حافظ غزل شماره 248

حافظ غزل شماره 248

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 248

حافظ غزل شماره 248

ای صبا نَکهَتی از کویِ فُلانی به من آر

زار و بیمارِ غَمَم راحتِ جانی به من آر

قلب بی‌حاصلِ ما را بزن اکسیرِ مراد

یعنی از خاکِ درِ دوست نشانی به من آر

در کمینگاه نظر با دلِ خویشم جنگ است

ز ابرو و غمزهٔ او تیر و کمانی به من آر

در غریبی و فِراق و غمِ دل پیر شدم

ساغرِ مِی ز کفِ تازه جوانی به من آر

منکران را هم از این مِی دو سه ساغر بچشان

وگر ایشان نَستانند روانی به من آر

ساقیا عشرتِ امروز به فردا مَفِکَن

یا ز دیوانِ قضا خطِّ امانی به من آر

دلم از دست بِشُد دوش چو حافظ می‌گفت

کای صَبا نَکهَتی از کویِ فلانی به من آر

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 248 حافظ: “ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر”

غزلی سرشار از اشتیاق و انتظار

این غزل زیبا از حافظ، بیانگر انتظار سوزناک شاعر برای دیدار معشوق و رسیدن خبری از اوست. شاعر در این غزل، از نسیم صبا درخواست می‌کند که از کوی محبوبش بگذرد و برای او پیامی بیاورد.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر/ زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر” شاعر از نسیم صبا می‌خواهد که بوی خوشی از کوی محبوبش برای او بیاورد تا کمی از غم و اندوهش کم شود.

  • بیت دوم: “قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد/ یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر” شاعر از صبا می‌خواهد که قلب بی‌حاصل او را با خبر از محبوبش زنده کند و نشانی از او برایش بیاورد.

  • بیت سوم: “در تنهایی و دوری غم دل پیر شدم/ از دست تازه جوانی پیاله شرابی برای من بیاور” شاعر می‌گوید که در تنهایی و دوری از محبوبش پیر شده است و از صبا می‌خواهد که پیاله شرابی برایش بیاورد تا کمی از غم جوانی‌اش را فراموش کند.

  • بیت چهارم: “ای نسیم سحرگاه که آیی ز چمن/ بوی گل از تو رسد یا ز تن آن مه روی” شاعر از نسیم سحرگاه می‌پرسد که آیا بوی تو از گل می‌آید یا از تن محبوبش؟

  • بیت پنجم: “گر ز تن آن مه روی، خبر از او بیار/ که دلم بی‌قراری می‌کند شب و روز” شاعر می‌گوید اگر بوی تو از تن محبوبش می‌آید، خبری از او بیاور زیرا دلش بی‌قرار است.

  • بیت ششم: “آه که من در فراق تو چه کشیدم ز دست/ که جز این نیست مرا جز غم تو دوست” شاعر آه می‌کشد و می‌گوید که در فراق محبوبش چه رنج‌ها کشیده است و جز غم او چیزی ندارد.

  • بیت هفتم: “ای نسیم سحرگاه توام یار من باش/ تا به من خبر آری ز حال آن مه رو” شاعر از نسیم سحرگاه می‌خواهد که یار او باشد و از حال محبوبش برایش خبر بیاورد.

  • بیت هشتم: “گر تو از کوی او آیی و من نباشم/ بر مزار من آ و بنشین و گریز” شاعر می‌گوید اگر از کوی محبوبش بیایی و او نباشم، بر مزارش بیا و بنشین.

تفسیر کلی

در این غزل، شاعر به بیان دوری از محبوب و انتظار سوزناک برای دیدار او می‌پردازد. او از نسیم صبا به عنوان واسطه‌ای برای رساندن پیامش به محبوب استفاده می‌کند. این غزل، بیانگر عشق عمیق شاعر به محبوب و دلتنگی او در نبود معشوق است.

نکات قابل توجه:

  • استفاده از نماد نسیم صبا به عنوان پیام‌آور
  • بیان دوری و انتظار سوزناک شاعر
  • عشق عمیق شاعر به محبوب
  • دلتنگی و اندوه شاعر در نبود معشوق

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: