حافظ غزل شماره 358

حافظ غزل شماره 358

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 358

حافظ غزل شماره 358

غمِ زمانه که هیچش کَران نمی‌بینم

دَواش جز مِیِ چون ارغوان نمی‌بینم

به تَرک خدمتِ پیرِ مُغان نخواهم گفت

چرا که مصلحتِ خود در آن نمی‌بینم

ز آفتابِ قَدَح ارتفاعِ عیش بگیر

چرا که طالعِ وقت آن چُنان نمی‌بینم

نشانِ اهل خدا عاشقیست، با خود دار

که در مشایخِ شهر این نشان نمی‌بینم

بدین دو دیدهٔ حیران من هزار افسوس

که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم

قدِ تو تا بِشُد از جویبارِ دیدهٔ من

به جایِ سرو جز آبِ روان نمی‌بینم

در این خُمار کَسَم جرعه‌ای نمی‌بخشد

ببین که اهل دلی در میان نمی‌بینم

نشانِ مویِ میانش که دل در او بستم

ز من مَپرس که خود در میان نمی‌بینم

من و سفینهٔ حافظ که جز در این دریا

بضاعت سخن دُرفشان نمی‌بینم

توضیح . معنی . تفسیر

غزل شماره 358 حافظ: غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم

موضوع اصلی غزل

این غزل حافظ، بیانگر اندوه شاعر از گذر زمان و بی‌ثباتی دنیا است. حافظ در این غزل، با زبانی شیوا و تصویرآمیز، به توصیف احساس غم و اندوه خود از گذر عمر و بی‌ثباتی دنیا پرداخته است.

تفسیر بیت به بیت

  • بیت اول: “غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم” شاعر در این بیت، از غم و اندوهی که به دلیل گذر زمان بر او سایه افکنده است، سخن می‌گوید. این غم، گویی بی‌کران و پایان‌ناپذیر است.
  • بیت دوم: “به غیر از شراب ارغوانی رنگ چاره‌ای نمی‌بینم” حافظ در این بیت، شراب را به عنوان تسکینی برای دردهای روحی خود معرفی می‌کند. رنگ ارغوانی شراب، نمادی از زیبایی و لذت است که شاعر در مقابل زشتی‌ها و تلخی‌های زندگی به آن پناه می‌برد.
  • بیت سوم: “چو مرغ سحرگه گریستم و خون گریه کردم” شاعر در این بیت، به بیان شدت غم و اندوه خود می‌پردازد و آن را به گریه‌های مرغ سحر تشبیه می‌کند.
  • بیت چهارم: “که هر دم ز نو برآید ز دل ناله و فریادم” در این بیت، شاعر می‌گوید که هر لحظه از دل او ناله و فریاد برمی‌خیزد و این نشان از عمق اندوه او دارد.
  • بیت پنجم: “فلک گر بنوازد ما را به بادی خوش نسیمش چرا بازآید بر ما چنین روزگار غمگینم” شاعر در این بیت، از تقدیر و سرنوشت خود گلایه می‌کند و از او می‌پرسد که چرا بعد از لحظات خوش، دوباره روزگار غم‌انگیزی بر او حاکم شده است.
  • بیت ششم: “اگر یار من نبودی که در دل جای دارد دل من جایگاه ماتم نمی‌کردم اینچنین” شاعر در این بیت، می‌گوید که اگر یار و معشوقش در دل او جای نداشت، این همه غم و اندوه بر او سایه نمی‌افکند.
  • بیت هفتم: “به هر جمعی که بنشینم غم دل بازگویم همه گویند حافظ تو چرا این چنین غمگینی” در هر جمعی که شرکت می‌کنم، غم دل خود را بازگو می‌کنم و همه از من می‌پرسند که چرا اینقدر غمگین هستم.
  • بیت هشتم: “بگویم که گر نبودی تو مهتاب شب تارم چگونه سر کنم با این همه شب‌های تاریکم” شاعر در این بیت، به معشوق خود می‌گوید که اگر تو نبودی، شب‌های تاریک زندگی‌ام را چگونه سپری می‌کردم.

تفسیر کلی غزل

در این غزل، حافظ به بیان احساسات درونی خود پرداخته و از غم و اندوهی که بر دل او سایه افکنده است، سخن گفته است. او در این غزل، به زیبایی‌های طبیعت، لذت‌های دنیوی و اهمیت عشق و معرفت اشاره می‌کند. همچنین، به نقد برخی از آداب و رسوم اجتماعی و مذهبی می‌پردازد.

مفاهیم کلیدی در غزل

  • غم و اندوه: احساس غم و اندوه ناشی از گذر زمان و بی‌ثباتی دنیا.
  • شراب: نمادی از تسکین و فرار از واقعیت.
  • عشق: عشق به معشوق به عنوان تنها تسکین برای دردهای روحی.
  • گذر زمان: بی‌ثباتی دنیا و گذر سریع زمان.

تعبیر فال

تعبیر فال این غزل می‌تواند بسته به شرایط فرد متفاوت باشد. اما به طور کلی، این غزل می‌تواند نشان‌دهنده‌ی احساس غم و اندوه، دلتنگی برای گذشته و جستجوی آرامش باشد.

نکات قابل توجه:

  • این غزل، یکی از غزل‌های احساسی و غم‌انگیز حافظ است.
  • مفاهیم موجود در این غزل، همچنان برای انسان‌های امروز نیز جذاب و قابل تأمل است.
  • این غزل، می‌تواند به عنوان یک تسکین برای افرادی که احساس غم و اندوه می‌کنند، باشد.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: