غزل شماره 68 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 68 دیوان شمس مولانا
چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را
به شست عشق دست آورد جان بت پرستش را
به گوش دل بگفت اقبال رست آن جان به عشق ما
بکرد این دل هزاران جان نثار آن گفت رستش را
ز غیرت چونک جان افتاد گفت اقبال هم نجهد
نشستست این دل و جانم همیپاید نجستش را
چو اندر نیستی هستست و در هستی نباشد هست
بیامد آتشی در جان بسوزانید هستش را
برات عمر جان اقبال چون برخواند پنجه شصت
تراشید و ابد بنوشت بر طومار شصتش را
خدیو روح شمس الدین که از بسیاری رفعت
نداند جبرئیل وحی خود جای نشستش را
چو جامش دید این عقلم چو قرابه شد اشکسته
درستیهای بیپایان ببخشید آن شکستش را
چو عشقش دید جانم را به بالاییست از این هستی
بلندی داد از اقبال او بالا و پستش را
اگر چه شیرگیری تو دلا میترس از آن آهو
که شیرانند بیچاره مر آن آهوی مستش را
چو از تیغ حیات انگیز زد مر مرگ را گردن
فروآمد ز اسپ اقبال و میبوسید دستش را
در آن روزی که در عالم الست آمد ندا از حق
بده تبریز از اول بلی گویان الستش را
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 68 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک سفر عرفانی عمیق و پرشور را توصیف میکند. شاعر در این غزل، از تجربه عشق و وحدت با معشوق سخن میگوید و به مخاطب خود نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را از بند دنیوی آزاد کند و به کمال برساند.
مفاهیم اصلی:
- عشق به عنوان نیروی محرک: عشق در این غزل، به عنوان نیرویی قدرتمند و تحولآفرین معرفی شده است که میتواند انسان را از نو بسازد.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که عشق، پل ارتباط بین انسان و خداوند است.
- سیر و سلوک معنوی: شاعر به سیر و سلوک معنوی و تزکیه نفس اشاره میکند. او از مراحل مختلف این سیر عبور کرده و به مقام عشق رسیده است.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر میگوید که وقتی عشق به قلب او راه یافت، تمام وجودش دگرگون شد.
شاعر میگوید که قلب او به عشق مشغول شد و دیگر به چیز دیگری نپرداخت.
شاعر میگوید که عشق، او را از همه بندها رها کرد و به او سعادت بخشید.
شاعر میگوید که عشق، او را به جانهای بسیاری تبدیل کرد و هرکدام از این جانها به عشق مشغول بودند.
شاعر میگوید که حتی غیرت هم در برابر عشق تسلیم میشود.
شاعر میگوید که عشق، او را به آرامش و سکون رساند.
شاعر میگوید که عشق، او را از هستی مادی رها کرد و به هستی حقیقی وصل کرد.
شاعر میگوید که عشق، آتش عشقی در دل او افروخت که همه چیز را سوزاند.
شاعر میگوید که عشق، او را به مقام والایی رساند.
شاعر میگوید که عشق، عقل او را شکسته و او را به حقیقت رسانده است.
شاعر میگوید که عشق، او را از همه چیز بالاتر برد.
شاعر میگوید که عشق، حتی شیران را نیز به آهو تبدیل میکند.
شاعر میگوید که عشق، او را از مرگ ترساند و به زندگی جاودان رساند.
شاعر میگوید که از ابتدا برای عشق آفریده شده است.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی پرداخته است. این غزل، یک سفر عرفانی کامل از آغاز تا انتها را توصیف میکند و برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از نمادها و استعارههای عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یک سفر عرفانی کامل را توصیف میکند.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به عرفان اسلامی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: