غزل شماره 92 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 92 دیوان شمس مولانا
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور
زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال
زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
چو جان سلسلهها را بدرد به حرونی
چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
علمهای الهی ز پس کوه برآمد
چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را
بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
چو بیواسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
توی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار
بپالا و بیفشار ولی دست میالا
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 92 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک توصیف عرفانی و عاشقانه از عالم هستی و وصل با حق است. شاعر در این غزل، از عالم هستی به عنوان باغی زیبا یاد میکند که با شکفتن آن، همه چیز به زیبایی و کمال رسیده است. این غزل، یک دعوت به بیداری و خودشناسی است.
مفاهیم اصلی:
- وصل با حق: شاعر به وصل با حق و رسیدن به کمال اشاره میکند.
- عالم هستی به عنوان باغ: شاعر عالم هستی را به باغی زیبا تشبیه میکند که در آن همه چیز به شکوفایی رسیده است.
- بیداری و خودشناسی: شاعر از مخاطب خود میخواهد که از خواب غفلت بیدار شود و به دنبال حقیقت برود.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر میگوید که عالم هستی مانند باغی زیبا شکفته است و همه چیز به کمال رسیده است. شاعر از قدرت و عظمت خداوند سخن میگوید. شاعر میگوید که همه چیز از نور و قدرت خداوند سرچشمه میگیرد. شاعر میگوید که همه چیز به خداوند وابسته است. شاعر میگوید که همه چیز در عالم هستی به هم مرتبط است. شاعر میگوید که همه انسانها از جمله انبیا و اولیا به دنبال حق بودهاند. شاعر میگوید که نباید به دنیا و مادیات وابسته بود. شاعر میگوید که خداوند جهان را بدون واسطه آفریده است. شاعر میگوید که اگر به حقیقت پی ببریم، دیگر به هیچ چیز دیگری نیاز نخواهیم داشت. شاعر میگوید که نباید از خدا بترسیم و باید به او اعتماد کنیم. شاعر میگوید که باید در این عالم هستی خاموش باشیم و به دنبال حق باشیم. شاعر میگوید که ما باید همچون انگور زیر فشار قرار بگیریم تا شراب حقیقت از ما بیرون آید.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از عمیقترین و پیچیدهترین غزلهای مولانا است. مولانا در این غزل، به زبان رمز و اشاره، به موضوعات عرفانی پرداخته است. این غزل، یک دعوت به عرفان و شناخت حقیقت است.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از مفاهیم فلسفی و عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق و پیچیده است و نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری دارد.
- این غزل، یک توصیف عرفانی از عشق و معرفت است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از ادبیات فارسی، عرفان اسلامی و فلسفه است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به رابطه او با شمس تبریزی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: