حافظ غزل شماره 146
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
حافظ غزل شماره 146
صبا وقتِ سحر بویی ز زلفِ یار میآورد
دل شوریدهٔ ما را به بو، در کار میآورد
من آن شکلِ صنوبر را ز باغِ دیده بَرکَندَم
که هر گُل کز غمش بِشْکُفت مِحنت بار میآورد
فروغِ ماه میدیدم ز بامِ قصر او روشن
که رو از شرمِ آن خورشید در دیوار میآورد
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم
ولی میریخت خون و رَه بِدان هنجار میآورد
به قولِ مطرب و ساقی، برون رفتم گَه و بیگَه
کز آن راهِ گرانْ قاصد، خبرْ دشوارْ میآورد
سراسر بخششِ جانان طریقِ لطف و احسان بود
اگر تسبیح میفرمود، اگر زُنّار میآورد
عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَش نمیکردم که صوفی وار میآورد
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 146 حافظ: صبا وقت سحر بویی ز زلف یار میآورد
این غزل زیبا و پر احساس از حافظ، به موضوع عشق، جدایی و امیدواری میپردازد. شاعر با زبانی لطیف و نمادین، احساسات درونی خود را در مواجهه با معشوق بیان میکند.
تفسیر بیت به بیت:
- بیت اول و دوم: صبحدم نسیم بهاری بوی موهای معشوق را میآورد و دل آشفته شاعر را به یاد او میاندازد.
- بیت سوم و چهارم: شاعر تصویری از یک درخت صنوبر را در ذهن میآورد که هر گلی که از غم آن شکفته میشود، غم و اندوه میآورد. این بیت به تأثیر غم جدایی بر همه چیز اشاره دارد.
- بیت پنجم و ششم: شاعر از دور، نور ماه را از قصر معشوق میبیند که انگار ماه از روی شرم از خورشید (یعنی معشوق) در دیوار پنهان میشود.
- بیت هفتم و هشتم: به دلیل ترس از دست دادن معشوق، شاعر دل خونین خود را رها میکند، اما خون همچنان راه خود را به سوی معشوق پیدا میکند.
- بیت نهم و دهم: شاعر به توصیه مطرب و ساقی، گاهی به میخانه میرود، اما هر بار خبرهای بدی از راه میرسد.
- بیت یازدهم و دوازدهم: بخششهای معشوق، چه در قالب عبادت و چه در قالب هر چیز دیگری، همواره همراه با لطف و احسان است.
- بیت سیزدهم و چهاردهم: شاعر از چین ابروی معشوق که او را ناتوان کرده است، عذرخواهی میکند، اما معشوق با ناز و عشوه پیامی به او میرساند.
- بیت پانزدهم و شانزدهم: حافظ شب گذشته جام شراب را به دست گرفته بود، اما به دلیل طریقت صوفیانه، از آن منع نکرد.
تفسیر کلی:
در این غزل، شاعر به دنبال معشوق خود است و از جدایی رنج میبرد. او از طبیعت و نمادهای آن برای بیان احساسات خود استفاده میکند. بوی موهای معشوق، نور ماه، درخت صنوبر و گلها همه نمادهایی از عشق و زیبایی هستند که در مقابل غم و اندوه جدایی قرار میگیرند. شاعر در عین حال به عرفان و طریقت صوفیانه نیز اشاره میکند و به دنبال تعادل بین عشق دنیوی و معنویت است.
مفاهیم کلیدی:
- عشق و جدایی: عشق به معشوق و رنج جدایی از او
- طبیعت و نمادها: استفاده از طبیعت برای بیان احساسات
- عرفان و صوفیگری: اشاره به عرفان و طریقت صوفیانه
- امیدواری: با وجود همه رنجها، شاعر به آینده امیدوار است.
پیام اصلی غزل:
پیام اصلی این غزل، بیان عمق عشق و دلتنگی شاعر نسبت به معشوق است. او با وجود همه سختیها، همچنان به عشق خود امیدوار است و به دنبال یافتن راهی برای رسیدن به معشوق است.
در کل، این غزل حافظ، یک اثر زیبا و پر احساس است که به خوبی توانسته است احساسات درونی شاعر را به تصویر بکشد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی