حافظ غزل شماره 182

حافظ غزل شماره 182

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

مطالب پیشنهادی

خرید انواع هارد اکسترنال با گارانتی معتبر شزکتی
هارد‌های ضد آب و ضد ضربه با برند معتبر و قیمت مناسب
کنترل هوشمند انوع کجت‌ها و گوشی‌ها با ساعت هوشمند
ساعت هوشمند مناسب انواع گوشی‌های هوشمند
خرید انلاین انواع سکه طلا به فوری به قیمت روز
طلا بهترین سرمایه گذاری است. خرید انواع سکه پارسیان

حافظ غزل شماره 182

حافظ غزل شماره 182

حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند

مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟

ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب

فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند

قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست

بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر

تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند

عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو

نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند

ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست

چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند

پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردی‌کشِ خویش

که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند

حافظ از شوقِ رخِ مِهر‌فروغِ تو بسوخت

کامگارا نظری کن سویِ ناکامی چند

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 182 حافظ: حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

غزل شماره 182 حافظ یکی از غزل‌های عمیق و پرمعنای اوست که به موضوع دوری، انتظار و رابطه بین دو دوست یا عاشق اشاره دارد. حافظ در این غزل، با زبانی لطیف و احساسی، دلتنگی و انتظار خود را برای دریافت خبری از یار بیان می‌کند.

معنی بیت به بیت:

  • حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند: خبری از احوال خود برایم ننوشتی و چند روزی گذشت.
  • که من چشم به راه نامه توام شب و روز: شب و روز چشم به راه نامه تو هستم.
  • ما نمی‌توانیم به منزلگاه والای شما برسیم: ما نمی‌توانیم به مقام والای شما برسیم.
  • مگر آنکه لطف شما چند قدمی به سوی ما بر دارد: مگر آنکه لطف شما چند قدمی به سوی ما بیاید.
  • اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را: اگر آن ترک شیرازی (یار دلبر) دل ما را به دست آورد،
  • به شرط آنکه به بازار نبرد تا ارزان کند: به این شرط که آن را در بازار نفروشد تا ارزان شود.
  • چو گل روی تو پژمرده مباد ای باد شمال: ای باد شمال، روی گل‌گونه تو پژمرده نشود.
  • که در باغ چمن زان رخ ما را آب داد: که با نسیم خود، روی ما را در باغ چمن سیراب کرد.
  • ز من گر نکته‌ای دانستی و در دل بستی: اگر از من نکته‌ای فهمیدی و در دل خود نگه داشتی،
  • همان نکته به خاطر من یک دم در دل مبند: همان نکته را به خاطر من یک لحظه هم در دل نگه ندار.

تفسیر کلی غزل:

حافظ در این غزل، به انتظار طولانی برای دریافت خبری از یار و دلتنگی ناشی از آن اشاره می‌کند. او از یار خود می‌خواهد که خبری از خود بفرستد و به او اطمینان دهد که همچنان به یاد اوست. همچنین، شاعر به زیبایی طبیعت و تاثیر آن بر روح و روان انسان اشاره می‌کند.

مفاهیم کلیدی:

  • انتظار و دلتنگی: انتظار طولانی برای دریافت خبر از یار و دلتنگی ناشی از آن.
  • عشق و علاقه: عشق عمیق شاعر به یار.
  • ارزش انسان: انسان‌ها باید به یکدیگر ارزش بگذارند و یکدیگر را گرامی بدارند.
  • طبیعت و زیبایی: زیبایی طبیعت و تاثیر آن بر روح و روان انسان.

تعبیر در فال:

اگر این غزل در فال حافظ بیاید، معمولاً به معنای انتظار برای خبری خوش، دلتنگی برای عزیزان و اهمیت ارتباط با دیگران است. همچنین می‌تواند به معنای ارزش قائل شدن برای روابط انسانی باشد.

کاربردهای این غزل:

  • بیان احساسات: این غزل به زیبایی احساسات عمیق شاعر را بیان می‌کند.
  • اهمیت ارتباط: این غزل بر اهمیت ارتباط و تعامل با دیگران تأکید می‌کند.
  • ارزش انسان: این غزل به ما یادآوری می‌کند که به یکدیگر ارزش بگذاریم.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: