غزل شماره 25 دیوان شمس مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
مطالب پیشنهادی
غزل شماره 25 دیوان شمس مولانا
من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا
ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا
امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی
هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی
امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری
فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا
امشب غنیمت دارمت باشم غلام و چاکرت
فردا ملک بیهش شود هم عرش بشکافد قبا
ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری
زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا
باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش
هر ذرهای خندان شود در فر آن شمس الضحی
تعلیم گیرد ذرهها زان آفتاب خوش لقا
صد ذرگی دلربا کانها نبودش ز ابتدا
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 25 دیوان شمس مولانا
توصیف کلی غزل:
این غزل مولانا، یک ستایش عاشقانه و عرفانی از معشوق است. شاعر در این غزل، به زیبایی و کمالات بیحد و حصر معشوق میپردازد و او را به موجودی الهی و بیهمتا تشبیه میکند. این غزل، بیانگر شور و شوق عرفانی شاعر نسبت به معشوق و جستجوی او برای وصال است.
مفاهیم اصلی:
- عشق الهی: عشق به عنوان نیروی محرکه اصلی در این غزل مطرح شده است. شاعر با تمام وجود به معشوق عشق میورزد و او را به عنوان موجودی کامل و بینقص میبیند.
- وحدت وجود: شاعر به وحدت وجود و اتحاد انسان با خداوند اشاره میکند. او میگوید که معشوق او، همزمان هم یوسف کنعان است و هم فر نور مصطفی، یعنی هم جلوهای از زیبایی دنیوی و هم جلوهای از جمال الهی.
- تغییر و تحول: شاعر به تغییر و تحولات جهان هستی اشاره میکند و میگوید که همه چیز در حال تغییر و تحول است و این تغییر و تحول به سمت کمال و زیبایی است.
- نمادها: در این غزل، از نمادهایی مانند خورشید، ماه، یوسف، مصطفی، صرصر (طوفان) و… استفاده شده است که هر کدام نماد مفاهیم خاصی هستند.
تفسیر مفصلتر:
شاعر در این غزل، معشوق خود را به موجودی بینظیر و بیهمتا تشبیه میکند. او میگوید که زیبایی معشوق او به قدری زیاد است که آسمان از حسادت به دو نیم شده است.
شاعر به مقام والای معشوق اشاره میکند و او را به یوسف کنعان و فر نور مصطفی تشبیه میکند. این نشان میدهد که معشوق در نظر شاعر، هم جلوهای از زیبایی دنیوی و هم جلوهای از جمال الهی است.
شاعر از معشوق میخواهد که به او اجازه دهد تا او را ستایش کند. او میگوید که معشوق او آنقدر کامل و بینقص است که هرچه در وصف او گفته شود، باز هم کم است.
شاعر به تغییر و تحولات جهان هستی اشاره میکند و میگوید که همه چیز در حال تغییر و تحول است و این تغییر و تحول به سمت کمال و زیبایی است. او میگوید که در آیندهای نزدیک، همه چیز به سمت معشوق جذب خواهد شد و همه چیز در او محو خواهد شد.
در ادامه، شاعر به طوفانی اشاره میکند که همه چیز را در بر خواهد گرفت. این طوفان، نماد تغییرات عظیمی است که در جهان رخ خواهد داد و همه چیز را به سوی کمال خواهد برد.
در نهایت، شاعر میگوید که همه ذرات هستی از نور معشوق بهرهمند خواهند شد و به زیبایی و کمال خواهند رسید.
اهمیت این غزل:
این غزل یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. مولانا در این غزل، با زبان شاعرانه و عرفانی، عشق سوزان خود به معشوق را بیان میکند و از او میخواهد که به کمک او بیاید. این غزل، برای بسیاری از عارفان و سالکان راه عشق، الهامبخش بوده و خواهد بود.
نکات قابل توجه:
- این غزل، یک ستایش عاشقانه و عرفانی است.
- مفاهیم این غزل بسیار عمیق است و برای درک کامل آن، نیاز به مطالعه و تأمل بیشتری است.
- این غزل، یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است.
تفسیر کامل این غزل، نیازمند دانش عمیقی از عرفان اسلامی و ادبیات فارسی است. برای درک کامل این غزل، بهتر است به تفسیرهای مختلفی که از این غزل ارائه شده است، مراجعه کنید.
لینکهای مفید دیگر: فال حافظ ، فال انبیاء ، فال مولانا ، گوگل
کلمات کلیدی: غزلیات دیوان شمس ، تفسیر غزلیات دیوان شمس ، غزلیات دیوان شمس مولانا ، اشعار مولانا ، دیوان مولانا شمس تبریزی ، بهترین اشعار دیوان شمس ، ناب ترین اشعار مولانا ، غزلیات مولانا ، غزلیات مولانا جلال الدین ، رباعیات مولانا ، زیباترین رباعیات مولانا ، اشعار کوتاه مولانا
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: