حافظ غزل شماره 180
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 180
ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند
مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
طوبی ز قامتِ تو نیارد که دَم زند
زین قصّه بگذرم که سخن میشود بلند
خواهی که برنخیزدت از دیده رودِ خون
دل در وفایِ صحبتِ رودِ کسان مَبَند
گر جلوه مینمایی و گر طعنه میزنی
ما نیستیم معتقدِ شیخِ خودپسند
ز آشفتگیِ حالِ من آگاه کِی شود؟
آن را که دل نگشت گرفتارِ این کمند
بازارِ شوق گرم شد آن سروْقد کجاست؟
تا جانِ خود بر آتش رویش کُنم سپند
جایی که یارِ ما به شِکَرخنده دَم زند
ای پسته کیستی تو، خدا را به خود مخند
حافظ چو تَرکِ غمزهٔ تُرکان نمیکنی
دانی کجاست جای تو؟ خوارزم یا خُجَند
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 180 حافظ: ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
غزل شماره 180 حافظ یکی از غزلهای شیرین و طنزآمیز اوست که به موضوع عشق، زیبایی و برخی از عادات اجتماعی زمانه خود میپردازد. حافظ در این غزل، با زبانی لطیف و طنزآمیز، به برخی از رفتارها و نگرشهای افراد انتقاد میکند.
معنی بیت به بیت:
- ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند: ای پسته خوشطعم، تو بر ذکر شیرینی خندیدی. این بیت کنایه از افرادی است که به جای توجه به مسائل مهمتر، به چیزهای کوچک و کماهمیت میخندند.
- که من به فغان آمدهام از دست زلف یار: من به خاطر زلف یار به فغان آمدهام.
- کسی که دلش گرفتار کمند عشق زلف یار نشده باشد: کسی که دلش گرفتار زلف زیبای یار نشده باشد،
- پریشانی حال مرا چگونه در مییابد: پریشانی حال مرا چگونه میتواند درک کند؟
- تو گرچه به مجلس ما آیی و بنشینی: اگرچه تو به مجلس ما بیایی و بنشینی،
- مگر تو به حال ما آشنا میشوی: آیا به حال ما آشنایی پیدا میکنی؟
- نه آن که تو از غم عشق آگهی داری: نه اینکه تو از غم عشق آگاهی داشته باشی.
- که تو همه عمرت به بازی و شادی میگذرد: تو تمام عمرت را در بازی و شادی گذراندهای.
- تو از چه خبر داری از این درد نهانی: تو از این درد پنهانی چه میدانی؟
- که من شب همه شب تا به صبح گریانم: من شبها تا صبح گریه میکنم.
- تو گرچه به خوابی و من به شبزاری: تو گرچه میخوابی و من شبها به عذابم.
- تو از چه خبر داری از این سوز نهانی: تو از این سوز پنهانی چه میدانی؟
- تو ای که به مجلس ما آیی و بنشینی: تو ای که به مجلس ما میآیی و مینشینی،
- مگر تو به حال ما آشنا میشوی: آیا به حال ما آشنایی پیدا میکنی؟
- تو از چه خبر داری از این درد نهانی: تو از این درد پنهانی چه میدانی؟
- که من شب همه شب تا به صبح گریانم: من شبها تا صبح گریه میکنم.
- تو گرچه به خوابی و من به شبزاری: تو گرچه میخوابی و من شبها به عذابم.
- تو از چه خبر داری از این سوز نهانی: تو از این سوز پنهانی چه میدانی؟
تفسیر کلی غزل:
حافظ در این غزل، به تفاوت میان خود و دیگران که درگیر عشق و عذاب آن هستند و کسانی که از این مسائل بیخبرند، اشاره میکند. او با لحنی طنزآمیز، به افرادی که به جای درک دردهای دیگران به مسائل کوچک میخندند، انتقاد میکند.
مفاهیم کلیدی:
- عشق و عذاب آن: عشق به عنوان یک تجربه عمیق و گاه دردناک.
- بیخبری از درد دیگران: انتقاد از افرادی که به درد و رنج دیگران بیتوجه هستند.
- طنز و کنایه: استفاده از زبان طنزآمیز برای بیان مفاهیم جدی.
تعبیر در فال:
اگر این غزل در فال حافظ بیاید، معمولاً به معنای هشدار نسبت به بیتوجهی به درد و رنج دیگران و توصیه به همدلی و مهربانی است. همچنین میتواند به معنای تجربه عشقی عمیق و دردناک باشد.
کاربردهای این غزل:
- انتقاد اجتماعی: حافظ در این غزل به برخی از رفتارهای اجتماعی انتقاد میکند.
- توجه به درد دیگران: این غزل به ما یادآوری میکند که به درد و رنج دیگران توجه کنیم.
- اهمیت همدلی: این غزل بر اهمیت همدلی و مهربانی تأکید میکند.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: