غزل شماره 73 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 73 دیوان شمس مولانا
آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
بنمود بهار نو تا تازه کند ما را
بگشاد نشان خود بربست میان خود
پر کرد کمان خود تا راه زند ما را
صد نکته دراندازد صد دام و دغل سازد
صد نرد عجب بازد تا خوش بخورد ما را
رو سایه سَروَش شو پیش و پس او میدو
گرچه چو درخت نو از بن بکند ما را
گر هست دلش خارا مگریز و مرو یارا
کاول بُکشد ما را و آخر بِکشد ما را
چون ناز کند جانان اندر دل ما پنهان
بر جمله سلطانان صد ناز رسد ما را
بازآمد و بازآمد آن عمر دراز آمد
آن خوبی و ناز آمد تا داغ نهد ما را
آن جان و جهان آمد وان گنج نهان آمد
وان فخر شهان آمد تا پرده درد ما را
میآید و میآید آن کس که همیباید
وز آمدنش شاید گر دل بجهد ما را
شمس الحق تبریزی در برج حمل آمد
تا بر شجر فطرت خوش خوش بپزد ما را
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 73 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک توصیف عاشقانه و عرفانی از رابطه انسان با خداوند یا معشوق است. شاعر در این غزل، به توصیف آمدن معشوق و تأثیر او بر جان و دل عاشق پرداخته است. این غزل، یک سفر معنوی را به تصویر میکشد که در آن عاشق به سوی معشوق حرکت میکند و تحولات عظیمی در او رخ میدهد.
مفاهیم اصلی:
- عشق و جذبه: عشق به عنوان نیروی محرکه اصلی این غزل است. شاعر به شدت تحت تأثیر عشق معشوق قرار دارد و تمام وجودش به سوی او کشیده میشود.
- تحول و دگرگونی: آمدن معشوق، تحولات عظیمی در زندگی شاعر ایجاد میکند و او را از حالت قبلی به حالت جدیدی میبرد.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که عشق، پل ارتباط بین انسان و خداوند است.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر میگوید که معشوق مانند بادهفروش به سراغ او آمده و او را مست عشق کرده است. شاعر میگوید که معشوق با آمدن خود، بهار جدیدی را در دل او به ارمغان آورده است. شاعر میگوید که معشوق با نشان دادن خود، پرده از روی حقایق نهان برداشته است. شاعر میگوید که معشوق با بازیهای عاشقانه، دل او را به تسخیر خود درآورده است. شاعر میگوید که حتی اگر معشوق او را آزار دهد، او همچنان به دنبال او خواهد رفت. شاعر میگوید که عشق معشوق، بر تمام سلطانان جهان ترجیح داده میشود. شاعر میگوید که عمر طولانی معشوق، برای او مانند یک عذاب است. شاعر میگوید که آمدن معشوق، همه گنجهای دنیا را در نظر او بیارزش کرده است. شاعر میگوید که آمدن معشوق، پرده از روی دردهای او برداشته است. شاعر میگوید که آمدن معشوق، دل او را به سوی خود میکشاند. شاعر میگوید که شمس تبریزی مانند بهار، روح او را شکوفا کرده است.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از زیباترین غزلهای عاشقانه مولانا است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان عشق عمیق خود به معشوق پرداخته است. این غزل، یک توصیف زیبا از عشق و وابستگی انسان به معشوق است.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از احساسات شدید و عمیق است.
- مفاهیم این غزل بسیار ساده و قابل فهم است.
- این غزل، یک توصیف واقعی از عشق و وابستگی انسان به معشوق است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از ادبیات فارسی و شناخت از مفاهیم عشق و عرفان است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به رابطه او با شمس تبریزی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: