حافظ غزل شماره 448
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 448
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست به جامی داری
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
بوی جان از لب خندان قدح میشنوم
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
میکنم شکر که بر جور دوامی داری
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
تویی امروز در این شهر که نامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 448 حافظ: ای که در کوی خرابات مقامی داری
غزل 448 حافظ یکی از غزلهای مشهور و پر معنا در دیوان حافظ است که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، به موضوعات عرفانی، معنویت و لذتهای معنوی اشاره میکند. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و جستجوی معنوی شاعر.
مفهوم کلی غزل:
- جستجوی معنویت: شاعر در این غزل به دنبال معنویت و حقیقت است و به خرابات (که نماد عرفان و معنویت است) پناه میبرد.
- لذتهای معنوی: شاعر معتقد است که لذتهای معنوی بسیار بالاتر از لذتهای مادی است.
- عرفان و تصوف: این غزل، رنگ و بوی عرفانی و صوفیانه دارد و شاعر به مفاهیمی مانند عشق الهی، وحدت وجود و فنا فی الله اشاره میکند.
تفسیر بیت به بیت:
بیت اول: “ای که در کوی خرابات مقامی داری”
شاعر خطاب به کسی که در کوی خرابات (محل تجمع عارفان) مقام دارد، سخن میگوید.
بیت دوم: “جم وقت خودی ار دست به جامی داری”
شاعر میگوید: اگر جام شراب در دست داری، از لحظه لحظه عمرت استفاده کن.
بیت سوم: “ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز”
شاعر میگوید: ای کسی که شب و روز با زلف و رخ یار (معشوق الهی) سرگرمی.
بیت چهارم: “فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری”
شاعر میگوید: خوشا به حالت که صبح و شامت خوش است.
بیت پنجم: “گر تو را نیز قدرت بویایی است”
شاعر میگوید: اگر تو هم مثل من قدرت بویایی داری.
بیت ششم: “بو کن این تربت پاک رهنمایی است”
شاعر میگوید: بوی این تربت پاک را بکش که راهنمای تو خواهد بود.
بیت هفتم: “تا بدانی که چه خوشبو نفحاتی است”
شاعر میگوید: تا بفهمی که چه نسیم خوشبویی از اینجا میوزد.
بیت هشتم: “در ازل پرتو ذات حق اندر آن تابید”
شاعر میگوید: در آغاز آفرینش، پرتو ذات حق در این تربت تابیده است.
بیت نهم: “که جهان جمله ز بوی خوشش شادابید”
شاعر میگوید: تمام جهان از بوی خوش این تربت شاداب شده است.
نتیجهگیری:
این غزل، توصیفی است از جستجوی معنوی شاعر و لذت بردن او از زیباییهای عالم. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و زبان آهنگین، مخاطب را به دنیایی از عرفان و معنویت میبرد. این غزل، یکی از نمونههای بارز غزلهای عرفانی حافظ است که در آن، عشق الهی، وحدت وجود و فنا فی الله به زیبایی به تصویر کشیده شدهاند.
نکات قابل توجه:
- عرفان و تصوف: این غزل، رنگ و بوی عرفانی و صوفیانه دارد و شاعر به مفاهیم عرفانی اشاره میکند.
- لذتهای معنوی: شاعر معتقد است که لذتهای معنوی بسیار بالاتر از لذتهای مادی است.
- تصاویر زیبا: شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین، مفاهیم عرفانی را بیان میکند.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی