حافظ غزل شماره 450

حافظ غزل شماره 450

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 450

حافظ غزل شماره 450

روزگاریست که ما را نگران می‌داری

مخلصان را نه به وضع دگران می‌داری

گوشهٔ چشمِ رضایی به منت باز نشد

این‌چنین عزت صاحب‌نظران می‌داری

ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار

دست در خون دل پرهنران می‌داری

نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ

همه را نعره‌زنان جامه‌دران می‌داری

ای که در دلق ملمّع طلبی نقد حضور

چشم سری عجب از بی‌خبران می‌داری

چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ

سر چرا بر من دل‌خسته گران می‌داری

گوهر جام‌جم از کان جهانی دگر است

تو تمنا ز گل کوزه‌گران می‌داری

پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی

طمع مهر و وفا زین پسران می‌داری

کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت

این طمع‌ها که تو از سیم‌بران می‌داری

گرچه رندی و خرابی گنه ماست ولی

عاشقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری

مگذران روز سلامت به ملامت حافظ

چه توقع ز جهان گذران می‌داری

 

 

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 450 حافظ: روزگاریست که ما را نگران می‌داری

غزل 450 حافظ یکی از غزل‌های پر احساس و عمیق دیوان اوست که شاعر در آن با زبانی شیوا و تصاویری بدیع، به موضوعاتی همچون عشق، دوری، انتظار و ناامیدی پرداخته است. این غزل، توصیفی است از حالتی درونی و احساسات پیچیده شاعر در مواجهه با معشوق.

مفهوم کلی غزل:

  • شکایت از بی‌مهری معشوق: شاعر از معشوق خود شکایت دارد که چرا او را به حال خود رها کرده و به او توجهی ندارد.
  • انتظار و امید: با وجود همه این شکایت‌ها، شاعر همچنان به معشوق امیدوار است و منتظر توجه و لطف اوست.
  • عشق و دلدادگی: عشق و دلدادگی شاعر به معشوق، محور اصلی این غزل است و شاعر از عمق احساسات خود سخن می‌گوید.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “روزگاریست که ما را نگران می‌داری”

    شاعر می‌گوید: مدتی است که تو ما را نگران و دلواپس کرده‌ای.

  • بیت دوم: “مخلصان را نه به وضع دگران می‌داری”

    شاعر می‌گوید: کسانی که به تو وفادارند را به حال دیگران رها کرده‌ای.

  • بیت سوم: “گوشه چشم رضایی به منت باز نشد”

    شاعر می‌گوید: نگاه مهربانی تو به التماس ما باز نشد.

  • بیت چهارم: “این چنین عزت صاحب نظران می‌داری”

    شاعر می‌گوید: تو اینگونه به بزرگان و صاحب نظران ارزش می‌دهی.

  • بیت پنجم: “بلبل و گل از دست غم عشق تو آسوده نماندند”

    شاعر می‌گوید: بلبل و گل هم از غم عشق تو آسوده نیستند.

  • بیت ششم: “بلبل را به فریاد کردن و گل را به جامه چاک کردن وا داشتی”

    شاعر می‌گوید: بلبل را به فریاد و گل را به پژمردگی واداشتی.

  • بیت هفتم: “ای که در باغ وجودت همه خوبی‌هاست”

    شاعر می‌گوید: ای کسی که در وجودت همه خوبی‌ها جمع شده است.

  • بیت هشتم: “حیف باشد که تو از ما برانی ما را”

    شاعر می‌گوید: حیف است که تو ما را از خود برانی.

  • بیت نهم: “ما که در کوی تو جان می‌فشانیم”

    شاعر می‌گوید: ما که جان خود را فدای تو می‌کنیم.

نتیجه‌گیری:

این غزل، توصیفی است از عشق سوزان و بی‌قرار شاعر به معشوقی که به او بی‌مهری می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و زبان آهنگین، احساسات درونی خود را به بهترین شکل بیان کرده است. این غزل، یکی از نمونه‌های بارز غزل‌های عاشقانه حافظ است که در آن، عشق، دوری، انتظار و ناامیدی به هم آمیخته‌اند.

نکات قابل توجه:

  • تضادها: در این غزل، تضادهای بسیاری وجود دارد که به زیبایی شعر افزوده است.
  • تصاویر بدیع: شاعر از تصاویر بدیع و نمادین برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
  • زبان آهنگین: زبان این غزل بسیار آهنگین و دلنشین است.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: