حافظ غزل شماره 244

حافظ غزل شماره 244

فال حافظ با تفسیر

ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.

حال آنچه را که مایلید قصد و نیت کنید

آنگاه برای گرفتن فال حافظ بر روی عکس زیر کلیک کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب:

حافظ غزل شماره 244

حافظ غزل شماره 244

معاشران گره از زلفِ یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضورِ خلوتِ اُنس است و دوستان جمعند

وَ اِنْ یَکاد بخوانید و در فَراز کنید

رَباب و چنگ به بانگِ بلند می‌گویند

که گوشِ هوش به پیغامِ اهلِ راز کنید

به جانِ دوست که غم پرده بر شما نَدَرَد

گر اعتماد بر الطافِ کارساز کنید

میانِ عاشق و معشوق فَرق بسیار است

چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید

نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است

که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق

بر او نَمُرده به فتوایِ من نماز کنید

وگر طلب کند اِنعامی از شما حافظ

حَوالَتَش به لبِ یارِ دلنواز کنید

توضیح . معنی . تفسیر

تفسیر غزل شماره 244 حافظ: “معاشران گره از زلف یار باز کنید”

غزلی پر از شور و شوق عاشقانه

این غزل از حافظ، یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین غزل‌های اوست. شاعر در این غزل، به توصیف زیبایی یار و لحظات خوش عاشقانه می‌پردازد.

تفسیر بیت به بیت:

  • بیت اول: “معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید” شاعر از دوستان خود می‌خواهد تا گره از زلف یار او باز کنند تا این شب خوش را طولانی‌تر کنند. این بیت، آغاز یک مجلس بزم و شادی است.

  • بیت دوم: “حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید” در این بیت، به حضور دوستان در مجلس اشاره شده و از آن‌ها خواسته می‌شود تا سوره ان یکاد را تلاوت کنند. این سوره، سوره‌ای برای دفع شر و بلاست و خواندن آن در مجالس نشانه‌ی خیرخواهی و آرزوی خوشبختی برای یکدیگر است.

  • بیت سوم: “ساقی بیا که کار جهان به شب رسید/ این دم برآر و باده به پیمانه ریز” شاعر در این بیت، از ساقی می‌خواهد تا باده بیاورد، زیرا شب فرا رسیده و زمان نوشیدن شراب فرا رسیده است. این بیت، به آغاز بخش دیگری از مجلس اشاره دارد.

  • بیت چهارم: “گر پیر مغان گوید که در دین نباشد/ این یک دو نفس خوش که به ما دادند بریز” در این بیت، شاعر به مخالفان شراب‌خواری پاسخ می‌دهد. او می‌گوید اگر پیر مغان (که مخالف شراب‌خواری است) بگوید که شراب‌خواری گناه است، باز هم باید از این چند لحظه خوشی که خدا به ما داده استفاده کنیم.

  • بیت پنجم: “ما را به خمر خوش کن و بگذار که ما/ یک دم به کام دل بکشیم نفسی چند” در این بیت، شاعر مجدداً از ساقی می‌خواهد تا با شراب او را خوشحال کند و اجازه دهد تا چند لحظه به دلخواه خود زندگی کند.

  • بیت ششم: “گر دست فلک بر آسمان زند و ببارد/ ما همچنان به پای تو می‌گردیم و می‌خوانیم” این بیت، نشان‌دهنده‌ی عشق و علاقه‌ی شدید شاعر به یار است. او می‌گوید حتی اگر آسمان ببارد و بلایای طبیعی رخ دهد، همچنان به پای یار می‌گردد و او را می‌ستاید.

  • بیت هفتم: “ای صافی جان ما که به جان تو بسته‌ایم/ در حلقه‌ی زلف تو اسیر و مبتلا” در این بیت، شاعر به صافی و پاکی جان یار اشاره می‌کند و می‌گوید که جان خود را به جان یار بسته است و در حلقه‌ی زلف او اسیر شده است.

  • بیت هشتم: “گر دست روزگار به تاراج برد ما را/ ما باز به کوی تو آئیم و می‌خوانیم” این بیت، بیانگر امیدواری شاعر به آینده است. او می‌گوید حتی اگر روزگار به او سخت بگیرد، باز هم به سوی یار باز خواهد گشت.

تفسیر کلی:

این غزل، توصیفی از یک مجلس بزم و شادی است که در آن شاعر، به همراه دوستانش، به شراب‌خواری و عشق‌ورزی می‌پردازد. او در این غزل، از زیبایی یار و لذت‌های دنیوی سخن می‌گوید و در عین حال، به عشق و علاقه‌ی خود به یار و امیدواری به آینده اشاره می‌کند.

نکات قابل توجه:

  • استفاده از نمادهای شراب، ساقی، زلف و حلقه‌ی زلف
  • توصیف زیبایی یار
  • بیان لذت‌های دنیوی
  • عشق و علاقه‌ی شدید شاعر به یار
  • امیدواری به آینده

در کل، این غزل، یک اثر زیبا و پرشور از حافظ است که خواننده را به دنیای عشق و شادی دعوت می‌کند.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب: