حافظ غزل شماره ۱
مطالب پیشنهادی از سراسر وب:
حافظ غزل شماره ۱
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مُشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش، چون هر دَم
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بیخبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزلها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها؟
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفِلها؟
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها
توضیح . معنی . تفسیر
معنی و تفسیر غزل شماره 1 حافظ: “الا یا ایها الساقی”
غزل اول حافظ، با بیت مشهور “الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها” آغاز میشود که به مثابه یک دعوت به بزم عشق و عرفان است. حافظ در این غزل، به زیبایی از عشق، جدایی، عرفان و راه رسیدن به محبوب سخن گفته است.
معنی بیت به بیت:
- الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها: ای ساقی! جام شراب را بیاور و به من بده، زیرا عشق در ابتدا آسان به نظر میرسد، ولی پس از آن مشکلات بسیاری به بار میآورد.
- که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها: عشق در آغاز شیرین و دلنشین است، اما در ادامه، رنجها و سختیهای بسیاری را به همراه دارد.
- به بوی نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید: بوی خوشی که از زلف معشوق برمیخیزد، همه جا را فرا میگیرد و دلها را به آشوب میاندازد.
- ز تاب جَعد مشکینش چه خون افتاد در دلها: پیچ و تاب زلف سیاه معشوق، چه خونهایی که در دل عاشقان ریخته است.
- مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم: در خانهی محبوب، چگونه میتوان آرامش داشت، وقتی که هر لحظه صدای زنگ سفر به گوش میرسد؟
- جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها: زنگ کاروان، مدام فریاد میزند که بارها را ببندید و به راه بیفتید.
- به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید: اگر پیر مغان به تو بگوید که با شراب، سجادهات را رنگین کن، گوش کن به حرف او.
- که سالِک بیخبر نَبوَد ز راه و رسم منزلها: سالکی که راه رفته باشد، از راه و رسم منزلگاهها بیخبر نیست.
- شبِ تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل: شب تاریک است و ترس از موج و گرداب بزرگی وجود دارد.
- کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها: کسانی که در ساحل آرام هستند، از حال ما که در دل دریا گرفتاریم، چه میدانند؟
- همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر: همه کارهایم به خاطر خودخواهی به بدنامی انجامید.
- نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها: رازی که در محافل نقل شود، پنهان نمیماند.
- حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ: اگر میخواهی به حضور محبوب برسی، از او غایب مشو.
- مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها: هرگاه کسی را دوست داشتی، دنیا و آنچه در آن است را رها کن.
تفسیر کلی:
حافظ در این غزل، به زیبایی از عشق، جدایی، عرفان و راه رسیدن به محبوب سخن گفته است. او عشق را هم شیرین و هم تلخ میداند و از سختیهای راه عشق میگوید. همچنین به اهمیت عرفان و پیروی از سالکان راه حق اشاره میکند.
نکات کلیدی:
- عشق و عرفان: غزل اول حافظ، آمیختهای از عشق زمینی و عرفان است.
- جدایی و وصل: تم اصلی غزل، جدایی از محبوب و تلاش برای رسیدن به اوست.
- راه سالکان: حافظ به سالکان راه حق و تجربههای آنها اشاره میکند.
- زبان نمادین: حافظ از نمادهایی مانند جام، شراب، زلف، دریا و ساحل برای بیان مفاهیم عمیق استفاده میکند.
این غزل، یکی از معروفترین و پرکاربردترین غزلهای حافظ است و در طول تاریخ، تفاسیر و تعبیرهای بسیاری بر آن نوشته شده است.
مطالب پیشنهادی از سراسر وب: