حافظ غزل شماره 50
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 50
به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است
بکُش به غمزه که اینَش سزایِ خویشتن است
گَرَت ز دست برآید مُرادِ خاطرِ ما
به دست باش که خیری به جایِ خویشتن است
به جانت ای بتِ شیرین دهن که همچون شمع
شبانِ تیره، مُرادم فنایِ خویشتن است
چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل
مَکُن که آن گلِ خندان به رای خویشتن است
به مُشکِ چین و چِگِل نیست بویِ گُل مُحتاج
که نافههاش ز بندِ قَبایِ خویشتن است
مرو به خانهٔ اربابِ بیمُروتِ دهر
که گنجِ عافیتت در سرایِ خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرطِ عشقبازیِ او
هنوز بر سرِ عهد و وفایِ خویشتن است
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل 50 حافظ: به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
غزل شماره 50 حافظ یکی از غزلهای عاشقانه و پرشور دیوان اوست که به موضوع عشق، دلدادگی و زیبایی معشوق میپردازد. این غزل با زبانی شیوا و پر از تشبیهات زیبا، خواننده را به دنیای احساسات و عواطف شاعر میبرد.
تفسیر کلی غزل
در این غزل، حافظ به شدت شیفته معشوق خود شده و دلش به دام زلف او اسیر شده است. او از زیباییهای معشوق و تأثیر او بر دل خود میگوید و به توصیف عشق سوزان و پرشور خود میپردازد.
تفسیر بیت به بیت
بیت اول: به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است:
- معنی: دل من اسیر زلف تو شده است.
- تفسیر: حافظ به وابستگی شدید خود به معشوق اشاره میکند.
بیت دوم: بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است:
- معنی: با یک نگاه به من تیر خلاص بزن، زیرا این سزای من است.
- تفسیر: شاعر از معشوق میخواهد که به او رحم نکند و او را در این عشق بسوزاند.
بیت سوم: گرت ز دست برآید مراد خاطر ما:
- معنی: اگر خواستهی دلم برآید.
- تفسیر: شاعر از معشوق درخواست میکند که به خواستهی دل او که همانا وصل به اوست، جامه عمل بپوشاند.
بیت چهارم: به دست باش که خیری به جای خویشتن است:
- معنی: در دست من باش که برای تو بهتر است.
- تفسیر: حافظ به معشوق میگوید که در اختیار او باشد زیرا این به نفع اوست.
بیت پنجم: به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع:
- معنی: به جان تو ای بت شیرینکلام، که مانند شمع.
- تفسیر: شاعر معشوق را به شمع تشبیه میکند که با سوختن خود به دیگران نور میبخشد.
بیت ششم: شبان تیره مرادم فنای خویشتن است:
- معنی: در شبهای تاریک، آرزوی من نابودی خودم است.
- **عشق سوزان شاعر را به جایی رسانده که آرزوی نابودی خود را میکند.
بیت هفتم: چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل:
- معنی: وقتی تصمیم به عشق ورزیدن گرفتم، به تو گفتم ای بلبل.
- تفسیر: شاعر به معشوق میگوید که از همان ابتدا به او عشق ورزیده است.
بیت هشتم: مکن که آن گل خندان برای خویشتن است:
- معنی: آن گل خندان (معشوق) را برای خودت نگه دار.
- تفسیر: شاعر از معشوق میخواهد که او را رها کند.
بیت نهم: به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج:
- معنی: گل نیازی به مشک و عنبر ندارد.
- تفسیر: زیبایی و بوی خوش گل به خودی خود کافی است و نیازی به چیزهای دیگر ندارد.
بیت دهم: که نافههاش ز بند قبای خویشتن است:
- معنی: زیرا عطر آن از خود گل است.
بیت یازدهم: مرو به خانه ارباب بیمروت دهر:
- معنی: به خانهی مردم بیرحم دنیا نرو.
بیت دوازدهم: که گنج عافیتت در سرای خویشتن است:
- معنی: زیرا گنج آرامش تو در خانهی خودت است.
بیت سیزدهم: بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او:
- معنی: حافظ سوخت و در شرط عشقبازی.
بیت چهاردهم: هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است:
- معنی: هنوز بر سر عهد و پیمان خود ایستاده است.
مفاهیم اصلی غزل
- عشق سوزان: عشق شدید و پرشور شاعر به معشوق
- دلدادگی: وابستگی شدید دل شاعر به معشوق
- زیبایی معشوق: توصیف زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق
- فداکاری: آمادگی شاعر برای فداکاری در راه عشق
کاربرد غزل
این غزل به دلیل بیان احساسات عاشقانهی شدید و توصیفهای زیبای شاعر، یکی از محبوبترین غزلهای حافظ است و در بسیاری از موارد برای فال و تعبیر استفاده میشود. همچنین، این غزل به عنوان یک اثر ادبی ارزشمند در ادبیات فارسی جایگاه ویژهای دارد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: