غزل شماره 51 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 51 دیوان شمس مولانا
گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا
تا که بهار جانها تازه کُند دل تو را
بوی سلام یار من لخلخهی بهار من
باغ و گل و ثمار من، آرَد سوی جان، صبا
مستی و طُرفه مستیای، هستی و طرفه هستیای
مُلک و دراز دستیای، نعرهزنان که الصّلا
پای بکوب و دست زن، دست درآن دو شست زن
پیش دو نرگس خوشش کُشته نگر، دل مرا
زنده به عشق سرکشم، بینی جان چرا کشم
پهلوی یارِ خود خَوشم، یاوه چرا روم چرا؟
جان چو سوی وطن رود، آب به جوی من رود
تا سوی گولخن رود طبع خسیسِ ژاژخا
دیدن خسرو زمن شعشعه عقار من
سخت خوش است این وطن، مینروم از این سرا
جان طرب پرست ما، عقل خراب مست ما
ساغر جان به دست ما، سخت خوش است ای خدا
هوش برفت، گو برو، جایزه گو بشو گرو
روز شدهست، گو بشو! بیشب و روز تو بیا
مست رود نگار من در بر و در کنار من
هیچ مگو که یار من باکَرَمست و باوفا
آمد جانِ جانِ من، کوری دشمنان من
رونق گلستانِ من، زینت روضهی رضا
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 51 دیوان شمس مولانا: گر تو ملولی ای پدر
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک دعوت عاشقانه و پرشور به سوی معشوق است. شاعر در این غزل، با شور و شوق فراوان، معشوق را به حضور خود فرا میخواند و از او میخواهد که از اندوه و غم بیرون بیاید. این غزل، بیانگر شور و شوق عرفانی شاعر نسبت به معشوق و رسیدن به کمال است.
مفاهیم اصلی:
- دعوت به عشق: شاعر در این غزل، معشوق را به حضور خود فرا میخواند و از او میخواهد که به او بپیوندد.
- شادی و نشاط: شاعر در این غزل، به شادی و نشاط ناشی از عشق اشاره میکند و از معشوق میخواهد که با او شریک این شادی باشد.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که انسان میتواند با طی مراحل عرفانی، به مقام قرب الهی برسد.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر از معشوق میخواهد که به او بپیوندد تا شادی و نشاط به جانها بازگردد.
شاعر به بوی خوش معشوق و تأثیر آن بر طبیعت اشاره میکند.
شاعر از مستی و شادی ناشی از عشق سخن میگوید.
شاعر از معشوق میخواهد که با او برقصند و شادی کنند.
شاعر از عشق سوزان خود به معشوق سخن میگوید و میگوید که حاضر است جان خود را برای او فدا کند.
شاعر میگوید که وقتی جان به سوی معشوق پرواز میکند، او نیز به دنبال آن میرود.
شاعر از دیدار معشوق به عنوان بزرگترین نعمت یاد میکند.
شاعر به شادی و نشاط ناشی از عشق اشاره میکند و میگوید که عقل در برابر این شادی هیچ است.
شاعر از معشوق میخواهد که به او بپیوندد و از او جدا نشود.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان شور و شوق عشق پرداخته است. این غزل، برای بسیاری از عاشقان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از نمادها و استعارههای عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به عرفان اسلامی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
نکته مهم: تفسیر اشعار عرفانی، به ویژه اشعار مولانا، بسیار گسترده و پیچیده است و هر فرد با توجه به فهم و درک خود، میتواند تفسیرهای متفاوتی از این اشعار ارائه دهد. این تفسیر، تنها یک برداشت از این غزل است و ممکن است تفسیرهای دیگری نیز وجود داشته باشد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: