان بهترین تصمیمات را گرفت.

نکات قابل توجه:

  • بهار و طبیعت: بهار در این غزل نماد جوانی، شادابی و زندگی جدید است.
  • عقلانیت و لذت‌جویی: حافظ در این غزل، تعادل بین عقلانیت و لذت‌جویی را توصیه می‌کند.
  • امید و آینده: شاعر در این غزل، به آینده امیدوار است و به مخاطب خود نیز امیدواری می‌دهد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: