غزل شماره 32 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 32 دیوان شمس مولانا
دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
در خواب غفلت بیخبر زو بوالعلی و بوالعلا
زان می که در سر داشتم من ساغری برداشتم
در پیش او میداشتم گفتم که ای شاه الصلا
گفتا چیست این ای فلان گفتم که خون عاشقان
جوشیده و صافی چو جان بر آتش عشق و ولا
گفتا چو تو نوشیدهای در دیگ جان جوشیدهای
از جان و دل نوشش کنم ای باغ اسرار خدا
آن دلبر سرمست من بستد قدح از دست من
اندرکشیدش همچو جان کان بود جان را جان فزا
از جان گذشته صد درج هم در طرب هم در فرج
میکرد اشارت آسمان کای چشم بد دور از شما
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 32 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک تجربه عرفانی عمیق و وصفناپذیر را به تصویر میکشد. شاعر در این غزل، به دیدار وصال با معشوق اشاره میکند و حالتی را توصیف میکند که در آن تمامی حواس و شعور انسان در هم میآمیزد و به اوج لذت و معرفت میرسد. این غزل، بیانگر تجربهای است که فراتر از کلمات و توصیفهاست.
مفاهیم اصلی:
- وصل و اتحاد با معشوق: این غزل، به وضوح بیانگر وصال و اتحاد سالک با معشوق است. این وصال، بزرگترین نعمت و سعادت برای سالک به شمار میآید.
- عرفان عملی: این غزل، به جنبه عملی عرفان اشاره دارد و نشان میدهد که عرفان تنها نظریه نیست بلکه تجربهای عمیق و زنده است.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که انسان میتواند با طی مراحل عرفانی، به مقام قرب الهی برسد.
- تجربه عرفانی: این غزل، توصیفی از یک تجربه عرفانی است که کلمات از بیان آن عاجزند.
تفسیر مفصلتر:
مولانا در این غزل، به دیدار معشوق در سحرگاه اشاره میکند. او میگوید که این دیدار در شاهراهی اتفاق افتاده است که سالکان راه حق در آن حرکت میکنند. او همچنین به بوالعلی و بوالعلا اشاره میکند که در خواب غفلت از این دیدار بیخبر ماندهاند.
شاعر به می و ساغر اشاره میکند که نماد عشق و معرفت است. او میگوید که این می، خون عاشقان است که در دیگ جان جوشیده و صاف شده است.
مولانا به گفتگوی خود با معشوق اشاره میکند و میگوید که معشوق از او میخواهد که از این می بنوشد. او با نوشیدن این می، به اوج لذت و معرفت میرسد و به اسرار عالم پی میبرد.
شاعر به حالتی اشاره میکند که در آن تمامی حواس و شعور انسان در هم میآمیزد و به اوج لذت و معرفت میرسد. او میگوید که در این حالت، انسان از خود گذشته و به مقام فنا فی الله رسیده است.
در ادامه، شاعر به اشارات آسمان اشاره میکند که او را از این تجربه متبرک میداند.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از عمیقترین و عرفانیترین غزلهای مولانا است. این غزل، توصیفی از تجربهای است که فراتر از کلمات و توصیفهاست و تنها عارفان میتوانند به آن دست پیدا کنند. این غزل، برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، یک تجربه عرفانی عمیق و وصفناپذیر را به تصویر میکشد.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق و پیچیده است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است. برای درک کامل این غزل، بهتر است به تفسیرهای مختلفی که از این غزل ارائه شده است، مراجعه کنید.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: