حافظ غزل شماره 20
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 20
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
نوبهٔ زهدفروشانِ گرانجان بگذشت
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان پیداست
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
این چه عیب است بدین بیخردی، وین چه خطاست؟
بادهنوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق
آنکه او عالِم سِرّ است، بدین حال گواست
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خونِ رَزان است، نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود
ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست
توضیح . معنی . تفسیر
غزل شماره 20 حافظ: روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
یکی از معروفترین غزلهای حافظ که به جشن و شادی پس از روزه داری میپردازد.
این غزل با بیت آغازین “روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست” آغاز میشود که به طور مستقیم به پایان ماه رمضان و آغاز عید فطر اشاره دارد. حافظ در این غزل، شادی و نشاط پس از روزه داری را به زیبایی توصیف میکند و از آمدن عید و فرصت شادمانی استقبال میکند.
معنی بیت به بیت:
- روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست: روزه به پایان رسید و عید فرا رسید و دلها از شادی پر شد.
- ساقیا باده از خون رزان است نه از خون شماست: ای ساقی، این شراب از خون دلدادگان است نه از خون شما.
- شراب ها هم رسیده است و آماده نوشیدن است: شرابها آمادهی نوشیدن هستند.
- پس وقت میگساری است و شراب باید خواست: پس وقت شراب نوشیدن است و باید شراب را طلب کرد.
- گر چه یک ماه روزه کشیدیم و شبها بیدار: اگرچه یک ماه روزه گرفتیم و شبها بیدار بودیم،
- عمر ما رفته و هستی ما شد بر باد: اما عمر ما گذشت و هستی ما بر باد رفت.
- ای که در میکده ما نو بهار آمدی: ای کسی که در میخانهی ما بهاری نو آمدی،
- تا چه وقت بر این در خمخانه مینشینی: تا کی پشت در میخانه مینشینی؟
- عمر گر برگذرد فرصت دیگر ناید: اگر عمر بگذرد، فرصت دیگری نخواهد آمد.
- باده خور تا به ابد زنده باشی بادا: بادا که همیشه شراب بنوشی و زنده بمانی.
- گر چه هستی تو در این عالم فانی: اگرچه در این دنیا هستی،
- باده نوش که جهان باقیست باقی بادا: شراب بنوش که جهان باقی باقی بماند.
- ای که جام بلورین به کف داری گرفته: ای کسی که جام بلورین به دست داری،
- در پیاله نظر کن که خون دلهاست: در جام نگاه کن که خون دلهاست.
- حافظ از بهر خدا یک جرعهای نوش: حافظ به خاطر خدا یک جرعه بنوش.
- تا ببینی که در این عالم چه میگذرد: تا ببینی که در این دنیا چه میگذرد.
تفسیر کلی:
حافظ در این غزل، به موضوعاتی مانند گذر زمان، لذتجویی از زندگی، و اهمیت لحظه حال میپردازد. او از شراب به عنوان نمادی از زندگی و لذت استفاده میکند و از خواننده دعوت میکند تا از لحظههای زندگی لذت ببرد.
نکات کلیدی:
- شادی و جشن: شادی و نشاط اصلیترین مضمون این غزل است.
- گذر زمان: اشاره به گذر زمان و لزوم استفاده از فرصتها.
- لذتجویی: دعوت به لذت بردن از زندگی و لحظهها.
- شراب: نمادی از زندگی، لذت و عرفان.
تفسیرهای مختلف:
- تفسیر شادی و جشن: این رایجترین تفسیر است که در آن غزل به عنوان یک دعوت به شادی و جشن تفسیر میشود.
- تفسیر عرفانی: در این تفسیر، شراب نمادی از عشق الهی و عرفان است و غزل به عنوان یک دعوت به عرفان تفسیر میشود.
- تفسیر اجتماعی: در این تفسیر، غزل به عنوان یک انتقاد از جامعه و وضعیت انسان در دنیا تفسیر میشود.
ملاحظات:
- تفسیرهای مختلف: هر غزل حافظ میتواند تفسیرهای مختلفی داشته باشد و هر کس با توجه به جهان بینی و تجربیات خود، میتواند برداشت متفاوتی از آن داشته باشد.
- نمادها: نمادهایی مانند شراب، گل، باغ و عید در این غزل دارای معانی نمادین هستند.
- عرفان و فلسفه: اشعار حافظ سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و درک کامل آنها نیازمند مطالعه و تحقیق بیشتر است.
امیدوارم این تفسیر برایتان مفید بوده باشد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: