حافظ غزل شماره 154

حافظ غزل شماره 154

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 154

حافظ غزل شماره 154

راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد

شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد

بر آستانِ جانان گر سر توان نهادن

گلبانگِ سربلندی بر آسمان توان زد

قَدِّ خمیدهٔ ما سهلت نماید اما

بر چشمِ دشمنان تیر، از این کمان توان زد

در خانقه نگنجد اسرارِ عشقبازی

جامِ میِ مُغانه هم با مُغان توان زد

درویش را نباشد برگِ سرایِ سلطان

ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اهلِ نظر دو عالم در یک نظر ببازند

عشق است و داوِ اول بر نقدِ جان توان زد

گر دولتِ وصالت خواهد دری گشودن

سرها بدین تَخَیُّل بر آستان توان زد

عشق و شباب و رندی مجموعهٔ مراد است

چون جمع شد معانی گویِ بیان توان زد

شد رهزنِ سلامت زلفِ تو وین عجب نیست

گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

حافظ به حَقِّ قرآن کز شِید و زرق بازآی

باشد که گویِ عیشی در این جهان توان زد

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل 154 حافظ: راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

غزل شماره 154 حافظ یکی از اشعار پرشور و انگیزه‌بخش این شاعر بزرگ است که به موضوع عشق، عرفان و تلاش برای رسیدن به معشوق می‌پردازد. این غزل به نوعی دعوتی است برای حرکت و تلاش در مسیر عشق و معنویت.

معنی بیت به بیت:

  • راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد: راهی را آغاز کن که آهی بر ساز آن بتوانی زد. این بیت به معنای آغاز یک سفر معنوی و تلاش برای رسیدن به معشوق است.
  • شعری بخوان که با او رطل گران توان زد: شعری بخوان که با آن بتوانی جام شراب عرفان را سر بکشی. این بیت به اهمیت شعر و موسیقی در عرفان و نزدیک شدن به حق اشاره دارد.
  • بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد: اگر بتوان سر بر آستان معشوق نهاد، فریاد پیروزی را به آسمان‌ها برسان. این بیت به مقام بلند و ارزشمند نزدیکی به معشوق اشاره دارد.
  • گر خاک رهگذران بوسه گاه لعلت شد: اگر خاک راهی که تو در آن قدم می‌زنی، جایگاه بوسیدن لب‌های تو شود،
  • هرگز نبندم چشم از آن ره که تو در آن گذشتی: هرگز چشم از آن راهی که تو در آن گذشتی برنخواهم بست.
  • هر چند راه دور است و منزلگه بسی دور: هرچند راه طولانی است و منزلگاه مقصد بسیار دور است،
  • جان را به قرب آن راه که تو در آن گذشتی: جانم را فدای آن راهی می‌کنم که تو در آن گذشتی.
  • آن یار که دل ما به هوای وصل اوست: آن یار که دل ما به هوای وصل او می‌تپد،
  • در گوش جان ما نغمه‌ای خوش آواز خواند: در گوش جان ما نغمه‌ای دلنشین زمزمه کرد.
  • هر چند که ما خاموشیم و او سخن می‌گوید: هرچند که ما خاموشیم و او سخن می‌گوید،
  • در دل همه ما نغمه عشق می‌خواند: در دل همه ما نغمه عشق می‌خواند.
  • حافظ تو گفتی کز عشق تو سرشار شدم: حافظ تو گفتی که از عشق تو سرشار شدم،
  • کز عشق تو در این بحر گم گشته‌ام و می‌گردم: از عشق تو در این دریای بیکران گم شده‌ام و می‌گردم.

تفسیر کلی:

حافظ در این غزل، به موضوع عشق و تلاش برای رسیدن به معشوق می‌پردازد. او می‌گوید که برای رسیدن به معشوق باید راهی را آغاز کرد و با تمام وجود به سوی او حرکت کرد. شعر و موسیقی در این مسیر نقش مهمی دارند و می‌توانند انسان را به معشوق نزدیک‌تر کنند.

مفاهیم کلیدی:

  • عشق و عرفان: عشق به عنوان نیروی محرکه‌ای برای حرکت در مسیر عرفان و رسیدن به کمال معرفی شده است.
  • تلاش و کوشش: برای رسیدن به معشوق باید تلاش و کوشش کرد و از هیچ کوششی دریغ نکرد.
  • اهمیت راه: راهی که انسان در آن قدم می‌گذارد، بسیار مهم است و باید با دقت انتخاب شود.
  • شعر و موسیقی: شعر و موسیقی ابزارهایی هستند که می‌توانند انسان را به معشوق نزدیک‌تر کنند.

کاربردهای این غزل:

  • انگیزه برای حرکت در مسیر معنویت: این غزل می‌تواند انگیزه‌ای برای حرکت در مسیر معنویت و رسیدن به کمال باشد.
  • اهمیت عشق در زندگی: این غزل به اهمیت عشق در زندگی انسان اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که عشق می‌تواند نیروی محرکه‌ای برای همه کارها باشد.
  • استفاده از شعر و موسیقی در عرفان: این غزل به نقش شعر و موسیقی در عرفان اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که این هنرها می‌توانند ابزارهایی برای رسیدن به معرفت باشند.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: