حافظ غزل شماره 356
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 356
گَرَم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
ز جامِ وصل مِی نوشم، ز باغِ عیش گل چینم
شرابِ تلخِ صوفی سوز، بنیادم بخواهد برد
لبم بر لب نِه ای ساقی و بِستان جانِ شیرینم
مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز
سخن با ماه میگویم، پَری در خواب میبینم
لبت شِکَّر به مستان داد و چَشمت مِی به مِیخواران
منم کز غایتِ حِرمان نه با آنم نه با اینم
چو هر خاکی که باد آورد، فیضی بُرد از اِنعامت
ز حالِ بنده یاد آور که خدمتگارِ دیرینم
نه هر کو نقشِ نظمی زد کلامش دلپذیر افتد
تَذَروِ طُرفه من گیرم که چالاک است شاهینم
اگر باور نمیداری، رو از صورتگرِ چین پُرس
که مانی نسخه میخواهد ز نوکِ کِلکِ مُشکینم
وفاداری و حق گویی نه کارِ هر کسی باشد
غلامِ آصفِ ثانی جلالُ الحقِ و الدینم
رموزِ مستی و رندی ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قَدَح هر دَم ندیمِ ماه و پروینم
توضیح . معنی . تفسیر
غزل شماره 356 حافظ: گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
موضوع اصلی غزل
این غزل حافظ، بیانگر عشق سوزناک شاعر به معشوق و آرزوی وصال اوست. حافظ در این غزل، با زبانی شیوا و تصویرآمیز، به توصیف حال و هوای خود در فراق معشوق پرداخته است.
تفسیر بیت به بیت
- بیت اول: “گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم” شاعر در این بیت، بیان میکند که چنان مشتاق دیدار معشوق است که حاضر است از هر سختی و رنجی برای رسیدن به او تحمل کند.
- بیت دوم: “ز جام وصل مینوشم ز باغ عیش گل چینم” در این بیت، شاعر به توصیف لذت وصال با معشوق میپردازد و آن را به نوشیدن شراب از جام وصل و چیدن گل از باغ عیش تشبیه میکند.
- بیت سوم: “شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم” در این بیت، شاعر به نقد صوفیان و زاهدان میپردازد که با زهد و ریاضت، لذتهای دنیوی را حرام میشمارند.
- بیت چهارم: “مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز سخن با ماه میگویم پری در خواب میبینم” در این بیت، شاعر به توصیف حال خود در فراق معشوق میپردازد و میگوید که در این حالت دیوانهوار به دنبال او میگردد.
- بیت پنجم: “لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم” در این بیت، شاعر به زیبایی لب و چشم معشوق را توصیف میکند و میگوید که از یک سو به خاطر دوری از معشوق رنج میبرد و از سوی دیگر به خاطر عشق به او، از لذتهای دنیوی نیز بینصیب مانده است.
- بیت ششم: “چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت ز حال بنده یاد آور که خدمتگزار دیرینم” در این بیت، شاعر از معشوق میخواهد که به یاد او باشد و از او دریغ نکند.
- بیت هفتم: “نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذیر افتد تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم” در این بیت، شاعر به نقد شعرای کممایه میپردازد و میگوید که شعر خوب، شعری است که از دل برآید.
- بیت هشتم: “اگر باور نمیداری رو از صورتگر چین پرس که مانی نسخه میخواهد ز نوک کلک مشکینم” در این بیت، شاعر با آوردن مثالی از هنر نقاشی، به زیبایی و ارزش هنر و هنرمند اشاره میکند.
- بیت نهم: “وفاداری و حق گویی نه کار هر کسی باشد غلام آصف ثانی جلال الحق و الدینم” در این بیت، شاعر به اهمیت وفاداری و راستگویی اشاره میکند و خود را غلام آصف ثانی میداند.
- بیت دهم: “رموز مستی و رندی ز من بشنو نه از واعظ که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم” در این بیت، شاعر خود را اهل معرفت و رندی میداند و از واعظان و زاهدان انتقاد میکند.
تفسیر کلی غزل
در این غزل، حافظ با تمام وجود به عشق خود به معشوق اعتراف میکند و از دوری او رنج میبرد. او در این غزل، به زیباییهای طبیعت، لذتهای دنیوی و اهمیت عشق و معرفت اشاره میکند. همچنین، به نقد برخی از آداب و رسوم اجتماعی و مذهبی میپردازد.
مفاهیم کلیدی در غزل
- عشق سوزناک: عشق عمیق و پرشوری که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
- فراق: دوری از معشوق و درد و رنج ناشی از آن.
- وحدت با معشوق: آرزوی همیشگی بودن با معشوق و یکی شدن با او.
- نقد زهد و ریاضت: انتقاد از افراط در زهد و ریاضت.
- اهمیت هنر و معرفت: ارزش شعر و هنر و دانش اندوزی.
تعبیر فال
تعبیر فال این غزل میتواند بسته به شرایط فرد متفاوت باشد. اما به طور کلی، این غزل میتواند نشاندهندهی عشق عمیق و دلبستگی شدید به فردی خاص باشد. همچنین، میتواند بیانگر دوری از معشوق و احساس تنهایی باشد. از طرفی، این غزل میتواند به عنوان یک یادآوری برای اهمیت عشق و زیباییهای زندگی باشد.
نکات قابل توجه:
- این غزل، یکی از عاشقانههای بسیار معروف حافظ است و بارها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.
- مفاهیم موجود در این غزل، همچنان برای انسانهای امروز نیز جذاب و قابل تأمل است.
- این غزل، میتواند به عنوان یک الهام برای شاعران و هنرمندان باشد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: