غزل شماره 9 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 9 دیوان شمس مولانا
من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا
بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را، آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را، کنجی بخسبان ساقیا
ای جانِ جانِ جانِ جان، ما نامدیم از بهر نان
برجَه گدارویی مکن، در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مِه، بر کفهٔ آن پیر نِه
چون مست گردد پیر ده، رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری، یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا، ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 9 دیوان شمس
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک دعوت به باده نوشی عرفانی است. باده در اینجا نماد معرفت و عشق الهی است. مولانا از ساقی (که نماد خداوند یا مرشد کامل است) میخواهد که به او جام باده بدهد و او را از بند تعلقات دنیوی رها کند. این غزل، یک جشن عرفانی است که در آن، سالک به دنبال وصال با معشوق است.
مفاهیم اصلی:
- عشق به عنوان نیروی محرکه: عشق در این غزل، نیرویی است که انسان را به سوی کمال مطلق سوق میدهد. مولانا با تمام وجود به معشوق عشق میورزد.
- وحدت وجود: مولانا به وحدت وجود و اتحاد خود با معشوق اشاره میکند. او میخواهد در معشوق حل شود.
- رهایی از تعلقات دنیوی: مولانا از همه تعلقات دنیوی و خودخواهی دست میشوید تا به وصال با معشوق برسد.
- کشف حقیقت: مولانا به دنبال کشف حقیقت و رسیدن به معرفت واقعی است.
- نمادها: در این غزل، از نمادهایی مانند باده، جام، ساقی، نان، مه و… استفاده شده است که هر کدام نماد مفاهیم خاصی هستند.
تفسیر مفصلتر:
مولانا از ساقی میخواهد که به او جام باده بدهد. این باده، باده معرفت و عشق است که انسان را از بند تعلقات دنیوی رها میکند. او میگوید که به پند و نصیحت نیاز ندارد و تنها به این باده نیازمند است.
مولانا از ساقی میخواهد که جام را به دست او بدهد و او را از لبهای بیگانه دور نگه دارد. او میخواهد که این باده تنها برای او باشد.
مولانا به نان خواران نیز اشاره میکند و میگوید که آنها به نان دنیوی نیاز دارند، اما او به دنبال نان معرفت است.
مولانا از ساقی میخواهد که جام مه را به پیر بدهد تا او نیز مست شود و به جمع مستان بپیوندد.
در ادامه، مولانا از ساقی میخواهد که شرم را کنار بگذارد و باده بنوشد. او میگوید که مستی در عشق شرمآور نیست.
در نهایت، مولانا از ساقی میخواهد که بیاید و بخت او را خندان کند.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، به زبان ساده و شیوا، عمیقترین تجربیات عرفانی خود را بیان کرده است. این غزل، یک دعوت به باده نوشی عرفانی است و به سالک نشان میدهد که چگونه میتواند به وصال با معشوق برسد.
نکات قابل توجه:
- این غزل، یک جشن عرفانی را به تصویر میکشد.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است. برای درک کامل این غزل، بهتر است به تفسیرهای مختلفی که از این غزل ارائه شده است، مراجعه کنید.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: