حافظ غزل شماره 156
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 156
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد
تو را در این سخن انکارِ کارِ ما نرسد
اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمدهاند
کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز
به یارِ یک جهتِ حق گزارِ ما نرسد
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد
هزار نقد به بازارِ کائنات آرند
یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد
دریغ قافله عمر کـآنچُنان رفتند
که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد
دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد
چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را
غبارِ خاطری از رهگذارِ ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصه او
به سمعِ پادشهِ کامگارِ ما نرسد
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل 156 حافظ: به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
غزل 156 حافظ یکی از اشعار بسیار زیبای اوست که به توصیف بینظیر بودن معشوق میپردازد. این غزل پر از توصیفات عاشقانه و عرفانی است و به نوعی به کمال مطلق و بیهمتایی معشوق اشاره میکند.
معنی بیت به بیت:
- به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد: در زیبایی، خلق و خوی و وفاداری، کسی به همتای یار من نمیرسد. این بیت به طور مستقیم به بینظیر بودن معشوق اشاره دارد.
- یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد: هیچکس به اندازه یار من دارای ارزش و اصالت نیست.
- غبار خاطری از رهگذار ما نرسد: حتی ذرهای از خاطرهی او از مسیر ما دور نخواهد شد. این بیت به ماندگاری و جاودانگی عشق اشاره دارد.
- به عرش میرود آن کو به خاک پای ما رسد: هر کس به خاک پای یار من برسد، به مقام والایی دست مییابد.
- به هر که روی بنمائیم نظر کند و نرسد: هر کس به او نگاه کند، مجذوب او میشود اما نمیتواند به او برسد.
- به وصل دوست گر طالب شویم به هر سختی رویم: اگر به وصل دوست مشتاق باشیم، هر سختی را به جان میخریم.
- که در نظر نمیآید جز آنکه ما بخواهیم: جز آن چیزی که ما بخواهیم، در نظر ما نمیآید.
- که ما به چشم حقایق همه نظر کنیم: ما با چشم حقایق به همه چیز نگاه میکنیم.
- حافظ از آن به سر میبرد که در طلب دوست است: حافظ از اینکه در طلب دوست است، بسیار خوشحال است.
- که طالب بینصیب از این سفر نمیگردد: زیرا طالب بینصیب از این سفر برنمیگردد.
تفسیر کلی:
در این غزل، حافظ با زبانی شیوا و پر از احساس، به توصیف معشوق خود میپردازد. او معشوق را موجودی بینظیر و کامل میداند که هیچکس به پای او نمیرسد. عشق به این معشوق، انسان را به بالاترین مقامات میرساند و او را از همه وابستگیها رها میسازد.
مفاهیم کلیدی:
- بینظیر بودن معشوق: معشوقی که حافظ توصیف میکند، موجودی بیهمتا و کامل است.
- عشق به عنوان نیرویی متعالی: عشق نیرویی است که انسان را به سوی کمال و حقیقت مطلق سوق میدهد.
- طلب و جستجو: برای رسیدن به معشوق باید تلاش کرد و به دنبال او گشت.
- بصیرت و بینش: با داشتن بصیرت و بینش میتوان به حقیقت پی برد.
کاربردهای این غزل:
- درک بهتر عشق: این غزل به ما کمک میکند تا عشق را به عنوان یک نیروی قدرتمند و اساسی در زندگی بشناسیم.
- افزایش آگاهی معنوی: این غزل میتواند به ما کمک کند تا به مفاهیم عرفانی و معنوی عشق نزدیکتر شویم.
- یافتن انگیزه برای تلاش: این غزل میتواند به ما انگیزه دهد تا برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: