حافظ غزل شماره 366

حافظ غزل شماره 366

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 366

حافظ غزل شماره 366

ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم

رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم

تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم

سبزهٔ خطِّ تو دیدیم و ز بُستانِ بهشت

به طلبکاریِ این مهرگیاه آمده‌ایم

با چُنین گنج که شد خازنِ او روحِ امین

به گدایی به درِ خانهٔ شاه آمده‌ایم

لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟

که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمده‌ایم

آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار

که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم

حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما

از پِیِ قافله با آتشِ آه آمده‌ایم

 

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 366 حافظ: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

غزل 366 حافظ یکی از غزل‌های عمیق و عرفانی حافظ است که به موضوع عشق، هستی و معنای زندگی می‌پردازد. این غزل با بیت آغازین “ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم”، بیانگر جستجوی انسان برای حقیقت و معنای زندگی است.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم/ از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم”؛ شاعر می‌گوید که انسان‌ها به این دنیا نیامده‌اند تا به دنبال قدرت و مقام باشند، بلکه به دنبال پناهگاهی در برابر سختی‌های زندگی آمده‌اند.
  • بیت دوم: “رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم/ تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم”؛ انسان‌ها در واقع مسافران راه عشق هستند و از نیستی به سوی وجود در حرکتند.
  • بیت سوم: “ور نه از بهر چه ما را به جهان آورده‌اند/ تا که در بند طبیعت به گناه آمده‌ایم”؛ اگر هدف از آفرینش انسان تنها لذت‌های دنیوی و بند شدن به طبیعت باشد، پس چرا انسان به این دنیا آمده است؟
  • بیت چهارم: “صوفی و سالک و عارف همه یکسان شدند/ در طلب وصل تو ای دوست که جان داده‌ایم”؛ صوفی، سالک و عارف همه در جستجوی وصل به محبوب هستند و جان خود را فدای این عشق می‌کنند.
  • بیت پنجم: “ما ز پی جام جم و آب حیاتیم همه/ تا که زین بحر فنا در بقای آمده‌ایم”؛ انسان‌ها به دنبال جام جم (نماد جاودانگی) و آب حیات هستند تا از این دریای فنا به سوی جاودانگی بروند.
  • بیت ششم: “هر که در این بحر غرقاب شد و جان داد/ از پی یافتن گنج نهان آمده‌ایم”؛ هر کسی که در این دریای عشق غرق شود و جان خود را فدا کند، در واقع به دنبال گنج پنهان هستی است.
  • بیت هفتم: “ای که به حسن تو عالم همه آراسته‌ای/ ما به هوای تو از خاک بر آمده‌ایم”؛ زیبایی محبوب همه عالم را آراسته و انسان‌ها به خاطر او از خاک برخواسته‌اند.
  • بیت هشتم: “گر تو نباشی که به ما نظر افکنی/ ما به چه کاریم که در این جهان آمده‌ایم”؛ اگر محبوب به ما نظر لطف نکند، پس چه ارزشی دارد که در این دنیا باشیم؟
  • بیت نهم: “ما به هوای توام ای قبله‌گاه دل من/ تا کی کشم این درد که دارم به دل من”؛ شاعر می‌گوید که همه عمر به خاطر محبوب خود رنج کشیده و این رنج را به جان خریده است.

تفسیر کلی:

این غزل، بیانگر جستجوی انسان برای معنا و حقیقت در زندگی است. حافظ در این غزل، عشق را به عنوان نیروی محرکه انسان برای رسیدن به کمال معرفی می‌کند و می‌گوید که همه انسان‌ها در جستجوی وصل به محبوب هستند. این غزل، یکی از عمیق‌ترین و فلسفی‌ترین غزل‌های حافظ است که به موضوعات هستی‌شناسی و عرفان می‌پردازد.

نکات قابل توجه:

  • جستجوی انسان برای معنا و حقیقت
  • عشق به عنوان نیروی محرکه انسان
  • وصل به محبوب به عنوان هدف نهایی انسان
  • نقش طبیعت و دنیا در زندگی انسان

موارد استفاده از این غزل:

  • تحلیل و بررسی شعر حافظ
  • مطالعه ادبیات عرفانی
  • شناخت فلسفه و عرفان اسلامی
  • استفاده در مطالعات روانشناسی و معنویت

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: