حافظ غزل شماره 92
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 92
میرِ من خوَش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خِرامان شو که پیشِ قدِ رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیشِ من، تعجیل چیست؟
خوش تقاضا میکنی پیشِ تقاضا میرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بتِ ساقی کجاست؟
گو که بِخرامَد که پیشِ سرو بالا میرمت
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودایِ او
گو نگاهی کن که پیشِ چشمِ شهلا میرمت
گفتهای لعلِ لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گَه پیش مداوا میرمت
خوش خِرامان میروی چشمِ بد از رویِ تو دور
دارم اندر سر خیالِ آن که در پا میرمت
گرچه جایِ حافظ اندر خلوتِ وصلِ تو نیست
ای همه جایِ تو خوَش، پیشِ همه جا میرمت
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل 92 حافظ: “میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت”
غزل شماره 92 حافظ یکی از غزلهای پرطرفدار و محبوب این شاعر بزرگ است که در آن، حافظ با زبانی شیرین و دلنشین، عشق، دوری و جدایی را به تصویر میکشد. این غزل، علاوه بر زیبایی ادبی، حاوی مفاهیم عمیق عرفانی نیز هست.
موضوع اصلی غزل:
- عشق و دوری: موضوع اصلی غزل، عشق سوزان شاعر به معشوق و دوری جانکاهی است که از او احساس میکند.
- التماس و تضرع: شاعر با زبان حال عاشق، به معشوق التماس میکند و از او میخواهد که به او بازگردد.
- تسلیم و رضا: در عین حال، شاعر به تقدیر الهی راضی است و تسلیم خواست اوست.
تفسیر بیت به بیت:
- میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت: شاعر خطاب به معشوق خود میگوید که از رفتن او خوشحال است، حتی اگر به قیمت جان دادن خودش تمام شود.
- خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت: شاعر از معشوق میخواهد که با ناز و کرشمه به راه خود ادامه دهد، حتی اگر او را به کام مرگ بکشاند.
- گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست: شاعر به یاد میآورد که معشوق زمانی از او پرسیده بود که چه زمانی میخواهد بمیرد و حالا خودش با رفتنش شاعر را به کام مرگ میکشاند.
- عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست: شاعر خود را عاشق، مست و تنها توصیف میکند و از معشوق میپرسد که کجا رفته است.
- آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او: شاعر میگوید که سالهاست به عشق معشوق بیمار است و از او میخواهد که به او نگاهی بیندازد.
- گفتهای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا: معشوق قبلاً گفته بود که لبانش هم درد میدهد و هم درمان میکند، اما حالا شاعر در درد و رنج است و به دنبال درمان اوست.
- خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور: شاعر از معشوق میخواهد که با خوشحالی برود و چشم بد به او نخورد.
- دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت: شاعر در ذهن خود تصور میکند که معشوق او را زیر پا له میکند.
- گرچه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست: شاعر میگوید که شایسته نیست که او در خلوت وصل معشوق حضور داشته باشد.
- ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت: شاعر میگوید که هر کجا که معشوق برود، برای او خوش است.
تفسیر کلی غزل:
این غزل، بیانگر عشق بیحد و حصر شاعر به معشوق و تسلیم او در برابر تقدیر است. شاعر با زبان حال عاشق، تمام احساسات ناشی از دوری، از جمله غم، اندوه، امید و یأس را به زیبایی بیان کرده است. همچنین، این غزل نشان میدهد که عشق، نیرویی قدرتمند است که میتواند انسان را به هر کاری وادار کند.
نکات قابل توجه:
- زبان ساده و روان: زبان غزل بسیار ساده و روان است و به راحتی میتوان مفاهیم آن را درک کرد.
- تکرار واژهها: تکرار واژههایی مانند “میرم”، “خوش”، “عاشق” و “دوری” بر تأکید بر احساسات شاعر میافزاید.
- استفاده از تشبیهات و استعارات: حافظ در این غزل از تشبیهات و استعارات زیبایی استفاده کرده است که به زیبایی شعر افزوده است.
در کل، غزل 92 حافظ، یک اثر ادبی بسیار ارزشمند است که بیانگر عمق عشق و احساسات انسانی است.
نکات تکمیلی:
- این غزل، اغلب در فال حافظ برای بیان تغییرات مثبت و پیشرفت در زندگی تعبیر میشود.
- برخی مفسران، این غزل را نمادی از عشق عرفانی و وصال به حق تعبیر میکنند.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: