غزل شماره 46 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 46 دیوان شمس مولانا
دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را
داد ز خویش چاشنی جان ستم چشیده را
هوش فزود هوش را حلقه نمود گوش را
جوش نمود نوش را نور فزود دیده را
گفت که ای نزار من خسته و ترسگار من
من نفروشم از کرم بنده خودخریده را
بین که چه داد میکند بین چه گشاد میکند
یوسف یاد میکند عاشق کف بریده را
داشت مرا چو جان خود رفت ز من گمان بد
بر کتفم نهاد او خلعت نورسیده را
عاجز و بیکسم مبین اشک چو اطلسم مبین
در تن من کشیده بین اطلس زرکشیده را
هر که بود در این طلب بس عجبست و بوالعجب
صد طربست در طرب جان ز خود رهیده را
چاشنی جنون او خوشتر یا فسون او
چونک نهفته لب گزد خسته غم گزیده را
وعده دهد به یار خود گل دهد از کنار خود
پر کند از خمار خود دیده خون چکیده را
کحل نظر در او نهد دست کرم بر او زند
سینه بسوزد از حسد این فلک خمیده را
جام می الست خود خویش دهد به مست خود
طبل زند به دست خود باز دل پریده را
بهر خدای را خمش خوی سکوت را مکش
چون که عصیده میرسد کوته کن قصیده را
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
در مگشا و کم نما گلشن نورسیده را
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 46 دیوان شمس مولانا: دی بنواخت یار من
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک مناجات عارفانه و عاشقانه با معشوق است. شاعر در این غزل، به توصیف لطف و کرم معشوق و حال خود پس از رسیدن به مقام عشق و معرفت میپردازد. این غزل، بیانگر شور و شوق عرفانی شاعر نسبت به معشوق و رسیدن به کمال است.
مفاهیم اصلی:
- لطف و کرم معشوق: معشوق در این غزل به عنوان موجودی بخشنده و مهربان توصیف شده است که به بنده خود لطف میکند و او را از بند غم آزاد میسازد.
- سیر و سلوک معنوی: شاعر به سیر و سلوک معنوی و تزکیه نفس اشاره میکند. او از مراحل مختلف این سیر عبور کرده و به مقام عشق رسیده است.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که انسان میتواند با طی مراحل عرفانی، به مقام قرب الهی برسد.
- نمادها و استعارهها: مولانا در این غزل، از نمادها و استعارههای بسیاری استفاده کرده است که هر کدام به جنبهای از عشق و عرفان اشاره دارند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر در این غزل، از لطف معشوق بر خود میگوید که او را از غم و اندوه نجات داده است.
معشوق، هوش و شعور شاعر را افزایش داده و او را به سوی معرفت هدایت کرده است.
معشوق به شاعر اطمینان میدهد که او را رها نخواهد کرد و همیشه همراه او خواهد بود.
معشوق، شاعر را همچون یوسف میداند که پس از سالها به او رسیده است.
معشوق، لباس نورانیت بر تن شاعر کرده و او را از ظلمات بیرون آورده است.
شاعر از همه میخواهد که به حال او نگاه کنند و ببینند که چگونه از یک فرد عاجز به فردی نورانی تبدیل شده است.
شاعر میگوید که هر کس در این راه قدم بگذارد، به شادی و لذت فراوان دست خواهد یافت.
شاعر از لذت جنون عشق سخن میگوید و آن را برتر از هر چیز دیگری میداند.
معشوق به شاعر وعده میدهد که او را به گلستان عشق خواهد برد.
معشوق، چشم شاعر را با نور خود روشن میکند و حسادت دیگران را برمیانگیزد.
معشوق، جام شراب عشق را به شاعر میدهد و دل او را زنده میکند.
شاعر از همه میخواهد که به سکوت خود پایان دهند و از عشق سخن بگویند.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی پرداخته است. این غزل، یک سفر عرفانی کامل از آغاز تا انتها را توصیف میکند و برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، سرشار از نمادها و استعارههای عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یک سفر عرفانی کامل را توصیف میکند.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است.
نکات اضافی برای تفسیر عمیقتر:
- هر بیت از این غزل، حاوی معانی چندلایه است و نیاز به تفسیر دقیق دارد.
- برای درک بهتر این غزل، باید به زندگی و اندیشههای مولانا و همچنین به عرفان اسلامی آشنا بود.
- این غزل، یک دعوت به عشق و معرفت است و به انسان نشان میدهد که چگونه میتواند به کمال برسد.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: