حافظ غزل شماره 436

حافظ غزل شماره 436

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 436

حافظ غزل شماره 436

آن غالیه‌خط گر سوی ما نامه نوشتی

گردون ورق هستی ما درننوشتی

هرچند که هجران ثمر وصل برآرد

دهقان جهان کاش که این تخم نکِشتی

آمرزش نقد است کسی را که در این جا

یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی

در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد

چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی

مفروش به باغ ارم و نخوت شداد

یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی

تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا

حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی

آلودگی خرقه خرابی جهان است

کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی

از دست چرا هِشت سرِ زلف تو حافظ

تقدیر چنین بود، چه کردی که نهِشتی ؟

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 436 حافظ: آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی

 

این غزل زیبا و عمیق از حافظ، به موضوع عشق، هجران، امید و تقدیر می‌پردازد. شاعر در این غزل، با زبانی لطیف و پر از تشبیه و استعاره، به توصیف حال خود پس از دریافت نامه‌ای از معشوق می‌پردازد.

تفسیر بیت به بیت:

  • آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی: شاعر با این بیت، به دریافت نامه‌ای از معشوق اشاره می‌کند و می‌گوید که این نامه باعث خوشحالی و امیدواری او شده است.
  • گردون ورق هستی ما درننوشتی: شاعر از تقدیر گلایه می‌کند و می‌گوید که تقدیر هیچگاه در جهت خوشبختی او رقم نخورده است.
  • هر چند که هجران ثمر وصل برآرد: شاعر می‌داند که هجران و دوری از معشوق، در نهایت به وصل و دیدار می‌انجامد، اما این انتظار برای او سخت است.
  • دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی: شاعر از خداوند می‌خواهد که بذر هجران را در دل او نکاشته باشد.
  • کزین گونه خزانی بهاری نرسد دست: شاعر می‌گوید که بعد از این همه زمستان و سردی، دیگر امیدی به رسیدن بهار و فصل شکوفایی ندارد.
  • به جز سایهٔ سرو بلندم ننمودی: شاعر احساس می‌کند که تنها سایه سرو بلند (یعنی معشوق) می‌تواند او را از این تنهایی نجات دهد.
  • چو گل خنده کنان عمر ما درگذشت و ما: عمر ما مانند گلی که می‌خندد، به سرعت گذشت و ما هنوز به آرزوهایمان نرسیدیم.
  • نچیدیم ز هستی گل خوشبویی: از این دنیا چیزی جز اندوه و غم نصیب ما نشد.
  • مگر آن که تو روزی به ما آیی و ما را: مگر اینکه تو روزی به سراغ من بیایی و من را از این همه رنج و اندوه نجات دهی.
  • به باغ ابد از خاک برگیری و بروی: مگر اینکه تو مرا از این دنیا ببری و به باغ ابدیت ببری.

تفسیر کلی:

در این غزل، حافظ به توصیف حال خود پس از دریافت نامه‌ای از معشوق می‌پردازد. او از یک سو به خاطر دریافت نامه خوشحال است و از سوی دیگر، از تقدیر گلایه دارد و از هجران معشوق رنج می‌برد. شاعر در این غزل، به موضوعاتی چون عشق، هجران، امید و تقدیر می‌پردازد و احساسات پیچیده خود را به زیبایی بیان می‌کند.

نکات قابل توجه:

  • نمادها: در این غزل، از نمادهایی مانند نامه، سرو، گل و باغ استفاده شده است. این نمادها، مفاهیم عمیقی را در خود دارند و به درک بهتر شعر کمک می‌کنند.
  • زبان شاعرانه: حافظ با استفاده از زبانی بسیار زیبا و شاعرانه، موفق شده است تا احساسات خود را به زیبایی بیان کند.
  • عشق و هجران: عشق و هجران دو موضوع اصلی این غزل هستند. شاعر به طور همزمان عشق عمیق خود به معشوق و رنج ناشی از دوری از او را بیان می‌کند.

نتیجه گیری:

غزل شماره 436 حافظ، یکی از غزل‌های زیبا و عمیق اوست که به موضوعات عشق، هجران و تقدیر می‌پردازد. این غزل، احساسات پیچیده انسان را در مواجهه با عشق و دوری از معشوق به زیبایی بیان می‌کند.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: