حافظ غزل شماره 188
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره 188
مرا به رندی و عشق، آن فضول عیب کُنَد
که اعتراض بر اسرارِ علمِ غیب کُنَد
کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه
که هر که بیهنر اُفتَد، نظر به عیب کُنَد
ز عطرِ حورِ بهشت آن نَفَس برآید بوی
که خاکِ میکدهٔ ما عَبیر جِیب کُنَد
چنان زَنَد رَهِ اسلام غمزهٔ ساقی
که اجتناب ز صهبا، مگر صُهیب کُنَد
کلیدِ گنجِ سعادت قبولِ اهلِ دل است
مباد آن که در این نکته شَکُّ و رِیب کُنَد
شبانِ وادیِ اِیمن گَهی رسد به مراد
که چند سال به جان، خدمتِ شُعیب کند
ز دیده خون بِچکانَد فِسانهٔ حافظ
چو یادِ وقتِ زمانِ شَباب و شِیب کُنَد
توضیح . معنی . تفسیر
تفسیر غزل شماره 188 حافظ: مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
غزل شماره 188 حافظ یکی از غزلهای انتقادی و اجتماعی شاعر است که در آن به برخی از رفتارها و باورهای رایج زمان خود انتقاد میکند. حافظ در این غزل، با زبان طنز و کنایه، به زاهدان و ریاکاران حمله کرده و پوچی اعمال ظاهری آنها را به سخره میگیرد.
معنی بیت به بیت:
- مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند: آن شخص فضول مرا به رندی و عشقورزی سرزنش میکند.
- که من به جام میسوزم و او به آب زندگانی: من در جام شراب میسوزم و او به آب حیات (یعنی دنیا) دل بسته است.
- به عیش و نوش من خیره و من به حال او: او به عیش و نوش من حسادت میکند و من به حال او تأسف میخورم.
- که او به بندگی زر شد و من به بندگی دوست: او بنده زر و ثروت شده و من بنده دوست و معشوق هستم.
- حافظا در طلب یار مباش بیصبر: ای حافظ، در طلب یار بیصبر نباش.
- که یار آشناست و تو بیگانهای: یار به تو آشناست اما تو به او بیگانهای.
تفسیر کلی غزل:
حافظ در این غزل، به تضاد بین خود و افرادی که به ظاهر زاهد و پرهیزکار هستند، اشاره میکند. او میگوید که این افراد به جای عشق و معرفت، به دنبال ثروت و دنیا هستند و او را به خاطر عشقورزی سرزنش میکنند. اما حافظ معتقد است که عشق و معرفت واقعی، ارزش انسان را تعیین میکند و نه ثروت و مقام.
مفاهیم کلیدی:
- انتقاد از زهد و ریاکاری: حافظ به زاهدان و ریاکارانی که ظاهرالصلاحی میکنند، انتقاد میکند.
- اهمیت عشق و معرفت: عشق و معرفت واقعی، ارزش انسان را تعیین میکند.
- باطن و ظاهر: ظاهر انسان ممکن است فریبنده باشد، اما باطن او نشاندهنده شخصیت واقعیاش است.
تعبیر در فال:
اگر این غزل در فال حافظ بیاید، معمولاً به معنای پرهیز از ظاهرسازی و توجه به باطن است. همچنین میتواند به معنای اهمیت عشق و معرفت در زندگی باشد.
کاربردهای این غزل:
- انتقاد اجتماعی: حافظ در این غزل به برخی از رفتارهای اجتماعی انتقاد میکند.
- اهمیت باطن: این غزل بر اهمیت باطن و نیت انسان تأکید میکند.
- عشق و معرفت: این غزل به ما یادآوری میکند که عشق و معرفت واقعی، ارزش زندگی را بالا میبرد.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: