حافظ غزل شماره 158
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 158
من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟
غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد
تا به غایت رهِ میخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
زاهد ار راه به رندی نَبَرَد معذور است
عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
من که شبها رهِ تقوا زدهام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد؟
بندهٔ پیرِ مغانم که ز جهلم بِرَهانْد
پیرِ ما هر چه کُنَد عینِ عنایت باشد
دوش از این غصه نَخُفتَم که رفیقی میگفت
حافظ ار مست بُوَد جایِ شکایت باشد
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل 158 حافظ: من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غزل شماره 158 حافظ یکی از اشعار بسیار جالب و پر از ظرافتهای ادبی و عرفانی است. این غزل به ظاهر به موضوع شراب و میخانه اشاره دارد اما در واقع مفاهیم بسیار عمیقتری را در خود جای داده است.
معنی بیت به بیت:
- من و انکار شراب این چه حکایت باشد: این که من شراب را انکار میکنم چه معنی دارد؟ این بیت به نوعی کنایه به ظاهرسازی و ریاکاری است. حافظ میگوید که انکار شراب در حالی که به آن علاقه دارد، نوعی ریاکاری است.
- یعنی اگر به میکده نرفتم، چون راه را بلد بودم و از روی پرهیزکاری نبود: یعنی اینکه من به میخانه نرفتم به این دلیل نبود که راه آن را نمیدانستم یا اینکه پرهیزکار بودم، بلکه دلایل دیگری در کار بود. این بیت به این اشاره دارد که گاهی اوقات دلایل پنهانی برای اعمال ما وجود دارد.
- غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد: معمولا من اینقدر عقل و شعور دارم. این بیت به این معناست که حافظ خود را فردی عاقل و دانا میداند.
- تا به غایت ره میخانه نمیدانستم: تا به آخر راه میخانه را نمیدانستم. این بیت به این معناست که حافظ به تمام اسرار و رموز میخانه آگاه نیست.
- ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد: وگرنه مستی ما تا چه حد میتوانست باشد. این بیت به این اشاره دارد که اگر حافظ به تمام اسرار میخانه آگاه بود، مستی او بسیار عمیقتر میشد.
تفسیر کلی:
در این غزل، حافظ به موضوعات مختلفی از جمله ریاکاری، دانش و معرفت، و عرفان اشاره میکند. او میگوید که انکار چیزی در حالی که به آن علاقه داریم، نوعی ریاکاری است. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که دانش و معرفت انسان محدود است و همیشه چیزهایی برای آموختن وجود دارد.
مفاهیم کلیدی:
- ریاکاری: انکار چیزی در حالی که به آن علاقه داریم.
- دانش و معرفت: محدودیت دانش انسان و همیشه بودن چیزهایی برای آموختن.
- عرفان: اشاره به مفاهیم عرفانی و رموز پنهان پشت ظاهر اشیا.
- مستی: مستی در این غزل به معنای رسیدن به معرفت و حقیقت است.
تعبیر در فال:
اگر این غزل در فال حافظ بیاید، میتواند به این معنا باشد که فرد باید از ریاکاری و ظاهرسازی دوری کند و به دنبال حقیقت باشد. همچنین، این غزل میتواند به فرد یادآوری کند که دانش او محدود است و باید همیشه برای یادگیری بیشتر تلاش کند.
کاربردهای این غزل:
- خودشناسی: این غزل به ما کمک میکند تا خودمان را بهتر بشناسیم و به نقاط ضعف و قوت خود پی ببریم.
- جستجوی حقیقت: این غزل ما را به سمت جستجوی حقیقت و معرفت تشویق میکند.
- پرهیز از ریاکاری: این غزل به ما یادآوری میکند که باید صادق باشیم و از ریاکاری دوری کنیم.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: